شناسهٔ خبر: 69750627 - سرویس ورزشی
منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

صفر و صد؛ نماد کل دوران قلعه‌نویی!

نمایش کاملا متفاوت ایران در ۲نیمه بازی با کره‌شمالی، به وضوح نمادی از کل دوران قلعه‌نویی بود؛ گاهی عالی و گاهی به‌شدت ناامیدکننده.

صاحب‌خبر -

به گزارش همشهری‌آنلاین، این عبارت رایج بین مربیان و کارشناسان فوتبال که «بازی ۲نیمه متفاوت داشت»، شاید هیچ‌جا به اندازه بازی عصر پنجشنبه کره‌شمالی و ایران در لائوس مصداق پیدا نمی‌کرد؛ مسابقه‌ای در مرحله انتخابی جام‌جهانی که شاگردان امیر قلعه‌نویی نیمه‌اول آن را با پیروزی مقتدرانه ۳گله به پایان بردند، اما در نیمه‌دوم ورق برگشت؛ ایران ۲گل خورد، یک‌بار دیرک دروازه‌اش به لرزه در آمد و نهایتا بسیار خوش‌اقبال بود که گل مساوی را دریافت نکرد. آغاز این تغییرات بزرگ هم فرار مهاجم کره‌شمالی در آغاز نیمه‌دوم و خطای شجاع خلیل‌زاده روی او بود که به اخراج مستقیم مدافع مسن تیم ملی منجر شد.

نمادی از یک دوران

اینکه تیمی گاهی خوب باشد و گاهی بد، یا حتی در یک مسابقه ۲نمایش متفاوت ارائه بدهد، آنقدرها عجیب و غیرقابل باور نیست، نکته اما اینجاست که این مسئله در تیم امیر قلعه‌نویی بیداد می‌کند و حتی اغراق نیست اگر بگوییم به فاکتور اول و اصلی این مجموعه تبدیل شده است. یعنی اگر قرار باشد ما بعدها تیم قلعه‌نویی را تنها با یک ویژگی به یاد بیاوریم، یکی از اصلی‌ترین گزینه‌هایمان همین صفر و صدی بودن این تیم است؛ گاهی چنان ستودنی و قدرتمند مثل بازی با ژاپن یا نیمه‌دوم همین مسابقه اخیر با قطر، گاهی هم به‌شدت فروپاشیده و منهدم، مثل دیدار با قطر در نیمه‌نهایی جام‌ملت‌های آسیا یا همین نیمه‌دوم مسابقه با کره‌شمالی. انصافا خود امیر نظر بدهد ببینیم شباهتی بین تیمی که ژاپن را برد یا در نیمه‌اول کره‌شمالی را توی قوطی کرده بود، با تیمی که در بازی با سوریه تا آستانه حذف از جام ملت‌ها پیش رفت و مقابل قرقیزستان و ازبکستان اینطور کم‌رمق و سردرگم بازی کرده، می‌بیند یا نه؟ در تمام طول ۲۰ماه گذشته که امیر هدایت تیم ملی را بر عهده داشته، کار این تیم همین بوده؛ یک روز خیلی خوب و یک روز آشفته و تکان‌دهنده.

روی کاکل ستاره‌ها؟

شاید این تحلیل کمی بدبینانه باشد، اما به‌نظر می‌رسد فرازهای درخشان تیم ملی عمدتا مربوط به درخشش ستارگان تاپ خط حمله بوده و بنیاد تاکتیکی خاصی نداشته است. به‌عنوان مثال، در ۲پیروزی مهم تیم ملی مقابل ژاپن و قطر (این دومی در همین مسابقات انتخابی جام‌جهانی)، ستاره تعیین‌کننده زمین که به‌اصطلاح بازی را درآورد، سردار آزمون بود. همه می‌دانیم این بازیکن چه کیفیتی دارد و اگر پشتکار و اراده داشت، امروز باید در باشگاه‌های بزرگ اروپایی توپ می‌زد. او در تیم ملی هم مهره بسیار تعیین‌کننده‌ای بوده و اگر روزش باشد، همه کار می‌کند. آزمون در بازی با ژاپن پاس گل اول را به زیبایی هرچه تمام‌تر به محمد محبی داد و یک گل استثنایی هم زد که به شکل میلی‌متری آفساید گرفته شد. مقابل قطر هم این بازیکن ۲گل زد، یک پاس‌گل داد و یک‌بار دیرک دروازه را لرزاند. در همین نیمه‌اول بازی با کره‌شمالی هم مهدی طارمی ۳پاس‌گل داد. با این حال گاهی حس می‌شود آنجا که بازی به نبردهای تاکتیکی و ترکیبی ختم می‌شود، تیم ملی قافیه را می‌بازد. به نیمه‌دوم همین بازی پنجشنبه نگاه کنید و انبوه کارهای تیمی موفق کره‌ای‌ها در یک‌سوم دفاعی تیم ملی ایران را ببینید. حتی قرقیزها هم در فولادشهر بعضی از این چشمه‌ها را آمدند و ما حرفی برای گفتن نداشتیم. مجموعه این مسائل، فوتبال‌دوستان را نگران آینده تیم ملی می‌کند. مخصوصا که فعلا مدام در حال بازی با تیم‌های ضعیف و متوسط هستیم و خبری از رقبای قوی و محک‌خوردن عیار واقعی تیم ملی نیست.