شناسهٔ خبر: 69980202 - سرویس استانی
منبع: ایسنا | لینک خبر

عضو هیات ‌علمی گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد:

کارنامه درخشانی در زمینه نگارش سفرنامه نداریم

عضو هیات ‌علمی گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه در زمینه نگارش سفرنامه، کارنامه درخشانی نداریم گفت: برخی از سفرنامه‌ها به صورت دست خط بوده، برخی از بین رفته‌اند و بسیاری از سفرنامه‌ها نیز فرصت انتشار نداشتند.

صاحب‌خبر -

دکتر عبدالرحیم قنوات شامگاه چهارشنبه ۷ آذر ماه، در مراسم رونمایی از کتاب «آری برای سفر» اثر حسین ثنایی‌نژاد که در تالار رودکی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: ۴۰ سال پیش معلم تاریخی داشتم که برای من فراتر از یک معلم بود و توجه ما را به نکات خاصی سوق می‌داد. او یک بار در کلاس درس تاریخ گفت که از دوره صفویه، فرنگی‌ها از پزشک و سیاح گرفته تا جهانگرد و مامورین دیپلماتیک و یا همسران آن‌ها، هر موقع به ایران آمده‌اند، چیزی از ایران نوشتند، به کشور خود بردند و در آنجا منتشر کردند که نقش بسزایی برای معرفی ایران داشتند، اما ما با این میزان سفیر، دانشجو و جهانگرد بسیاری که به کشورهای مختلف داشته‌ایم در این زمینه کم کاری کرده‌ و دستمان خیلی پر نیست و تعداد سفرنامه‌هایی که ما نوشته‌ایم نسبت به غربی‌ها بسیار اندک است.

وی ادامه داد: حدود ۱۵ سال پیش در دانشگاه فردوسی رستوران غذاخوری مخصوص اساتید ساخته شد که به نظرم این یکی از اقدامات مهم دانشگاه بود، زیرا پیش از آن مکانی برای انتقال تجربیات و اندیشه اساتید از رشته‌های مختلف وجود نداشت. در حقیقت دانشکده‌های ما جزیره‌های جدا و از یکدیگر جدا افتاده‌اند و این رستوران مکان و شرایطی برای گفت‌وگوی اساتید است.

عضو هیات علمی گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد عنوان کرد: تا سال ۱۳۸۹ تعداد سفرنامه‌های چاپی در ایران به ۶۲۱ عنوان می‌رسد و اگر طی ۱۲ سال اخیر ۴۰ نسخه دیگر به این‌ تعداد اضافه شده باشد، این عدد به  حدود ۶۶۱ عدد می‌رسد.

وی با اشاره به اینکه ترجمه‌ها نیز به این عدد اضافه و در این فهرست جای دارد، گفت: در زمینه نگارش سفرنامه، کارنامه درخشانی نداریم. برخی از سفرنامه‌ها به صورت دست خط بوده، برخی از بین رفته‌اند و بسیاری از سفرنامه‌ها نیز فرصت انتشار نداشتند. البته در مدت اخیر توجه بسیاری به انتشار و نگارش سفرنامه‌ها بوده است.

عضو هیات علمی گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: سفرنامه‌های ایرانی در قیاس با اروپا و آمریکا، به لحاظ کمی و کیفی در دوران قاجار از کیفیت پایینی برخوردارند، زیرا در این دوره افرادی که به کشورهای غربی سفر می‌کردند، شناخت درستی از این کشورها را ارائه نکرده‌اند. افرادی به نگارش سفرنامه در دوران قاجار دست داشته‌اند که از زندگی غربی آگاهی نداشته و در سفر به اروپا ناگهان دچار شگفتی شده‌اند.

قنوات با اشاره به سفرنامه نویسان دوران قاجاریه بیان کرد: نوعی سطحی‌نگری در این افراد وجود دارد که در مقایسه با دنیای متمدن غرب اطلاعات زیادی نداشتند، به همین دلیل دیدی ناقص داشتند.

وی ادامه داد: در حال حاضر افرادی که به سفر می‌روند و به نگارش سفرنامه می‌پردازند همانند ۱۵۰ سال گذشته نیستند، بلکه تحصیل کرده و با سوادترند، اما ای کاش تمام افرادی که به غرب و شرق می‌روند، یک یادگاری مانند سفرنامه به مردم عرضه کنند.

«آری برای سفر» آغازگر سفری شگفت‌انگیز به ۲۱ کشور

در ادامه شهلا ناظران، یک نویسنده و منتقد کتاب در این جلسه گفت:  پس از توفیق دریافت کتاب «آری برای سفر» از جناب دکتر ثنایی‌نژاد شروع به خواندن کردم؛ برای من که از ایستایی و سکون روگردانم، شروع سفر زیبایی بود، با همسفری که به جای منِ مخاطب به درستی و با دقت کامل می‌دید و با صداقت روایت می‌کرد.

وی بیان کرد: جناب دکتر ثنایی‌نژاد در مقدمه کتاب نوشته است «خوشبختانه بخت با من یار بوده است و توانسته‌ام طی سالیان دراز هر ساله برای ارائه مقاله در کنفرانس‌های علمی بین‌المللی به کشورهای بسیاری سفر کنم. سرزمین‌هایی که از شرقی‌ترین جزیره در اندونزی تا دورترین مرز غربی آمریکا، از مناطق سرد روسیه تا سواحل گرم استرالیا که مجموعاً ۲۱ کشور را شامل می‌شود».

ناظران اضافه کرد: این کتاب حاوی ۱۸ فصل بوده که در هر بخش به ویژگی‌های یک کشور پرداخته است. جناب دکتر ثنایی‌نژاد پس از اخذ دکترا در انگلستان و بازگشت به وطن، در پاییز ۱۳۸۰ با نوشتن مقاله با عنوان برنامه‌ریزی به کنفرانسی در هندوستان و به اتفاق ۴ نفر دیگر از همکارانشان از گروه جغرافیای دانشگاه فردوسی راهی آن سفر شد. سفرنامه با عنوان (در بارگاه خدایان به کشور هندوستان) آغاز و با تنوع قومی، اقلیمی، فرهنگی، مذهبی و انبوه جمعیتی با بیش از یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون نفر که سرزمین عجایب نام گرفته، ادامه یافته است.

وی ادامه داد: نثر کتاب به اندازه‌ای شفاف است که در توصیف آن می‌توان، تمام حس‌های تجربه شده توسط نویسنده را درک کرد. کاش این امکان وجود داشت که چکیده‌ای از هر فصل را در نظر شما نمایان می‌کردم، اما با این فرصت اندک مجال مقال نیست؛ بنابراین بر ارزیابی منصفانه محتوا، ایده‌ها و ساختار کتاب بسنده میکنم.

ناظران اضافه کرد: نگارنده سفرنامه مباحث مورد نظرش را همواره با احساسی ناب بیان می‌کند به طوری که مخاطب با تجربه او ارتباط برقرار کرده و وارد دنیای او می‌شود.

وی بیان کرد: ایشان در بازدید از برج ایفل، مشهورترین سازه جهان چنین می‌نگارد «در سفرهایم وقتی به چنین سازه‌های پرشکوهی بر میخورم، انسانی را در آن‌ها می‌بینم که خواسته است با خلق آن‌ها، بزرگی وجودش را تجسم بخشد؛ چراکه انسان وجودی بی‌نهایت را در تن خود نهفته دارد. در تمام بازدیدها آنچه که بیشتر نویسنده را مجذوب می‌کند، انسان‌هایی هستند که برای تماشا به آن مکان‌ها می‌آیند»، از نظر ایشان موضوع مکان‌ها، انسان‌ها هستند.

این نویسنده و منتقد کتاب گفت: در حین خوانش این کتاب پرسشی برایم پیش آمد که برای جناب دکتر ثنایی‌نژاد چنین نوشتم «با این سفرنامه دنیاهایی را دیده و تجربه کردم که امکان دیدنش را نداشتم، حتی اگر مکانی را دیده بودم، بدین وسیله از دریچه وسیع‌تر و زیباتر با منظر تازه‌ای به مشاهده نشستم». جنابعالی در جایی از کتاب اشاره کردید که تمام سفرهایتان به کشورهای دیگر به جز سفر حج، هدف علمی و تخصصی داشته است و سفر ترکیه در آن میان تنها کشوری است که نه به دلیل علمی و نه برای گردشگری بلکه از سر اضطرار انجام شده است. در فصل ۱۵ کتاب با عنوان شهری به سان افسانه از استانبول و زیبایی‌های آن نام برده و ۱۴ صفحه در وصف آن قلم‌فرسایی کرده و در انتها نوشته‌ای تجربه و احساس من از شهر زیبای استانبول فراتر از آن است که در یک فصل کتاب بگنجد. آیا این همه تجربه منحصر به فرد در همان زمان‌های محدود گرفتن ویزا و انتظار پرواز بوده است؟» ایشان جواب دادند «درود و صد سپاس از حسن نگاه و ژرفای اندیشه‌تان که روحم را جلا بخشید. خوشحالم که با تمرکز و دقت کتاب را مطالعه کردید؛ بله همینطور است، برای گرفتن ویزا یک بار، سه روز و بار دیگر، ۴ روز در استانبول اقامت داشتم؛ البته من بنا نداشتم در هیچ کدام از فصل‌های کتاب به جاذبه‌ها بپردازم بلکه من بیان احساس و اندیشه‌ام از آنچه در این سفرها بود را بیان کرده‌ام».

ناظران گفت: جناب ثنایی‌نژاد در کتاب به خاطره‌های جالبی اشاره کرده‌اند، در یکی از سفرهایم به انگلستان همراه با چند نفر از همراهانم از جمله یک انگلیسی سر میز ناهار نشسته بودیم. من و دو نفر از همراهانم گاهی با هم فارسی صحبت می‌کردیم، برای رعایت ادب از اینکه گاهی به زبان دیگر سخن می‌گفتیم که برای جمع قابل فهم نبود، عذرخواهی کردم. از آن‌ها پرسیدم، زمانی که به زبان فارسی با هم حرف میزنیم آوای سخن گفتن ما در گوش شما چه حسی برمی‌انگیزد؟ یکی از آن‌ها بلافاصله جواب داد «به نظر من چنین می‌آید که شما آوازی را آهسته زمزمه می‌کنید، لطیف و زیبا است، آوای سخن گفتن شما»، دیگران نیز گفته او را تایید کردند؛ شگفتی من وقتی به اوج رسید که چند روز بعد در جلسه دیگر و با افراد دیگری در نیوکاسل همین پاسخ را دریافت کردم، زیبا نیست؟! صحبت کردن عادی من و شما به آن می‌ماند که آوازی را به گوش می‌رساند. صحبت کردن عادی من و شما به آن می‌ماند که آوازی را به گوش می‌نوشد و ایشان در پایان یکی از فصل‌ها نوشته‌اند در راه بازگشت از سفرهای سرشار از منازل سبز زیبا وقتی هواپیما در نزدیکی فرودگاه بین المللی تهران در حال کم کردن ارتفاع بود، چشمم به بیابان‌های خشک اطراف کویر افتاد، برایم عجیب بود که این چه شوقی است که وقتی خاک وطن را میبینم، در وجودم این عشق بیدار می‌شود. همین خاک خشک و خالی برایم از آن سرزمین سرسبز زیباتر  به نظر می‌رسد. این احساس را همواره در بازگشت از همه سفرهایم داشته‌ام. احساسی که مرا مانند یک میدان مغناطیسی به وطن میکشاند و از ماندن طولانی در خارج کشور لذتی بیشتر نمی‌برم.

انتهای پیام