شناسهٔ خبر: 58967874 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

امامه؛ روستای مورد علاقه سلطان صاحبقران

صاحب‌خبر -

روستای امامه پشت پیچ و واپیچ‌های محدوده رودبار قصران پنهان شده است. روستایی حوالی آهار و میگون که قرار گرفتن در سینه‌کش کوه‌های البرز آن را به روستایی سرد و برفگیر تبدیل کرده است. نام این روستا در کتابی از یاقوت حموی، مورخ و جغرافیدان قرن هفتم هجری هم آمده است و آن را «انبامه» نامیده است. ابوالقاسم تفضلی در کتاب «از فروغ‌السلطنه تا انیس‌الدوله» ریشه نام این روستا را «انبانه» به معنی محل انبار کردن گندم می‌داند. تا نیم قرن پیش، شغل اغلب مردم این روستا کشاورزی بود و زمین‌های روستا محلی برای کشت گندم و جو بودند. از کوچه پس کوچه‌های روستای امامه که عبور کنید به پای رودخانه می‌رسید. جایی که تفرجگاه آخر هفته‌ای اهالی روستا و اغلب ساکنان تهران است. روبه‌رو تپه‌ای است که بقایای قلعه‌ای سنگی بالای آن به چشم می‌خورد. قلعه مازیار که قدمتی 1200 ساله دارد و مربوط به دوره خلافت عباسیان است. دسترسی به قلعه چندان ساده نیست و برای رسیدن به خرابه‌های آن باید مسیر زیادی را پیاده‌روی کرد. بی‌توجهی به این قلعه، باعث شده تا به مرور زمان از بین برود و چیز زیادی از آن باقی نماند.
ماجرای سنگ بزرگ آسیا و 30 مرد
دو امامزاده «شاهزاده حسین (ع)» و «امامزاده نور (ع)» امامزاده‌های تاریخی روستای امامه هستند و قبرستان روستا در جوار این امامزاده‌ها قرار دارد. کتیبه سنگی امامزاده نور که تا چند سال پیش کنار حیاط امامزاده افتاده بود یک روز از حیاط ناپدید شد و هیچ کس نفهمید این کتیبه تاریخی را چه کسی دزدید. روستا هفت آسیاب آبی داشت که در مظهرهای دو قنات روستا ساخته شده بودند. همه اهالی روستا گندم خود را در این آسیب‌ها آرد می‌کردند و برای این کار از قبل نوبت می‌گرفتند. سنگ آسیاب را از دره‌های اطراف می‌آوردند. یک سنگ تراش باید تکه سنگ بزرگی پیدا می‌کرد و 10 شبانه روز این سنگ را می‌تراشید. سنگ که آماده می‌شد صاحب آسیاب گوسفند بزرگی را زمین می‌زد و آبگوشت مفصلی تدارک می‌دید. 30 نفر از مردان روستا باید به دره می‌رفتند تا سنگ آسیاب را بیاورند. سنگ را که سر جای خود می‌گذاشتند برای ناهار آبگوشت را می‌خورند که حکم دستخوش را داشت. یکی از مشاغل رایج در روستای امامه پالان دوزی بود. پالان‌هایی که مردم امامه می‌دوختند شهرت زیادی داشت و به دلیل قوام،  محکمی و خوش‌دوخت بودن‏، از شهرها و روستاهای مختلف کشور برای خرید پالان به این روستا می‌آمدند.
انیس‌الدوله، از امامه تا کاخ قاجارها
ناصرالدین شاه امامه را دوست داشت و چون ویلایی در آن نساخته بود، تابستان‌ها چند هفته‌ای آنجا اردو می‌زد و به تفرج در روستا و لذت بردن از آب و هوای مساعد آن می‌گذراند. در یکی از این سفرها، دختری را می‌بیند و یک دل نه، صد دل عاشق او می‌شود. یک ماه بعد از بازگشت به تهران دستور می‌دهد دخترک را به کاخ بیاورند و لقب «انیس‌الدوله» را به او می‌دهد. انیس‌الدوله دختری یتیم بود و به همراه عمو و دو برادر خود زندگی می‌کرد. ورود یکی از اهالی روستا به کاخ شاه اتفاق‌های زیادی برای این روستا رقم زد. از آبادی بیشتر روستا و ساخته شدن جاده گرفته تا معافیت پسران روستا از خدمت نظام. بعدها وقتی انتخاب نام خانوادگی برای اهالی روستا اجباری شد، خاندان انیس‌الدوله نام خانوادگی «انیسی» را برای خود انتخاب کردند. در حال حاضر انیسی یکی از طایفه‌های نام آشنای روستای امامه به شمار می‌رود. کیایی، بابایی، علی عسکری و درزی از طایفه‌های نام آشنای دیگر در این روستا هستند. کوچه «سید حسن رزاز» جایی است که خانه مادری پهلوان حسن رزاز را در دل خود جای داده است. خانه متروکه‌ای که میزبان باد و باران زمستان روستا است.  
اندر حکایت راه دور و رنج بسیار
رسیدن به روستای امامه در سالهایی که هنوز خبری از جاده آسفالت نبود و مردم باید به کمک چهارپایان خود را به روستا می‌رساندند کار سختی بود. برای همین هم اهالی روستا اغلب نیازهای خود را خودشان تامین می‌کردند. مردها دامداری و کشاورزی می‌کردند و زنها جاجیم و گلیم می‌بافتند و نان در تنور می‌گذاشتند. «توتک» قرص نانهای معروف و کوچک روستا بود که با آرد و شیر می‌پختند و برای ماندگاری بیشتر، آن را خشک می‌کردند. زمستانهای سرد روستا، با دورهمی‌های شبانه و خوردن سیب جنگلی و گوش دادن به قصه بزرگترها می‌گذشت. «خاک سر بابو» گورستان قدیمی روستا بود که اهالی با سر زدن به آن و رفتن سر مزار رفته‌گان، دل خود را سبک می‌کردند. بعدها با موافقت اهالی و با جمع‌آوری پول توسط خود آنها، ساختمانی در گورستان قدیمی ساخته شد و در اختیار مخابرات روستا قرار گرفت تا مردم با عزیزانشان در شهرها و روستاهای دیگر ارتباط راحت‌تری داشته باشند. قبل از زمستان، اهالی گندم درو می‌کردند و به شهر می‌بردند و بار زغال به جای آن می‌آوردند. «قالی شوران» یکی از رسمهای قدیمی اهالی روستای امامه است که شباهت زیادی به مراسم قالیشویان آران و بیدگل دارد. روستای امامه با 80 شهید در دوره دفاع مقدس، بیشترین تعداد شهدا در میان روستاهای تهران را دارد و از این لحاظ سومین روستای کشور است.
دیدنی‌های امامه:
امامزاده شاهزاده حسین (ع)، امامزاده نور (ع)، قلعه مازیار، رودخانه امامه
سوغات امامه:
نان توتک، گیلاس و گردو، سبزی‌های معطر کوهی