شناسهٔ خبر: 69853315 - سرویس فرهنگی
منبع: شفقنا | لینک خبر

خانه حضرت زهرا(س) چگونه هتک حرمت شد؟/ روایت «ابن قتیبه»

صاحب‌خبر -

خبرگزاری بین المللی شیعیان (شفقنا)- مورّخ شهير «عبدالله بن مسلم بن قتيبه دينورى» (212-276) از پيشوايان ادب، نويسندگان پركار حوزه تاريخ اسلامى و مؤلف كتاب تأويل مختلف الحديث، و ادب الكاتب و… است.(1) وى در كتاب الامامة و السياسة چنين مى نويسد:
«إنّ أبابَكْر(رض) تَفَقَّدَ قَوْماً تَخَلَّفُوا عَنْ بَيْعَتِهِ عِنْدَ عَليّ كَرَّمَ اللهُ وَجْهَهُ فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ عُمَرُ فَجاءَ فَناداهُمْ وَ هُمْ في دارِ عَليٍّ، فَأَبَوْا أَنْ يَخْرُجُوا فَدَعا بِالْحَطَب وَ قالَ: وَالَّذي نَفْسُ عُمَرَ بِيَدِهِ لَتَخْرُجَنَّ أَوْ لأَحْرَقَنَّها عَلى مَنْ فيها، فَقيلَ لَهُ: يا أبا حَفص إِنَّ فيها فاطِمَةَ فَقالَ، وَ إِنْ!»(2)

(ابوبكر از كسانى كه از بيعت با او سر برتافتند و در خانه على گردآمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه على(عليه السلام) آمد و همگان را صدا زد كه بيرون بيايند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزيدند در اين موقع عمر هيزم طلبيد و گفت: به خدايى كه جان عمر در دست اوست بيرون بياييد يا خانه را با شما آتش مى زنم. مردى به عمر گفت: اى اباحفص در اين خانه، فاطمه، دختر پيامبر است، گفت: باشد!).

ابن قتيبه دنباله اين داستان را سوزناك تر و دردناك تر نوشته است، او مى گويد:
«ثُمَّ قامَ عَمُرُ فَمَشى مَعَهُ جَماعَةٌ حَتّى أَتَوْا فاطِمَةَ فَدقُّوا الْبابَ فَلَمّا سَمِعَتْ أصْواتَهُم نادَتْ بِأَعْلى صَوْتِها يا أَبَتاهُ يا رَسُولَ الله ماذا لَقينا بَعْدَكَ مِنْ ابنِ الْخَطّابِ وَ ابنِ أبي الْقُحافة فَلَمّا سَمِعَ الْقَوْمُ صَوْتَها وَ بُكائَها انْصَرَفُوا وَ بَقِيَ عُمَرُ وَ مَعَهُ قَوْمٌ فَأَخْرَجُوا عَلَيّاً فَمَضَوْا بِهِ إلى أبي بَكْر فَقالُوا لَهُ بايِعْ، فَقالَ: إنْ أَنَا لَمْ أَفْعَلْ فَمَه؟ فَقالُوا: إِذاً وَاللهِ الَّذي لا إلهَ إِلاّ هُوَ نَضْرِبُ عُنُقَكَ…!»(3)

(عمر همراه گروهى به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامى كه فاطمه صداى آنان را شنيد، با صداى بلند گفت: اى رسول خدا پس از تو چه مصيبتهايى به ما از فرزند خطاب و فرزند ابى قحافه رسيد. افرادى كه همراه عمر بودند هنگامى كه صداى زهرا و گريه او را شنيدند برگشتند؛ ولى عمر با گروهى باقى ماند و على را از خانه بيرون آوردند، نزد ابى بكر بردند و به او گفتند: بيعت كن، على(عليه السلام) گفت: اگر بيعت نكنم چه مى شود؟ گفتند: به خدايى كه جز او خدايى نيست، گردن تو را مى زنيم…).

اين بخش از تاريخ براى علاقه مندان به شيخين قطعاً بسيار سنگين و ناگوار است. لذا برخى در صدد بر آمدند در نسبت كتاب به ابن قتيبه ترديد كنند، در حالى كه «ابن ابى الحديد» استاد فن تاريخ، اين كتاب را از آثار او مى داند و پيوسته از آن مطالبى نقل مى كند. متأسفانه اين كتاب به سرنوشت تحريف دچار شده و بخشى از مطالب آن به هنگام چاپ حذف شده است، در حالى كه همان مطالب در «شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد» آمده است.

«زركلى» در كتاب «الأعلام» اين كتاب را از آثار «ابن قتيبه» مى داند و مى افزايد: «برخى از علما در اين نسبت نظرى دارند؛ يعنى شك و ترديد را به ديگران نسبت مى دهد؛ نه به خويش». «اليان سركيس» نيز اين كتاب را از آثار «ابن قتيبه» مى شمارد.(4)،(5)

پی نوشت:

(1). الاعلام قاموس تراجم لاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين، الزركلي الدمشقي، خير الدين بن محمود بن محمد بن علي بن فارس، دار العلم للملايين، 2002 میلادی، الطبعة: الخامسة عشرة، ج 4، ص 137.

(2). الإمامة و السياسة المعروف بتاريخ الخلفاء، ابن قتيبة الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم، تحقيق: شيري، علي، دارالأضواء، بيروت، 1410قمری/ 1990 میلادی، الطبعه: الأولى، ج 1، ص 30، (كيف كانت بيعة علي بن أبي طالب كرم الله وجهه).
(3). همان.
(4). معجم المطبوعات العربية، اليان سركيس، يوسف، مكتبة آية الله العظمى المرعشي النجفي، قم، 1339 قمری/ 1919 ميلادي، ج 1، ص 212 .
(5). گردآوری از کتاب: پيام امام امير المومنين(عليه السلام‏)، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، 1386 شمسی‏، چاپ: اول‏، ج 8، ص 44.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی