بسیاری از اخلاقیات در سبک زندگی ایرانی اسلامی، ریشه در تاریخ این سرزمین دارد اما در تعدادی از آثاری که امروز در شبکه نمایش خانگی به نمایش درمیآید بهوفور کارهایی دیده میشود که هیچ خط قرمزی برای رفتار وجود نداشته و حرمتها شکسته میشود.
در سلسله گفتوگوهای ایکنا با رویکرد «شبکه خانگی، اخلاق و سبک زندگی» با تولیدکنندگان سینما و تلویزیون برآنیم تا به آسیبشناسی این موضوع بپردازیم و در پایان به ارائه راهکارهای اجرایی توسط هنرمندان برسیم.
در ششمین بخش با عبدالله باکیده کارگردان سینما، درباره کارکرد دستگاه نظارتی بر پلتفرمها و راهکاری جایگزین درباره نیاز به محصولات خارجی صحبت کردهایم.
ایکنا – برخی تولیدات پلتفرمها، محلی برای تبلیغ رفتارهایی شده که با فرهنگ بومی ما هیچ همخوانی ندارد. پیرامون این موضوع توضیح دهید.
متأسفانه آنچه من در تولیدات پلتفرمها مشاهده میشود همخوانی لازم با آموزههای بومی و اخلاقی ندارد البته این نقد به تمامی آثار منحصر نمیشود بلکه بخشی از تولیدات را دربرمیگیرد حتی میخواهم بگویم در برخی از آثار شبکه نمایش خانگی به فرهنگ بومی ما حمله شده است! برای مثال در برخی از تولیدات وقتی قرار است درباره طلاق حرف زده شود به جای تشویق به پرهیز از این رفتار، این امر تبلیغ میشود!
بیاخلاقیهایی که وجود دارد تنها به معنا خلاصه نشده است و بسیاری مواقع به طور آشکار این امر را در کلام و پوشش شاهد هستیم. یکی دیگر از بزههایی که شاهد رواج آن در پلتفرمها هستیم تبلیغ سیگار است. بسیاری از هنرپیشههای زن و مرد در سریالهای شبکه نمایش خانگی سیگار میکشند. این امر به شدت در رواج این رفتار ناشایست در بین جوانان و نوجوانان تاثیرگذار است. این بیتوجهی در حالی است که درگذشته فیلمسازی نظیر علی حاتمی داشتیم که به زیباترین شکل ممکن رفتارها و آیینهای بومی را مورد توجه قرار میدهد و اتفاقاً توانسته بود جریانسازی هم داشته باشد.
من حتی میخواهم به گذشتههای دورتر بروم. در دهه 40 برخی فیلمها حتی مبلغ غیرتمندی در جامعه بودند اما امروز وضعیتی در برخی آثار وجود دارد که هیچ همخوانی با غیرت ایرانی در آن دیده نمیشود. البته منظور این نیست که از جامعه و فرهنگ جهانی دور بمانیم اما نباید در این مسئله افراط کنیم تا به نحوی با فرهنگ بومی خود غریبه شویم.
شرایط در پلتفرمها طوری شده که بیش از اینکه از محصولات خارجی واهمه داشته باشم از برخی تولیدات داخلی واهمه داریم. وضعیت پیشآمده این تصور را به وجود میآورد که نهتنها این آثار تذکردهنده نیستند بلکه میتوان گفت عاملی در جهت اشاعه بیاخلاقیها هستند!
بیشتر بخوانید:
دانشگاه محل اولیه بومیسازی نمایش است
رفتاری که والدین با فرزندانشان در این آثار دارند نیز بههیچوجه شایسته نیست. جالب است برای این تصویرسازی غلط نیز، نامهایی چون روانشناسی اجتماعی انتخاب میکنند. من از همکاران خود درخواست میکنم در این عرصه یک مقدار سنجیدهتر قدم بردارند به ویژه که ما جامعه ملتهبی داریم و دیگر نیاز نیست آن را ملتهبتر کنیم.
ایکنا – وقتی انتقادات از برخی تصویرسازیهای غلط در پلتفرمها پیش میآید این نکته بیان میشود که ما تصویرگر آنچه هستیم که در جامعه وجود دارد! آیا این برداشت صحیح است.
من آدمهای واپسگرایی نیستم که خواهان بازگشت به فرهنگ قجری باشم اما نکته اینجاست فرهنگ ایرانی روان و سیال است و نیازی بهشتاب دهی خارج از عرف ندارد. متأسفانه ترویجی که از رفتار غربی و غیر ایرانی در جامعه ما شایع شده بسیار آزاردهنده است حتی در معابر عمومی هم این قبیل رفتارها را به وضوح شاهد هستیم. من با بسیاری از سختگیریهایی که نسبت به جوانان رخ میدهد مخالف هستم اما در کنار آن با آنچه امروز در جامعه از سوی برخی جوانان مشاهده میشود نیز موافق نیستم حتی گاهی مواقع این رفتارها را نوعی عقدهگشایی اجتماعی میبینیم.
فرهنگ ایرانی بر خانواده تکیه دارد. خانواده در فرهنگ ایرانی یک فاکتور بسیار مهم است که نمیتوان چشم روی آن بست. خانواده نمادی از پاکی است. برای همین در تولیدات نمایشی پلتفرمها حتماً باید روی این امر توجه کافی صورت گیرد زیرا نادیده گرفتن چنین اثری در حقیقت بیتوجهی به هویت بومی و ملی خودمان است. نکته دیگر اینکه ما نمیتوانم بگویم صرفاً تصویرگر آنچه هستیم که رخ میدهد زیرا این خنثی بودن رسانه را نشان میدهد. ما باید بتوانیم جریانسازی داشته باشیم حتی برای جامعهای که در دستخوش مشکلات فراوان است رسانه میتواند ابزاری برای اصلاح باشد نه اینکه به بهانه نشان دادن مشکلات بخواهد مروج بیاخلاقیها باشد.
منظور از جریانسازی تحمیل فرهنگ نیست زیرا هرگاه خواستهایم از این روش سود ببریم به عارضههای منفی گرفتار آمدهایم. بهترین مسیر نیز در این میان تغییر در فرم رفتاری خودمان با کودکان و نوجوان است. امروز دیگر نمیشود به جوان یا نوجوان امر و نهی کرد بلکه باید با جذابیت بصری وی را اقناع کرد.
ایکنا – مشکلی دیگری که در این رابطه وجود دارد به برخوردهای دوگانهای که نسبت به آثار نمایشی رخ میدهد، مربوط است. برای نمونه فیلمی با عنوان «منشی مخصوص من» از سوی ساترا مجوز نمایش دریافت نمیکند اما همین فیلم بعدازاینکه وزارت ارشاد مجوز بخش فیلمهای، پلتفرمها را بر عهده میگیرد اجازه نمایش میگیرد. این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید.
به شخصه پیرامون این مسئله توضیحی ندارم زیرا نمیتوان از زبان ارشاد یا ساترا اظهار نظر کنم اما این را میدانم که در این رابطه باید درایت به خرج دهند تا یک وحدت رویه وجود داشته باشد.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام
نظر شما