مریم ریاحیفر - پژوهشگر و فرهنگیار منطقه خوانسار در بخش اول گفتوگوی تفصیلی با ایسنا، درباره آداب و رسوم مرتبط با ماه مبارک رمضان در منطقه خوانسار (استان اصفهان)، توضیح داد: یک هفته قبل از فرارسیدن ماه مبارک رمضان مردم خوانسار با خانهتکانی و نظافت مساجد، حسینیهها و تکایا به استقبال این ماه پر برکت میروند. مردم شهر به کمک خادمین مساجد میروند و مسجد را آب و جارو میکنند و گلیمها، زیلوها و فرشهای مسجد را میتکانند و میشویند. آنها همچنین ظروف و وسایل آبدارخانه را برای مصرف در طول ماه رمضان میشورند.
روئیت هلال ماه و یک ضربالمثل
او که این روایات را با کمک اهالی قدیمی شهر خوانسار گردآوری کرده است، افزود: از آنجایی که شهر خوانسار در میان کوههای بلند (مخصوصا در غرب) احاطه شده است، هلال ماهِ نو در شب اول و دوم مشخص نمیشود و شب سوم به بعد هلال ماه به طور کامل دیده میشود به همین دلیل ضربالمثلی در این باره به گویش خوانساری داریم که میگوید: «ماه شی اول و شی دوم پیدا نی، شی سِیّم وسط عاسمونسو» به این معنی که ماه شب اول و دوم پیدا نیست، شب سوم میان آسمان است. این مثل برای افرادی که کاری را پنهانی انجام میدهند نیز بیان میشود و میگویند که: «مطلب یا موضوعی را یک یا دوبار میشود پنهان کرد ولی بار سوم برای همگان آشکار میشود.»
او ادامه داد: مردم خوانسار بر این باورند که باید بعد از دیدن هلال ماه به آب که سمبل روشنی و روشنایی است یا قرآن که کتاب آسمانی و مقدس ما مسلمانها است یا به سبزه که مظهر سلامتی، شادابی و سرسبزی است و یا به صورت و چهرهی افراد مومن، خوشرو و خوشاخلاق نگاه کنند تا آن ماه را در کمال سلامتی و شادابی و برکت و خوشی به سر ببرند.
به گفته این فرهنگیار از دیگر آداب مردم قدیم خوانسار قبل از شروع ماه رمضان تهیه مایحتاج لازم خانواده بوده تا مجبور نباشند هر روز با زبان روزه به خرید بروند و اینکه بتوانند بهتر به ادای فرایض دینی و عبادت بپردازند و با آسودگی خاطر در مجالس ویژه این ماه شرکت کنند. مردم قدیم خوانسار در این ماه زمان کسب و کارشان کمتر میشد و بیشتر مشغول عبادت بودند.
او ادامه داد: از گذشته تاکنون یک یا دو روز قبل از ماه رمضان مردم با روزهداری به پیشواز این ماه پر خیر برکت میروند و روزه مستحبی یا قضا میگیرند. در گذشته چنانچه ماه دیده نمیشد و از طرف علمای دینی روز اول ماه مبارک مشخص نبود مردم آن روز را روزه میگرفتند، اگر روز بعد ماه دیده و مشخص میشد که روز قبل، اولین روز ماه رمضان بوده و روزهی واجب به حساب میآمد و در غیر این صورت روزهی مستحبی و قضای روزههای قبلی محسوب میشد.
ادای حق همسایگی به وقت سحر
ریاحیفر درباره تشخیص وقت سحر در زمانهای قدیم بیان کرد: معمولا قبل از سحر در هر محله چند مرد نقاره، طبل و شیپور در دست میگرفتند و با نواختن و به صدا درآوردن آنها و یا با جار زدن در کوچهها حرکت میکردند تا مردم بیدار شوند. از سوی دیگر از آنجایی که در زمانهای قدیم اغلب مردم خوانسار در منازل خود مرغ و خروس داشتند، خانوادهها هنگام سحر با شنیدن صدای خروس خود همسایهها را هم بیدار میکردند.
او افزود: در گذشته منازل اغلب کاهگلی بود و پشتبامها به هم متصل بودند. همچنین در هر خانه روزنهای جهت عبور دود تنور تعبیه میشد که با درب سفالی روی پشتبام بسته میشد، هنگام سحر خانوادههایی که زودتر بیدار میشدند اگر متوجه میشدند که چراغ منزل همسایه موقع سحر خاموش است از طریق برداشتن درب روزنه پشتبام و صدا زدن اهل منزل آنها را بیدار میکردند. همچنین دیوارهای خانههای قدیمی به هم وصل بود و همسایهها برای بیدار کردن یکدیگر با کوبیدن مشت به دیوار همسایه آنها را برای سحر بیدار میکردند.
فرهنگیار منطقه خوانسار صدای مناجات را راه دیگری برای بیدار کردن مردم در هنگام سحر معرفی کرد و گفت: در گذشته که مانند امروز وسایل ارتباط جمعی وجود نداشت، افرادی که صدای خوب و زیبایی داشتند و کاملا به خواندن دعای سحر اشراف داشتند، قبل از سحر به مساجد میرفتند و یا هر یک در منازل خود با صدای بلند دعای سحر میخواندند و از این راه نیز مردم هر محله را برای سحر بیدار میکردند.
«روزه دوزی» برای کودکان!
او درباره روزه گرفتن بچههای خوانسارِ قدیم، بیان کرد: اغلب کودکان و نوجوانان خوانساری در قدیم در کار کشاورزی و دامداری به خانواده خود کمک میکردند، به همین دلیل اغلب شبها و خصوصا هنگام سحر خسته بودند ولی با این حال اگر موقع سحر بزرگترها آنها را بیدار نمیکردند ناراحت میشدند، پس پدر و مادرها هم مانع آنها نمیشدند، اما از آنجایی که آنها تحمل گرسنگی و تشنگی را نداشتند بزرگترها به آنها میگفتند که تا زمانی که تحمل دارند روزه بگیرند و هر زمان که گرسنه یا تشنه شدند افطار کنند که به این روزه «کله گنجشکی» میگفتند. اما رسمی در بین مردم خوانسار قدیم برای روزه گرفتن کودکان و خردسالان رایج بود و آن روزهی «کمر بسته» یا «کمر بسه» بود. در این شکل از روزه گرفتن کودکان بعد از خوردن سحری در وعدههای غذایی صبح و ظهر و شام آب و غذا و خوراکی میخوردند و بعد از آن بزرگترها دستمال یا روسری به کمر کودکان میبستند و به کودک میگفتند: «کمر روزه را بستهایم» یا اینکه بعد از خوردن هر وعده غذایی سوزن و نخ و یا ریسمانی را میآوردند و به خیالِ کودک، روزهی قبل و بعد از خوردن را به هم وصل میکردند.
«گول ماس» غذای مقوی سحری خوانساریها
ریاحیفر با اشاره به اینکه غذاهایی که برای سحر یا افطار در ماه رمضان در خوانسار از قدیم تا کنون تهیه میشود بسته به اینکه این ماه در چه فصلی باشد متفاوت است، گفت: معمولا در فصل گرم غذاهای گوشتی کمتر برای وعده سحر یا افطار استفاده میشد. غذای مردم خوانسار قدیم بیشتر آبگوشت بوده اما برای طبقه متوسط در فصل تابستان مصرف لبنیات و در زمستان انواع سوپها و آش متداول بود.
او با بیان اینکه یکی از غذاهای پرخاصیت و مقوی که از قدیمالایام مردم خوانسار هنگام سحر آماده و صرف میکردند غذایی بود با نام محلی «گول ماس»، توضیح داد: هم اکنون نیز این غذا در بین خانوادههای خوانساری از مجبوبیت خاصی برخوردار است. طرز تهیه «گول ماس» خوانساری به این شکل است که به مقدار مساوی ماست و شیر جوشیده و سرد شده را با هم مخلوط میکنند، سپس در آن نان خشک محلی تیلیت (تریت) میکنند. این غذا برای افراد سالمند و نوجوانانی که سال اول روزه گرفتنشان بود بسیار پر انرژی و مقوی بود و سبب میشد که در طول روز کمتر احساس گرسنگی و تشنگی کنند.
این پژوهشگر به یک ضربالمثل مرتبط با این غذا هم اشاره کرد و گفت: در گذشته برای انجام کارهای سخت که انجام آن در توان افراد نبود میگفتند: « این کار یِگ آدم گولماس خورده اییو» یعنی این کارِ یک شخص گول ماست خورده است.
به گفته او در خوانسار به اولین شیری که بعد از زایش گوسفندان در فصل بهار و یا زایمان گاو به دست میآید «آغوز» میگویند و از آن به عنوان غذایی پر خاصیت و پر انرژی برای وعده افطار یا سحر استفاده میکنند.
«کشک و مغز» افطاری سنتی خوانساری
ریاحیفر ادامه داد: «کشک و مغز» غذای دیگری بود که در خوانسار قدیم به عنوان وعده سحر و یا افطاری استفاده میشد. مواد تشکیل دهنده این غذا کشک محلی ساییده شده، مغز گردوی کوبیده یا آسیاب شده و مقداری پیاز رنده شده است. هر چه نسبت کشک این غذا بیشتر باشد مغزگردوی آن هم باید بیشتر باشد. برای تهیه این غذا کشک و مغز گردو و پیاز را با هم مخلوط میکردند و در آخر نان محلی را در آن تلیت و مصرف میکردند.
او اضافه کرد: در حال حاضر که تنوع غذاها نسبت به قبل بیشتر است، غذای سحر پلو با انواع خورشها مثل قیمه، قرمه سبزی، فسنجان و یا چلو کباب، چلو مرغ، انواع کوکوها، کشک بادنجان ،کشک و مغز آبگوشت، کباب سینی، عدس پلو، رشته پلو و دیگر غذاهای مقوی است که انرژی لازم را در طول روز به بدن میرساند.
به گفته ریاحیفر خوانساریها از قدیم تاکنون موقع افطار نانهای محلی مثل نان جو، شاته (نان لواش)، نونشیر (نان شیر مال)، نان سنگک یا بربری به همراه پنیر و سبزی، خرما، پشمک و زولبیا و بامیه، باقلوا، چای، شلهزرد، حلیم گوشت، حلیم بوقلمون، آش رشته مصرف میکنند.
بخش دوم این گفتوگوی تفصیلی روز سهشنبه -۲۱ اسفندماه - منتشر میشود.
انتهای پیام