عبدالرضا فرجیراد در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، با مرور اتفاقات و فراز و نشیبهای سیاست خارجی کشور در سال گذشته در پاسخ به این سوال که ایران در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، یکسال پس از خروج یکجانبه ایالات متحده آمریکا از توافق هستهای و در واکنش به آنچه تهران عدم پایبندی اروپا به تعهداتش در برجام و همچنین ۱۱ تعهد پس از خروج واشنگتن از برجام نامید اعلام کرد که در چهارچوب بند ۳۶ برجام به مرور تعهدات خود را کاهش داده و در هر مرحله نیز ۶۰ روز به طرفهای دیگر این توافق زمان خواهد داد تا در صورت عمل به تعهداتشان، ایران هم به کلیه تعهدات خود بازگردد. امروز و با اعمال پنچ گام از سوی ایران؛ این تصمیم را چگونه ارزیابی میکنید، گفت: با توجه به بند سی و شش برجام طبیعتا کشورهای غربی متعهد بودند برجام را اجرا کنند؛ از نظر سیاسی ایران صبر و حوصله خیلی زیادی به خرج داد و سعی کرد با اروپاییها کار کند و جلسات مختلفی برگزار شد و موضوع اینستکس مطرح شد ولی در نهایت ایران چون دید اینستکس جواب نمیدهد و حتی پادرمیانیهایی که صورت گرفته بین اروپاییها و آمریکاییها برای اینکه به نحوی به ایران کمکهایی شود مثل اقداماتی که آقای مکرون انجام داد در موضوع وام پانزده میلیارد دلاری مطرح شد، ایران دیگر نمیتوانست دست روی دست بگذارد و باید اقداماتی میکرد تا هم وجهه بینالمللی خود را حفظ میکرد و هم از نظر داخلی پاسخی داده شود و وارد گامهای تدریجی شد و نهایتا گام پنجم را برداشت که برداشتن گام پنجم بیاعتمادی به وجود آورد و باعث نوعی سردی بیشتر در روابط بین ایران و اروپا شد که به نظرم چارهای نبود و ایران باید این گام را برمیداشت و اگر برنمیداشت شاید بیشتر دچار مشکل میشد.
با توجه به وابستگی عربستان به ایالات متحده، از طرح صلح ایران استقبال نخواهد شد
وی همچنین در پاسخ به این سوال که رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد از طرحی با عنوان «پویش صلح هرمز» سخن گفتند؛ این طرح که با هدف ایجاد همکاریهای منطقهای طراحی شده است برای سران کشورهای حاشیه خلیج فارس ارسال شد که حداقل تاکنون نتوانسته توفیقی در ایجاد همکاری مدنظر تهران کسب کند؛ آیا این پویش در زمان درستی مطرح شد و علت عدم موفقیت آن چیست، گفت: مسأله پویش صلح هرمز به تنشی که در خلیج فارس از سقوط پهباد آمریکایی تا حمله به آرامکو توسط حوثیها و حمله به بعضی از کشتیها در بندر فجیره در امارات عربی متحده که خود غربیها تصمیم گرفتند اقداماتی بکنند برمیگردد.
فرجیراد افزود: منظور از غربیها در درجه اول ایالات متحده آمریکا است که میخواست یک عکسالعمل نشان دهد و با ناامیدی که در بین کشورهای عربی و متحد خودش مثل عربستان، امارات، بحرین و کویت ایجاد شده بود اعلام کند که ما حامی و پشتیبان شما هستیم. اروپاییها در درجه اول با این اقدام آمریکا مخالف بودند و احساس میکردند این اقدام باعث میشود آمریکا از این مساله سوءاستفاده کند و تنش را در خلیج فارس بالا ببرد و احتمالا منجر به درگیری میشود؛ لذا اروپاییها استقبال نکردند و به صورت مجزا برای این که فشارهای خود را کم کنند گفتند ما یک همراهی به صورت مستقل انجام میدهیم؛ یعنی کشورهایی مثل هلند، دانمارک، فرانسه و انگلیس به صورت مستقیم همکاری کردند و اعلام کردند هدف از این کار این نیست که بخواهیم فشاری بر دوش ایران بگذاریم؛ بنابراین طرح هرمز در مقابل اقداماتی که از یک طرف آمریکا انجام داد و از طرف دیگر اروپاییها انجام دادند و ژاپن هم به نحو دیگری وارد ماجرا شد صورت گرفت و ایران میخواست نشان دهد هدفش ایجاد درگیری نیست و یک نوع همکاری با کشورهای جنوبی خلیج فارس است که به نحوی میتوان گفت از آن استقبال نشد.
وی ادامه داد: البته بعضی از کشورها مثل قطر و عمان به طور ضمنی استقبال کردند و تمایل دارند که با ایران توافقاتی به صورت جمعی در کشورهای عربی جنوبی صورت بگیرد اما عربستان، بحرین و امارات استقبال نکردند و حتی با کشورهایی که کمی چراغ سبز نشان دادند برخورد خصمانهای کردند و تشر زدند. ضمن این که باید بدانیم حتی اگر ایران واقعا بخواهد با این کشورها یک پیمان امنیتی با هر نامی مثل هرمز امضاء بکند این کشورها مانند عربستان در شرایط فعلی که ایالات متحده فشار حداکثری را روی ایران گذاشته نمیتوانند در جهت سیاستهای خلاف ایالات متحده حرکت کنند چون خودشان دچار مشکل میشوند.
این کارشناس مسائل بینالمللی تاکید کرد: آنها متحد ایالات متحده هستند و آمریکا و ترامپ بسیار پرخاشگرانه برخورد میکنند و با توجه به تزلزلی که در عربستان وجود دارد و دعواهایی که در حاکمیت بین شاهزادهها وجود دارد و حالت تهاجمی که بن سلمان در مقابل شاهزادهها در پیش گرفته و آنها هم آن را قبول ندارند طبیعتا عربستان متزلزل نمیتواند جلوی آمریکاییها بایستد. آمریکا این توان را دارد که تغییراتی را به ضرر بن سلمان در داخل عربستان به وجود آورد؛ لذا عربستان مجبور است با سیاستهای ترامپ همخوانی داشته باشد و در یک راستا علیه جمهوری اسلامی ایران همکاری کنند. بنابراین طرح هرمز نتیجهای نخواهد داشت.
آمریکا معتقد است که «سیاست فشار حداکثری» علیه ایران جواب داده است
این کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ به این سوال که در طول سالی که پشت سر گذاشتیم شاهد بودیم که با افزایش سطح تنش در منطقه، برخی کشورها سعی کردند تا با میانجیگری میان تهران و واشنگتن از تنش موجود بکاهند؛ در این میان شاید بتوان تلاش «آبه شینزو»، نخست وزیر ژاپن را از جمله مهمترین این اقدامات نامید که البته به نتیجه نرسید؛ ارزیابی شما از اقدامات از این دست چیست و آیا با توجه به شرایط موجود باز هم میتوان به تلاش بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در این حوزه امیدوار بود، گفت: دولت ترامپ با فشار حداکثری که بر روی ایران گذاشته این برداشت را دارد که نتیجه میگیرد و هدفشان این است که بین نظام ایران و مردم شکاف ایجاد کنند و چون از سال ۱۳۹۶ به بعد شاهد چند ماه تظاهرات در شهرها بودیم آمریکایی ها تصور میکنند که هر روز سیاستهای آنها بهتر جواب میدهد؛ بنابراین تا یک امتیاز بزرگ در ایران نگیرند در جهت سیاستهای خودشان برنامه دارند و میانجیگریهایی که آقای شینزوآبه در پیش گرفت و میخواست کمک کند و تنش را در منطقه کاهش دهد به نتیجه نرسید.
وی گفت: آمریکاییها معتقد هستند چون سیاستهایشان در حال پاسخ دادن است در نهایت ایران مجبور است بر سر میز مذاکره بنشیند و دولت ترامپ و کاخ سفید میتوانند از این مذاکرات دستاوردی برای انتخابات خود در آینده به دست بیاورند. بعید میدانم این واسطهها مثل آقای آبه، مکرون و... نتوانند از این بده بستانها یک تعادل به وجود آورند و این میانجیگریها نتیجه دهد تعادل یعنی در مقابل چیزی که داده میشود چیزی گرفته شود که فعلا شاهد این نیستیم که عملیاتی شود.
تنش نظامی احتمالی میان ایران و آمریکا ابعاد وسیعی خواهد داشت
فرجیراد در پاسخ به این سوال که از دیگر تحولات مهم رخ داده در سال ۹۸ میتوان به ترور فرمانده سپاه قدس ایران، سردار قاسم سلیمانی اشاره کرد؛ اقدامی که شاید حتی با توجه به سابقه تصمیمهای پیشین رئیسجمهور آمریکا کمی غیرمنتظره بوده و البته واکنشهای وسیعی را به همراه داشت و مجددا منطقه را آماده بروز انفجار کرد؛ این اقدام ایالات متحده و واکنشهای بعد آن را با اشاره به نامهای که از سوی این کشور بعد از این اقدام برای تهران ارسال شد چگونه ارزیابی میکنید و آیا ترکشهای این عمل همچنان در فضای خاورمیانه وجود خواهد داشت، نیز گفت: بله، شهادت سردار سلیمانی در ایران اتفاق نیافتاد و در کشور دیگری اتفاق افتاد که یک شخصیت نظامی والا که به قول نخست وزیر عراق مهمان آنها بود و برای گفتوگوهای صلح دعوت شده بود. در دنیا مرسوم نبوده که کشوری سومی بیاید و مهمان رسمی دیگر کشور میزبان را مورد هدف قرار دهد و دیدیم در داخل ایران و عراق یک باره تنش بالا رفت و همچنین در رابطه با ایران و ایالات متحده که نتیجهاش حمله به پایگاه نظامی عین الاسد بود را دیدیم.
وی افزود: البته میانجیگریهایی شد تا تنشها اوج نگیرد و دو طرف هم از خود خویشتنداری نشان دادند چون نه ایران به دنبال یک جنگ دراز مدت با ایالات متحده بود و نه ایالات متحده به صرفش بود با توجه به سیاستها و شعارهایی که ترامپ از اول راه کمپین انتخاباتی خود داده بود که نیروهایم را از منطقه بیرون میکشم و چرا باید در این منطقه بجنگم و دولتهای قبلی آمریکا اشتباه کردند، ترامپ نمیتوانست آمریکا را وارد جنگ کند که نهایت و نتیجهاش نامعلوم است زیرا جنگ با ایران قطعا با جنگی که در عراق و افغانستان به راه انداختند متفاوت خواهد بود و جغرافیای وسیعتری را دربر میگرفت که هم متحدان آمریکا در منطقه ضرر میکردند و هم مشخص نبود چگونه میشود غائله جنگ را به پایان رساند چون جغرافیایش وسیع است.
فرجیراد خاطرنشانکرد: بنابراین تنش به وجود آمد و هنوز زمینههای تنش وجود دارد و میتواند برگردد؛ اما میتوان گفت وضعیتی که الآن و در اسفند و فروردین ماه در آن هستیم خیلی بهتر از وضعیتی است که در دی و بهمن ماه در آن قرار داشتیم. ممکن است عواملی باعث شود این تنشها مجددا به ویژه در عراق افزایش یابد چون الآن عراق مسائل و مشکلات سیاسی زیادی دارد که میتواند تنشها میان ایران و آمریکا را منتقل کند.
اکثریت نخبگان کشور بر ضرورت تصویب لوایح FATF اتفاق نظر دارند
وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه مساله تصویب لوایح FATF را میتوان به عنوان یکی از چالشهای فنی مهم جمهوری اسلامی ایران در سال ۹۸ نام برد که البته در فضای کشور به چالشی سیاسی بدل شد و در نهایت نیز با فراز و فرودهای فراوان، تهران در آخرین اجلاس گروه ویژه اقدام مالی به لیست سیاه بازگشت؛ اساسا سیاسی شدن این مساله فنی چقدر به روند بررسی آن در داخل کشور ضربه زد و تبعات بازگشت ایران به لیست سیاه چه تاثیری بر اقتصاد و حتی سیاست ایران خواهد داشت، گفت: ما مسأله FATF و دو لایحه را در داخل مقداری سیاسی کردیم. متاسفانه افرادی بودند که در دورههای قبل به این لایحه رأی مثبت دادند ولی در این دوره رأی منفی دادند و افرادی به خصوص نخبگان جامعه بودند که با مصاحبههای خود مشخص کردند که ما نباید این لایحه را سیاسی میکردیم و اجازه تصمیمگیری درست نمیدادیم.
فرجی راد تاکید کرد: تصور من این است که باید این لایحه تصویب میشد چرا که در آن صورت چیزی از دست نمیدادیم هر چند که در مجلس و دولت تصویب شده بود. قبلا هم در مصاحبهها گفتم اولین نتیجهاش را بعد از این که در لیست سیاه قرار گرفتیم دیدیم که حداقل پنج هزار تومان به دلار و میزان ارز اضافه شد. یعنی دلاری که از ده، یازده، دوازده و سیزده ناگهان به هفده بپرد چه تاثیری بر روی اقتصاد و زندگی مردم میگذارد. کسانی که مخالفت میکردند یا به این مسأله واقف بودند یا نتوانستند که به نظرم بخش سیاسی شدن مسأله خود را بیشتر نشان میدهد. اگر واقف نبودند باید به نظر کارشناسان اقتصادی بیشتر توجه میکردند. آنچه مسلم است این است که اکثر نخبگان کشور برای تصویب این لایحه تاکید داشتند و توصیه میکردند این کار انجام شود؛ ضمن این که با توجه به مصوبات قبلی که وجود داشت دولت به صورت جدی میخواست این کار انجام گیرد.
با پایان پنج مرحله کاهش تعهدات، روابط تهران و آژانس سختتر خواهد شد
این دیپلمات پیشین همچنین در پاسخ به این سوال که در روزهای پایانی سال و در حالی که کشور علاوه بر درگیری با بحران ویروس کرونا به دلیل وجود تحریمهای پزشکی و بانکی در شرایطی غیرهمسطح با سایر کشورهای درگیر با این ویروس قرار گرفت، گزارشی از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در دوره پس از رئیس فقید این نهاد منتشر شد که از سوی برخی تحلیلگران آغاز روند ایجاد فشار از سوی این نهاد بر تهران بوده و با این هدف منتشر شده که نهایتا دست تروئیکای اروپایی را برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل باز کند؛ تحلیل کلی حضرتعالی از گزارش جدید آژانس چیست؛ آیا دوره فشار بر ایران آغاز شده است، گفت: قبلا هم گفتم پرونده ایران تا انتخابات آمریکا به شورای امنیت نمی رود. بعد از این که اینستکس عملیاتی نشد و پس از این که ایران آن پنج مرحله را به اجرا درآورد بحث های مختلفی شد و بعضی ها گفتند ایران از برجام خارج شده و دیگر چیزی نمانده است و برخی دیگر گفتند ایران می شود دوباره به برجام برگردد و بحث های مختلفی در سطح اروپا صورت گرفت. وقتی آژانس پانزده گزارش به شورای امنیت می دهد و میگوید ایران به برجام متعهد بوده و ناگهان عکس العملهای ایران و کاهش تعهدات غنیسازی افزایش می یابد یا اقدامات دیگری صورت می گیرد نباید انتظار داشته باشیم روابطی که بین ایران و آژانس وجود داشته در زمانی که پانزده گزارش دادند با روابط ایران و آژانس زمانی که ایران پنج مرحله را به اجرا درآورد یکی باشد. طبیعتا ناممکن نیست کشورهایی مثل امریکا و اروپا که در برجام رابطه شان با ایران سرد شده میتوانند تاثیر گذار باشند. پس در درجه اول می توان گفت به خاطر تحولاتی که صورت گرفته و کاهش تعهدات ایران این مسأله اتفاق افتاده است. مسأله دوم این است که بعضی از کشورها به ویژه اروپایی ها میتوانستند جزء کشورهای فشار دهنده به آژانس درآیند و شاید تاثیرگذار بودند؛ امریکا هم جای خود دارد. آژانس با ورود رئیس جدید نشان داد ما نباید با توجه به تعهداتی که در رابطه با این پنج فاز صورت گرفت شرایط زمان آمانو را انتظار داشته باشیم. طبیعتا باید این انتظار را داشته باشیم آژانس و رئیس جدیدش در تعاملاتی که با امریکا و اروپا دارد و خود آژانس نگرانی هایی را مطرح می کند تقریبا روابط ایران و آژانس نسبت به گذشته سخت تر می شود.
مهمترین چالش کشور مساله ایالات متحده است
وی در خصوص مهمترین چالش سیاست خارجی کشور در سال ۹۹ نیز گفت: به نظرم مهمترین چالش در سال ۱۳۹۹ در رابطه با خود ایالات متحده است که خیلی از عوامل دیگر از جمله بیماری ویروس کرونا را دربرمیگیرد؛ یعنی به انتخابات امریکا نزدیک می شویم و از طرف دیگر فشار اقتصادی در ایران بی نهایت شده و باعث شده امریکایی ها فشارها را افزایش دهند تا ایران را پای میز مذاکره بکشانند که در سال ۱۳۹۹ بیشتر خواهد شد و بر روی اقتصاد ایران و مسائل دیگر مثل همین مسائل بهداشتی اثر گذارد که اثرش را به خوبی در دو سه هفته میبینیم که عمدتا ناشی از فشارهای امریکا و بسته شدن مرزها و بسته شدن روابط مالی و بانکی است که ممکن است در آینده شدت بگیرد و ما باز هم مشکل اصلیمان در رابطه با ایالات متحده و فشارهایی که می آورد و مسائل دیگر خواهد بود.
∎
نظر شما