شناسهٔ خبر: 23119965 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: راه دانا | لینک خبر

تحقق رویای کارآفرینی برای مددجوی قالیباف اردبیلی

یکی از بانوان تحت حمایت کمیته امداد استان اردبیل که روزی به علت تنگدستی و فقر، خانواده‌اش با مشکلات بسیاری همراه بودند، اینک به کارآفرین موفقی تبدیل شده که گام‌های بسیاربلندی را در توسعه و رونق صنعت فرش‌بافی، گلیم‌بافی و قالیبافی این استان برداشته است.

صاحب‌خبر -

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از سبلان‌ما روح‌انگیز پناهی، بانوی کارآفرین اردبیلی که با دایر کردن کارگاه قالیبافی، برای 60 نفر از زنان سرپرست خانوار تحت حمایت این استان به صورت مستقیم و غیرمستقیم اشتغال پایدار ایجاد کرده است، فعالیت خود را از سال 89 با دریافت دومیلیون و 400 هزار تومان تسهیلات اشتغال آغاز کرد و امروز به عنوان کارآفرین موفق در سطح این استان شناخته می‌شود.

آنچه در ادامه می‌آید شرح زندگی و موفقیت این بانوی کارآفرین است:

38 ساله و ساکن شهرستان اردبیل هستم. پدرم کشاورز بود و وضع مالی خوبی داشتیم. او الگویی وصف‌ناپذیر بود برای حمایت از نیازمندان و همیشه ما را به این امر مهم تشویق می‌کرد. به خوبی به خاطر دارم که همواره دستگیری از ایتام و فقرا را به اعضای خانوار گوشزد می‌کرد و از ما می‌خواست تا هرگز آنها را فراموش نکنیم.

از بد روزگار، بخت چرخید و در سال 86 پدرم بر اثر سکته مغزی از دنیا رفت. با فوت پدرم، گویی دنیا بر روی سرمان آوار شد. غمی بزرگ بر زندگی‌مان نشست و کم کم لبخند و شادمانی از خانه و کاشانه‌مان دور شد.

به دلیل بدهی و خرج و مخارج زندگی، مزارع کشاورزی یک به یک از دست‌مان‌ رفت و دیگر سرمایه و زمینی در اختیار نداشتیم. حتی به خانه‌ای اجاره‌ای نقل مکان کردیم تا بتوانیم از پس هزینه‌های زندگی برآییم.

اما دشواری‌ها و سختی‌ها به قدری زیاد بود که توان هرگونه فعالیتی را از اعضای خانواده گرفته و دردسرهای بسیاری را پیش روی‌مان گذاشته بود. هر روز بیشتر از دیروز دچار مشکل می‌شدیم و در پی چاره‌ای برای رهایی از گرفتاری‌ها و مشکلات می‌گشتیم.

مادرم قالیبافی ‌می‌کرد تا خرج زندگی را از این طریق تأمین ‌کند. من نیز در کنار او کمک حالش بودم و همیشه برای اینکه چرا زندگی‌مان اینگونه شد، افسوس می‌خوردم و غمگین می‌شدم. دست‌های پینه بسته مادرم را به هنگام قالیبافی می‌دیدم که برای امرار معاش چه تلاش‌هایی که نمی‌کند و به خاطر این همه ایثار و فداکاری‌اش اشک می‌ریختم.

با دیدن کوشش‌های مادرم، همیشه آرزو داشتم که روزی بتوانم با همین کار خرج خانواده‌ام را با تکیه بر توانایی‌های خودم تأمین کنم تا هیچ‌گاه محتاج دیگران نباشیم. دلم می‌خواست الگویی برای سایر افراد باشم. برای همین تصمیم گرفتم تا کارم را جدی بگیرم.

به دلیل ناتوانی در تأمین مخارج زندگی، در سال 87 تحت حمایت کمیته امداد اردبیل قرار گرفتیم تا با حمایت‌های این نهاد بتوانیم بخشی از مشکلات خود را رفع کنیم.

پس از شرکت در کارگاه‌های آموزشی قالیبافی کمیته امداد، به صورت تخصصی بافت انواع فرش، قالی و جاجیم را فراگرفتم و با کسب امتیازات بالا توانستم مدرک فنی و حرفه‌ای مهارت قالیبافی را اخذ کنم.

پس از دریافت مدرک فنی، در سال 89 با اخذ دو میلیون و 400 هزار تومان تسهیلات اشتغال، مواد اولیه قالیبافی را تهیه کرده و در منزل همراه با مادر و خواهرانم مشغول به فعالیت شدیم. روحیه مضاعفی گرفته بودیم و با همکاری یکدیگر می‌توانستیم ظرف مدت کوتاهی قالی‌های نفیس ببافیم و روانه بازار کنیم. پشت‌کارمان به قدری خوب بود که مشاوران کمیته امداد در سال 90، چهار میلیون تومان تسهیلات دیگر نیز به ما اعطا کردند تا به کارمان توسعه دهیم.

با دریافت این وام، کارگاهی راه‌اندازی کردم که در مرحله نخست برای 10 نفر از بانوان و زنان سرپرست خانوار اشتغال پایدار ایجاد شد و همگی در کنار هم تلاش می‌کردیم تا به کارمان رونق بیشتری بدهیم.

به دلیل مرغوبیت و کیفیت بالای محصولات، هر روز بر مشتریان اضافه می‌شد و سفارش‌های گوناگونی را از شهرهای مختلف استان اردبیل دریافت می‌کردیم. بنابراین مجبور شدیم بار دیگر بر دار قالی و قالیبافان بیفزاییم تا پاسخگوی مشتریان باشیم. از این طریق، حدود 20 نفر در کارگاه مشغول به فعالیت شدند و برای 40 نفر نیز به صورت غیرمستقیم اشتغال ایجاد شد.

فعالیت‌های گسترده‌ام در سال 90، موجب شد تا در این سال به عنوان کارآفرین نمونه استان اردبیل شناخته شوم که این امر علاوه بر خوشحالی مضاعف، بار سنگینی را بر دوشم نهاد تا بتوانم بیش از پیش در این مسیر گام بردارم و تلاش کنم.

کیفیت تولیدات فرش و قالی‌های‌مان موجب شد تا سفارش بافت 12 فرش 12 متری برای مسجد طوی اردبیل را به کارگاه قالی‌بافی‌ ما بسپارند. به دلیل اینکه این فرش‌ها قرار بود در مکان مقدسی گسترده شود، از بهترین نقشه، مرغوب‌ترین رنگ‌ها و تار و پودها استفاده کردیم و نهایت ظرافت را در بافت فرش به کار بردیم تا هر نمازگزاری حین عباداتش ما را فراموش نکرده و دعای خیرش را بدرقه راه‌مان کند.

تا کنون حدود 300 تخته فرش در کارگاه قالیبافی‌ام بافته شده که تلاش دارم با فعالیت هر چه بیشتر فرش‌های تولیدی را علاوه بر سایر استان‌ها، به کشورها و همسایگان مجاور نیز صادر کنم.

در کارگاهم، با آموزش فرش‌بافی به هنرآموزان می‌کوشم آنها را نیز وارد چرخه این صنعت گران‌مایه کنم تا با تکیه برتوانایی‌های‌شان و گره زدن به تار و پود فرش‌ها، گره‌های زندگی‌شان را بگشایند و به موفقیت دست یابند. حتی مواد اولیه قالیبافی را در اختیار برخی بافندگان قرار می‌دهم تا بتوانند در خانه‌های خود فرش ببافند و از این راه درآمدی کسب کنند.

امروز آرزوی اینکه روزی می‌خواستم کارآفرین شوم، محقق شده است و خوشحالم از اینکه با حمایت کمیته امداد به این مرحله رسیده‌ام و تبدیلبه مددکاری شده‌ام که به عنوان مربی فرش در کارگاه‌های آموزشی تدریس می‌کنم و یاریگر بانوان و زنان سرپرست خانوار هستم.

انتهای پیام/