به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، پس از اجرای عملیات والفجر ۸ در اواخر سال ۱۳۶۴ و موفقیت آن، مسئولان جمهوری اسلامی تصمیم گرفتند با هماهنگی و بسیج همه نیروها و امکانات کشور، عملیات گستردهای را اجرا و کار جنگ را یکسره کنند. از اینرو سال ۱۳۶۵ «سال سرنوشت جنگ» نامیده شد. طراحی عملیاتی بزرگ در ابوالخصیب و شرق بصره از ابتدای این سال در دستور کار سپاه پاسداران قرار گرفت. طرح نهایی و تاکتیکی عملیات در جلساتی که در روزهای پنجم، ششم و هفتم مهر ۱۳۶۵ تشکیل شد، به تصویب رسید. این عملیات به نام عملیات «سرنوشتساز» موسوم شده بود.
جنگ شهرها در سطح گسترده، حمله به مراکز اقتصادی، صنعتی و نفتی، فشار فوقالعادهای را به کشور وارد ساخته و بهویژه کاهش بسیار زیاد قیمت نفت تا مرز ۵ دلار در هر بشکه موجب تشدید این فشارها شد؛ علاوه بر آن تحرکات زمینی جدید دشمن بعثی پس از اشغال مناطق غربی کشور طی ماههای اول جنگ تحمیلی جبهه خودی را به شدت تحت فشار قرار داد. در چنین شرایطی و بر اساس راهبرد نظامی ارائه شده توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای کسب پیروزی در میدان جنگ در جبهه جنوب، ارتباط جادههای شمالی و جنوبی بصره و نیز در جبهه شمالی جادههای مواصلاتی کرکوک به بغداد باید قطع میشد یا صدور نفت عراق باید قطع میشد تا پیشروی نیروی خودی به سمت بغداد طرحریزی میشد.
** جغرافیای اجرای عملیات کربلای ۴
محدوده عملیات کربلای ۴، در قسمت جنوب غربی ایران و جنوب شرقی عراق، در منطقه عملیاتی شملچه تعیین شد. این محدوده در جنوب شرقی بصره قرار دارد و از شمال به آبگرفتگی زید، از شرق به خرمشهر، از جنوب به رودخانههای اروند و اروند صغیر و از غرب به کانال زوجی و شهرهای تنومه و الحارثه عراق محدود میشود. از ویژگیهای مهمی که باعث انتخاب این منطقه برای عملیات شد، عوارض طبیعی و غیر طبیعی منطقه غرب اروند در محدوده ابوالخصیب بود؛ زیرا وجود نهرها، نخلستانها و کانالهای کشاورزی و نیز عدم وجود استحکامات در منطقه پتروشیمی تا بصره این منطقه را قابل تصرف کرده بود.
اهداف این عملیات عبارت بود از ایجاد موقعیت برتر سیاسی و نظامی برای ایران، انهدام نیروهای عراق در منطقه غرب اروند، پاسخگویی به حملههای عراق به مناطق مسکونی، دستیابی به مواضع اجرای آتش عراق روی شهرهای آبادان و خرمشهر، نزدیک شدن به بصره و تأسیسات و بنادر حساس عراق و تصرف منطقه ابوالخصیب و محاصره نیروهای مستقر در شبه جزیره فاو و تهدید بصره از جنوب.
بهدلیل اینکه دو جناح منطقه عملیاتی، از شمال به آبگرفتگی شلمچه و کانال ماهی و از جنوب به خور زبیر و زمینهای باتلاقی اطراف آن محدود شده بودند، قدرت تحرک دشمن ضعیف برآورد شد. مزیت دیگر این انتخاب، واگذاری مسئولیت حفاظت منطقه مذکور به سپاههای سوم و هفتم ارتش عراق بود. با توجه به مانور عملیات که نفوذ از میان خط حد دو سپاه بود، یکی از ویژگیهای برجسته منطقه عملیاتی بهشمار میرفت.
مانور در این عملیات، نقشی اساسی و تعیینکننده داشت چرا که تجربه عبور از عرض رودخانه اروند در عملیات والفجر ۸ اینبار میبایست در طول رودخانه انجام میگرفت و این عبور که خود تاکتیک ویژه و ابتکار عملیات بهشمار میرفت، در صورت تحقق جنبههای دیگر آن شامل شکستن خط، پاکسازی، نفوذ در عمق و تسلط بر چند راه ورودی شهر بصره میشد، تحول عظیمی در جنگ ایجاد کرد.
از اردیبهشت تا مهر ۱۳۶۵ و سپس آذر همان سال بحثهای مختلف و طرحهای گوناگونی ارائه شد ولی بهدلیل معایب آنها منتفی شد تا اینکه پس از یک دور بحث، طرحی تصویب شد که مورد توافق کلیه فرماندهان بود. در جلسه ۱۶ مهر ۱۳۶۵ پس از بحث و گفتگو، سرانجام فرماندهان یگانها مانور عملیاتی از ۵ ضلعی در شلمچه تا جزیره سهیل در مقابل جزیره مینو را پذیرفتند. آنها پذیرفتند زمین شلمچه بر زمین مقابل جزیره مینو ترجیح دارد.
اهمیت زمین دو طرف اروند و ابوالخصیب و نیز تاکتیک ویژه برای عبور از تنگه مورد قبول واقع شد. از نیمه دوم مهر، کار آمادهسازی منطقه عملیات با جدیت پیگیری شد. در حین این پیگیری و پیشبرد امور، بحث مانور باز هم مطرح شد و سرانجام در آذر با دریافت نظرات و مسائل جدید طی جلسهای خط جدید کاری به نیروی زمینی سپاه ابلاغ شد. مطابق آخرین تصمیمگیری و جمعبندی وضع موجود برای انجام عملیات کربلای ۴ چهار زمین شلمچه، ابوالخصیب، منطقه مقابل جزیره امالرصاص و جزیره مینو انتخاب شد.
سپاه پاسداران برای اجرای این عملیات درخواست ۱۵۰۰ گردان نیرو داشت تا از سه منطقه هور، شرق بصره و ابوالخصیب به نیروهای عراقی هجوم برد. تأمین این تعداد نیرو (حدود ۴۵۰ هزار نفر) مقدور نبود و سیصد گردان برای عملیات آماده شد. نیروها با عنوان سپاه صدهزار نفری محمدصلیاللهعلیهوآله سازماندهی و پس از تجمع در استادیوم صدهزار نفری آزادی تهران، ۱۲ آذر ۱۳۶۵ برای انجام عملیات به منطقه مورد نظر اعزام شدند.
** نقش چهار قرارگاه در اجرای عملیات کربلای ۴
پس از ۱۰ ماه تلاش و بسیج امکانات کشور و تبلیغات گسترده برای تعیین سرنوشت جنگ، در شرایطی که منابع صنعتی، اقتصادی و مراکز آب و برق کشور هدف بمباران شدید عراق قرار داشت، دستور اجرای عملیات صادر شد. چهار قرارگاه نوح (برای تأمین جناح چپ و پیشروی در مقابل جزیره مینو)، کربلا (برای مقابله با پاتک دشمن از مقابل جزیره امالرصاص و پیشروی تا جادههای اطراف و تأمین کل منطقه عملیات)، قدس (برای عبور از تنگه و پیشروی در منطقههای پتروشیمی و ابوالخصیب) و نجف (برای عملیات در شمال منطقه پنجضلعی در شلمچه تا جزایر بوارین و امالطویله) سپاه پاسداران اجرای عملیات را بر عهده داشتند و یگانهای متعددی از نیروی زمینی ارتش در خطوط مقدم و نیروی هوایی ارتش در پشتیبانی عملیات شرکت داشتند.
قبل از اعلام رمز عملیات، در ساعت ۲۱ سوم دی ۱۳۶۵ در محور قرارگاه قدس غواصها به درون رودخانه اروند رها شدند، اما نیروهای دشمن با تیربار آنها را زیر آتش گرفتند. شواهد و قرائن نشان میداد که عراق از عملیات آگاه شده و مهمترین معبر عملیات، یعنی دو طرف کمعرض آبی امالرصاص را که از آن با عنوان تنگه عملیات یاد میشد، مسدود کرده بود. البته با توجه به بیتحرکی دشمن در محورهای قرارگاههای نوح، کربلا و نجف شرایط عادی به نظر میرسید.
عملیات خارج از کنترل و هدایت فرماندهی قرار گرفت و قبل از هر دستوری، یکانها با توجه به نوع وضعیت و هوشیاری و عکسالعمل دشمن بهمحض رسیدن به ساحل، درگیری را آغاز کردند. عملیات در ساعت ۲۲:۳۰ سوم دی ۱۳۶۵ با رمز «یا محمد (ص)» آغاز و رمز عملیات، حدود ساعت ۲۲:۴۵ اعلام شد و نیروهای عملکننده فقط توانستند در جزایر سهیل، قطعه، امالرصاص، امالبابی و بلجانیه نفوذ کنند و در بعضی مناطق نیز بهصورت موضعی رخنه کنند.
در مقابل، نیروهای دشمن با پرتاب پیدرپی منور و اجرای چند مورد بمباران کنار نهر عرایض (عقبه برخی از یگانها) و همچنین اجرای آتش مؤثر روی رودخانه اروند، عملا سازمان غواصها و نیز نیروهای موج دوم و سوم را به هم زد بهطوریکه نیروهای یگانهای مجاور بعضا پراکنده شده و اغلب نمیتوانستند روی هدف عمل کنند. جزیره امالرصاص و نوک بوارین از مناطق حساس عملیات بودند که با وجود تلاش بسیار برای تصرف آن به دلیل هوشیاری دشمن امکان ادامه درگیری را از دست داد. دشمن با شلیک پر حجم تیربار روی آب، از عبور نیروهای خودی از تنگه امالرصاص - بوارین جلوگیری کرد.
علاوه بر آن به دلیل حساسیت دشمن نسبت به امالرصاص، پدافند ارتش بعث از ۹ رده مانع طبیعی و مصنوعی بهرهمند بود بهطوریکه هرگاه از هر خط عقب رانده میشد، در خط بعدی که نسبت به خط قبلی اشراف و تسلط داشت، مقاومت کرد. در این حال، با توجه به هوشیاری دشمن، امکان ادامه عملیات میسر نبود، لذا بهمنظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی، از ادامه نبرد جلوگیری شد.
هوشیاری عراق صرفاً متکی بر مشاهده تحرکات نیروهای ایران نبود و بیشتر به اطلاعات واصله از دستگاه جاسوسی آمریکا تکیه داشتند. این همکاری را مقامهای آمریکایی در اوج جریان اختلاف آمریکا با عراق بر سر اشغال کویت بهوسیله ارتش عراق، در سالهای آخر دهه ۹۰ میلادی افشا کردند. عراقیها مقابله خود با عملیات کربلای ۴ را نبرد «روز بزرگ» نامگذاری کرده بودند.
با آغاز حمله سراسری، در محور قرارگاههای نجف، قدس، نوح و کربلا نیروها پیشروی و هدفهایی را نیز تصرف کردند. اما در جزیره بلجانیه، در محور قرارگاه کربلا، لشکر ۱۴ امام حسینعلیهالسلام نتوانست نیروها را پیاده کند. قرارگاه قدس هم موفق به پاکسازی نوک جزیره ماهی نشد، اما در جزیره امالرصاص نیروهای قرارگاه کربلا موفق به پیشروی شدند. وضعیت در منطقه شلمچه بهتر بود و از یگانهای تحت امر قرارگاه نجف، لشکر ۱۹ فجر توانست وارد پنجضلعی شود و لشکر ۵۷ حضرت ابوالفضلعلیهالسلام هم موفق به پیشروی شد. در جزیره مینو تیپ ۳۳ «المهدی (عج)» از قرارگاه نوح به سختی توانست با تیپ ۳۲ «انصارالحسین (ع)» از قرارگاه کربلا الحاق کند. لشکر ۷ «ولیعصر (عج)» از قرارگاه نوح نیز توانست وارد جزیره سهیل شود.
ساعت ۲:۱۰ بامداد ۴ دی شرایط تیپ انصارالحسینعلیهالسلام از قرارگاه کربلا و تیپ ۳۳ «المهدی (عج)» از قرارگاه نوح نامناسب گزارش شد. پس از آن لشکر ۸ نجف اشرف از قرارگاه کربلا نیز در شرایط بسیار سختی قرار گرفت. ساعت ۳:۱۷ لشکر ۷ «ولیعصر (عج)» از قرارگاه نوح هم اعلام کرد که امکان پاکسازی بخشی از جزیره سهیل را ندارد. در قرارگاههای دیگر هم اوضاع مساعد نبود و نتیجه مورد نظر به دست نیامد.
در این عملیات برای نخستین بار خط عراق در شلمچه شکسته شد، اما امکان تداوم عملیات میسر نبود. با توجه به وضعیت نیروها و عدم دستیابی به اهداف، ساعت ۲۳:۴۵ چهارم دی ۱۳۶۵ دستور توقف عملیات صادر شد.
در میان عوامل متعددی که سرنوشت عملیات کربلای ۴ را رقم زد، دو عامل بیش از بقیه تعیینکننده بود، نخست افشای عملیات توسط اطلاعات واصله از دستگاه جاسوسی آمریکا و دوم استفاده عراق از تجارب شکست در برابر عملیات والفجر ۸ که توسط نیروهای ایران با موفقیت در فاو انجام شده بود. عراقیها با تأکید بر گستردگی این عملیات با هدف تصرف بصره، در نظر داشتند بر پیروزی عراق تأکید کنند، ولی با وجود اینکه عملیات کربلای ۴ از نظر هدف در چارچوب یک عملیات گسترده قرار میگرفت، به خاطر آنکه زمان درگیری محدود بود، از سوی بسیاری از محافل سیاسی نظامی به عنوان عملیات گسترده نهایی ایران تلقی نشد.
در عملیات کربلای ۴، ۹۸۵ نفر از نیروهای ایران شهید و ۸۰۷۱ نفر مجروح شدند. پس از محقق نشدن اهداف عملیات کربلای ۴، برای حفظ برتری سیاسی ـ نظامی جنگ به سود جمهوری اسلامی ایران و مقابله با رکود در جبهههای نبرد، عملیات کربلای ۵ طراحی و در تاریخ ۱۹ دی همان سال اجرا شد.
اواخر اردیبهشت ۱۳۹۴ اجساد ۱۷۵ غواص عملیات کربلای ۴ که در روستای ابوفلوس عراق تفحص شده بودند، به ایران منتقل شد. طبق شواهد، این رزمندگان درحالیکه بیشتر آنها مجروح بودهند، جلوتر از خط مقدم به اسارت دشمن درآمده و پیکرشان با دستها و بعضاً با پاهای بستهشده در یک گور دستهجمعی دفن شده بود. یادمان شهدای عملیات کربلای ۴ در منطقه عملیاتی در کنار اروندرود، برای بازدید کاروانهای راهیان نور ایجاد شده است.
** خط شکنان «عملیات کربلای ۴» به روایت شاهد عینی
یکی از غواصان عملیات کربلای ۴ به چند نکته درباره نحوه آمادهسازی غواصان و خط شکنان این عملیات و تشریح آنچه که در شب عملیات گذشت، پرداخت. کافی، از تخریبچیان دوران جنگ تحمیلی و از غواصان حاضر در عملیات کربلای ۴ میگوید: پیش از آنکه بخواهم به بیان خاطره بپردازم از شما میپرسم که چرا شهدا در این برهه از زمان سر درآوردهاند؟ اکنون آمدهاند که به ما چه بگویند؟ بدون شک آنها آمدهاند بگویند که ما رفتیم و حالا نوبت شماست که مبادا با حرف، قلم و قدمتان زحمتهای ما را هدر بدهید.
من ۱۴ ساله بودم که سال ۱۳۶۱ به جبهه رفتم و از رزمندگان تیپ ۲۱ امام رضا (ع) شدم. آن زمان شعار سپاه و بسیج بر انعطافپذیری بود؛ یعنی ما باید همه شرایط را بپذیریم و در کوه، دشت و دریا آمادگی رزم با دشمن را داشته باشیم. من میخواهم یک شب از تمرین غواصان برای عملیات کربلای را بگویم. یادم میآید که سال ۶۵ من از جمله رزمندگانی بودم که به عنوان غواص باید در عملیات کربلای ۴ شرکت میکردم. ما از مهرماه تا دیماه به مدت سه ماه آموزشهای لازم را گذراندیم. آن زمان زمستان بود. نخستین مسئلهای که باید به آن توجه کنیم این است که لباس غواصی اگر خیس نباشد به تن غواص نمیرود. هنگامی که ما این لباسها را به تن میکردیم بسیار دشوار بود چرا که خوزستان زمستان بسیار سردی دارد. یک شب من هنگامی که لباس غواصیام را دست زدم از سرما انگشتم به لباس چسبید.
ما رزمندگان غواص برای اینکه دشمن به تحرکات ما شک نکند شبها ساعت دو و نیم برای تمرین میرفتیم. آن زمان اوج سرما بود. رودخانه کارون ۱۵۰ متر عرض داشت و سرعت آب نیز به ۶۰ کیلومتر در ساعت میرسید. موانعی زیر رودخانه قرار داده بودند و سرعت آب باعث میشد که گردآبهای بزرگی ایجاد شود. یادم میآید در این تمرینها دو برادر یکی ۱۴ و دیگری ۱۷ ساله همراه ما بودند. فامیلی آنها محمدزاده بود. روزی به ما گفتند که باید به تمرین برویم. با قایق رفتیم. در حال برگشتن به آب بودیم که ناگهان ستون به هم ریخت و دو تن از غواصان در حین آموزش زیر آب رفتند و به شهادت رسیدند. یکی از این شهدا برادر کوچک بود. هنگامی که به مقر بازگشتیم برادر بزرگتر آمد و سراغ برادرش را گرفت و پرسید: داداشم کو؟ یکی از بچهها گفت: شهید شد. آن زمان تنها عکسالعمل برادر بزرگ این بود که گفت: خوش بحالش با اینکه از من کوچکتر بود در شهادت از من جلو زد.
اما خداوند مزد این برادر بزرگتر را هم سال ۶۶ در منطقه ماووت داد و به شهادت رسید. موضوع دیگری که باید بگویم این بود که هنگامی که به آب میزدیم از مچ پا تا گردن احساس میکردیم دیگر چیزی وجود ندارد و انگار که بدنهایمان قطع شده است. صدای تقتق دندان بچهها به خاطر شدت سرما به گوش میرسید. گاهی باید هفت کیلومتر مخالف جریان آب شنا میکردیم. ما سه ما این سختیها را تحمل کردیم تا شب عملیات کربلای ۴.
در شب عملیات ما در پاساژ خرمشهر مستقر بودیم و آخرین نماز مغرب و عشاء را میخواندیم. در قنوت دست و دل بچهها تاب نیاورد. یادم میآید آن زمان اسماعیل قائمی یکی از همرزمانمان برای خداحافظی آمد. پس از آن یکی از بچهها داد زد که فانوسها را پایین بکشید تا هر کس که میخواهد برود. یکی دیگر از بچهها گفت: مگر ما اهل کوفه هستیم که بخواهیم برویم، ما بودیم و دیدیم این آمادگی بچهها را.
در شب عملیات ۱۲۰ نفر در دو ستون به دل آب زدیم. در این بین فقط سه نفر سرشان از آب بیرون بود. یکی محمد رضایی از رزمندگان اطلاعات، دیگری من و سومین نفر هم محمدرضا رجب از بچههای سبزوار بود. قرار بود تا از جزایر ماهی بگذریم و هفت کیلومتر داخل خاک عراق بشویم. خوشبختانه «مدِ» آب به قدری شدید بود که تا نوک جزیره ماهی فین (کفش غواصی) نزدیم. تا آنجا هیچ خبری از دشمن نبود، اما به محض اینکه به جزیره رسیدیم هواپیمای عراقی آمد و فیلر (نوعی منور که همچون پروژکتور به مدت طولانی محیط را روشن میکند) زد و در آن لحظه آب نقش آیینه را ایفا کرد.
ضدهواییهای چهارلول عراقی (سلاح مخصوص انهدام هواپیما) به کار افتادند. دشمن در راستای سطح آب رودخانه به وسیله همین جنگافزار تیر تراش میزد. عراقیها تیرهای رسام به سمت غواصان شلیک میکردند؛ یعنی غواص از لحظهای که گلوله از دهانه تفنگ شلیک میشود تا پایان آن که به کسی اصابت میکرد را میدید. در آن شرایط به دلیل حجم بسیار زیاد آتش دشمن آب حالتی مانند قُلقُل سماور گرفت. باید بگویم دشمن با هر جنگافزاری که میتوانست از موقعیتهای جزایر امالرصاص، ماهی و بواریَن ما را هدف گرفته بود.
من که این صحنه ترسناک را دیدم، ترسیدم. از خدا خواستم که خدایا اگر میشود شهید نشوم. خدا خواسته من را اجابت کرد و در آن شرایط از آن دسته ۱۲۰ نفره غواصان، ۱۱ نفر توانستیم خودمان را کنار بکشیم. دو نفرمان همان موقع شهید شدند. یک نفر در میان راه به شهادت رسید. هشت نفر ماندیم و هشت شبانهروز در آن منطقه در دل عراقیها حضور داشتیم و بعد از آن در دو گروه به عقب بازگشتم. شهید رضایی همان شب اسیر شد. برگشتمان چهار روز طول کشید.
انتهای پیام/ 112
∎