این روزها سریال آرکین حسابی میان طرفداران دنیای بازی لیگ آو لجندز و حتی خارج از آن به محبوبیت رسیده و بازیکنان بسیاری به بازی و حتی نسخه موبایلی آن یعنی Wild Rift جذب شدهاند. اما داستانگویی در بازیهای آنلاین چقدر مهم شده است؟ در طول این مطلب با هم از اهمیت لور و داستانگویی در بازیهای تماما آنلاین صحبت خواهیم کرد، پس با ویجیاتو در ادامه این مطلب همراه باشید.
بازیهای آنلاین، روز به روز در حال افزایش و عوامل بسیاری در موفقیت و عدم موفقیت این سبک دخیل هستند. قطع به یقین، اولین ویژگی مهمی که باعث میشود بازیکنها به سمت اثری خاص جذب شوند، گیمپلی، نوآوری و حس منحصر به فردی است که از یک بازی دریافت میکنند. اما جذب کردن مخاطب اولیه به یک بازی، یک چالش است و نگه داشتن مخاطب و حمایت از او چالش دیگری که به مراتب سختتر خواهد بود؛ عمده بازیسازان هم در همین مرحله شکست میخورند.
بازیهای آنلاین این پتانسیل را دارند که در طولانی مدت به چرخه تکرار بیفتند و سازنده باید تمام تلاش خود را بکند تا با پشتیبانی از بازی و ارائه محتوای مناسب، بازیکن را به طرق مختلفی داخل بازی نگه دارد. بسته به ژانر بازی آنلاین، ممکن است این روش متغیر باشد و این به خود سازنده و بازی بستگی دارد که به چه شکلی قصد دارد تا محتوای خود را به بازیکن ارائه کند.
در میان بازیهای آنلاین، آثاری هستند که تمرکز ویژهای روی اوپراتورها و شخصیتهای مختلف و تمایز آنها میان یک دیگر دارند و از این بازیها میتوان به طور ویژه به عناوین هیرو شوتر و یا آثار MOBA اشاره کرد که تا حد زیادی به قهرمانان خود متکی هستند. یکی از راههایی که سازندگان این آثار استفاده میکنند تا بازیکن را داخل بازی حفظ کنند، ایجاد داستانگویی در نقشهها، شخصیتها و استفاده از آن برای ارائه فصلهای جدید، پوستهها و غیره است. حال این داستانگویی میتواند در حد پیشینه سادهای باشد که زیر نام هر یک از شخصیتها و در قالب چند خط کوتاه نوشته شده یا اینکه مثل جهان لیگ آو لجندز، به وسیله سریال و داستانگویی خارج از بازی در دسترس مخاطب قرار میگیرد.
بازیکنان این سبک از بازیهای ویدیویی، عمدتا با قهرمان اصلی و اصطلاحا Main خود ارتباط خاصی برقرار میکنند و هرچه سازنده بازی بتواند پیوند میان بازیکن و شخصیت اصلیاش را حفظ کند، بازیکن حس همزادپنداری خاصی را با قهرمان اصلی خود احساس کرده و به نوعی از تجربه بیشتر و بیشتر بازی در جایگاه آن کاراکتر لذت میبرد. شاید بلیزارد را بتوان یکی از استودیوهای برتر در بحث لور آثار آنلاین دانست که نمونه آن را میتوان در اورواچ کلاسیک یا حتی روزهای نخستین Heroes of the Storm پیدا کرد. اگر یادتان باشد یا حتی همین حالا در یوتیوب جستوجو کنید، قطعا به یاد خواهید آورد که این انیمیشنهای کوچک تا چه حد به جهان اورواچ کمک کردند.
در دوران اوج بازیهای مذکور، به هنگام معرفی هر یک از شخصیتها، یک انیمیشن کوتاه و تعدادی کامیک منتشر میشد و داستان بازی و جهان آن را پیش میبرد. جالب اینجا است که اورواچ حتی پای خود را فراتر میگذاشت و با ارائه یک سری مراحل کوآپ داستانی سعی داشت تا هم لور بازی را گسترش دهد و هم به فروش اسکینهای مختلف از ظاهر شخصیتها در طول دورههای مختلف بپردازد. سود انتشار این محتوا هم دو طرفه بود؛ هم بلیزارد با فروش اسکینها سود میکرد و هم بازیکن با تهیه این اسکینها و یا تماشای محتوای پخش شده از بازی لذت بیشتری میبرد.
این انیمیشنها حتی روی گیمپلی بازی و اتفاقات داخل آن هم تاثیر داشتند و نمونه خیلی خوب آن را میتوان انیمیشن کوتاه Dragons دانست، جایی که بلیزارد به معرفی گذشته شخصیتهای هانزو و گنجی میپردازد. بیایید برای نمونه روی همین انیمیشن حدودا ۸ دقیقهای تمرکز کنیم، جایی که برای اولین بار پیشزمینه داستان دو برادر یاکوزا و علت تنفر آنها از یک دیگر مشخص میشود.
طی این انیمیشن کوتاه، راوی یک داستان ظاهرا بیربط را تعریف میکند و در ادامه، به مبارزه میان هانزو و گنجی پرداخته میشود و نهایتا بیننده با تطبیق داستان راوی و تریلر، حسابی شگفتزده شده و ارتباط عمیقی با این دو شخصیت پیدا میکند. این تریلر دو کار جالب انجام میدهد، اول این که بازیکن را با یکی از دو برادر هم نظر کرده و به نوعی برای قهرمانهای گنجی و هانزو طرفدار جمع میکند. برای مثال به شخصه پس از تماشای همین انیمیشن بود که تصمیم گرفتم از شخصیت گنجی به عنوان کاراکتر Main خود استفاده کنم.
نکته دوم تاثیر اتفاقات این انیمیشن روی بازی است. برای مثال طی هر دست از مبارزات بازی، مکالماتی پیش آمد که بازیکن را به انیمیشن ارجاع میداد. برای مثال، لحظههایی از اصطلاحا Deflect کردن تیرهای هانزو و حتی کنترل اژدهای او توسط گنجی داخل تریلر وجود دارد که اگر طی مبارزات بازیکن این لحظات بازسازی شود، شخصیتها در رابطه با اتفاقات این تریلر صحبت میکنند. بازیکنی که با چنین صحنهای روبهرو میشود، قطعا احساس خوبی پیدا خواهد کرد چرا که ارزش خود را به عنوان مخاطب درک کرده و از این که انیمیشن مورد علاقه خود را رسما زندگی میکند، لذت خواهد برد.
دورانی را به یاد دارم که Heroes of the Storm به ازای هر یک از شخصیتهای رونمایی شده سنگ تمام میگذاشت و سعی داشت تا با ارائه انیمیشنهای مختلف و کامیک، قبل از آن که آن کاراکتر وارد بازی شود، او را به خوبی معرفی کند. همین اتفاق باعث میشد تا قبل از این که حتی شخصیت معرفی شده داخل بازی قرار بگیرد، بازیکنان بسیاری مشتاق تجربه بازی در نقش این قهرمان شوند. جالب است که سقوط این بازی نیز دقیقا از همان روزهایی آغاز شد که سازندگان تصمیم گرفتند تا پشتیبانی از داستان و ارائه انیمیشنها را قطع کنند.
دیگر نمونه تاثیر مثبت داستانگویی را میتوان در انیمیشن آرکین دانست که به همین صورت با ورود اسکین شخصیتهای سریال داخل بازی تاثیر بهسزایی روی درآمدزایی گذاشت و از سوی دیگر، بینندگان را به تجربه این بازی تشویق کرد. از سوی دیگر بسیاری از بینندههای این سریال که تا قبل از تماشای آرکین هیچ علاقهای به LOL و حتی آثار MOBA نداشتند، مجاب شدند تا به تجربه این بازی پرداخته و حتی برای یک بار شخصیت محبوب خودشان را کنترل کنند.
این موضوع در رابطه با بازیکنانی که LOL را ترک کرده بودند هم صدق میکند و تعداد بسیاری از آنها به هنگام پخش این انیمیشن به بازی بازگشتند. تماشای قابلیتهای قهرمانها در ظاهر یک انیمیشن و تجربه بازی پس از تجربه این لحظات، قطعا لحظاتی دوست داشتنی را برای بازیکن رقم خواهد زد و بازیکنانی که با این اشارات آشنا هستند، اما به هر دلیلی از تجربه LOL دست کشیدهاند با دیدی جدید به بازی بازی بازمیگردند.
پس میتوان گفت که وجود لور و داستانگویی در یک بازی آنلاین باعث میشود تا پیوند خاصی میان بازی و بازیکن برقرار شود و به جای آن که مانند بسیاری از بازیهای آنلاین احساس پوچی داشته باشد، احساس پیشروی در بازی و برقراری ارتباط با شخصیتهایی آشنا را داشته باشد.
∎