شناسهٔ خبر: 14960763 - سرویس فرهنگی
منبع: بولتن‌نیوز | لینک خبر

نرگس آبیار مطرح کرد:

کاری نکردیم تا سینمای جنگ را جهانی کنیم

کارگردان فیلم «شیار 143» معتقد است: ما برای مخاطب خارجی که از جنگ عراق و ایران اطلاعی ندارد، اثری تولید نکرده‌ بودیم که بیننده خارجی بتواند ببیند و از آن سر دربیاورد.

صاحب‌خبر -
به گزارش بولتن نیوز، نرگس آبیار بر این باور است که «شیار 143» فیلمِ تمام مادرانی است که در سراسر جهان گمشده‌ای در جنگ دارند. این فیلم قرار است به زودی چند نمایش محدود در انگلیس داشته باشد، به همین مناسبت در ادامه گفت‌وگویی را با این کارگردان می‌خوانیم.

آبیار در ابتدا درباره نقش فرهنگ در انتقال مفاهیم انسانی و به تبع آن نقش هنر در انتقال و تبیین فرهنگ‌ها بیان کرد: وظیفه هنرمند این است که در وهله اول با یک اثر هنری که شامل داستان یا فیلم یا حوزه‌های مختلف هنر می‌شود، یک چالش و علامت سؤالی را در ذهن مخاطب ایجاد کند. من موافق واژه‌هایی مانند رسالت هنرمند و امثالهم که خیلی هم باب و کلیشه شده است، نیستم بلکه معتقدم هنرمند همین که چالشی را در ذهن مخاطب ایجاد کند و او را به فکر وادارد، کافی است. حالا این چالش و فکر ممکن است درباره یک ناهنجاری اجتماعی یا یک نگاه معرفت‌شناختی به هستی یا نگاه هستی‌شناسانه به موضوعی خاص باشد.

او افزود: همه این‌ها باید بتواند مخاطب را به فکر وادارد؛ هرچند شاید در وهله اول آن داستان یا فیلم، حرف بزرگی برای گفتن ندارد اما لزوماً صحبت من درباره این حرف بزرگ نیست. این به فکر واداشتن و به چالش کشیدن است که به نوعی تبدیل خواهد شد به یک رستگاری در بخشی از زندگی یک آدم. ممکن است یک اثر هنری چنان تأثیری بگذارد که تمام این سال‌های عمرش را تغییر دهد. می‌دانم که کم اتفاق می‌افتد ولی ممکن است که بخشی از پازل کوچک از بخشی از زندگی مخاطب باشد که او را کامل‌تر کند و به سمت یک پیراستگی بکشاند.

با کلمه آرمان مشکل دارم

کارگردان فیلم «شیار 143» در پاسخ به اینکه فیلمش تا چه اندازه توانسته نمایندگی آرمان‌های طیف بزرگی از جامعه ایران را به عهده بگیرد که در جنگ حضوری مستقیم داشته‌اند گفت: اول بگویم که با کلمه آرمان مشکل دارم. هدفِ داستان، رمان و فیلم، آرمان نیست؛ چون آرمان موضوعی خیلی کلی و غایت‌مند است که این غایت‌مندی را در سینما و داستان امروز نداریم، البته به صورت جزیی‌نگرتر و مینیمال‌تر دیده می‌شود. «شیار 143» اما نماینده تمام زن‌ها در دنیا است که گمشده‌ای در جنگ دارند و مختص تنها زنان و مادران ایران نیست. ما در تمام جنگ‌های دنیا، زنانی داریم که فرزندان خود را یا از دست داده‌اند یا آن‌ها را گم کرده‌اند و انتظار کشنده‌ای برای بازگشت فرزندان خود تحمل کرده و می‌کنند. حالا تفاوت کشور ما این است که این انتظار حماسی‌تر و معرفت‌شناختی‌تر است. معمولاً زنان و مادران جنگ ما، صبوری و اعتقاد و باور معنوی داشتند که این‌ها را نسبت به تحمل مصائب جنگ خیلی قوی می‌کرد.

آبیار درباره تأکید بر انتظار برای یافتن این گمشده اظهار کرد:  فرزندی که شهید می‌شود، برمی‌گردد و سؤالی بی‌جواب نمی‌ماند؛ اما انتظار مادرانی که جسد فرزندانشان بازنگشته، قابل توصیف نیست. این مادران شرایط بسیار سختی را متحمل می‌شوند. مادرانی را می‌شناسم که هنوز انتظار فرزندان به جنگ رفته خود را می‌کشند و هنوز شوریده‌حال و شوریده‌سر و بی‌تاب و بی‌قرارند. گاهی مادری 20 سال با تمام وجود و تمام سلول‌های تنش، لحظات انتظار را تجربه کرده و این انتظار شخصیت‌های این زنان را بزرگ کرده و به آن عمق بخشیده است.

او اضافه کرد: تأکید من هم در همین نقطه است. تفاوت زن منتظر ایرانی با زنان دیگر این است که به این قضیه اومانیستی و نهیلیستی نمی‌نگرد و مرگ را پایان زندگی نمی‌داند. یک معنویتی در این ماجرا می‌بیند که به تمام انتظارات او عمق و معنا می‌دهد.

وی درباره اکران نشدن «شیار 143» در خارج از کشور با توجه به اکران موفق آن در داخل با اشاره به اینکه «شیار 143» در خارج از کشور تنها در جشنواره‌ها اکران شده و چند نمایش محدود در آذربایجان و فرانسه داشت، گفت: درباره دلیل اینکه اکران عمومی نشده هم باید بگویم که مجال آن برای ما فراهم نشد. این فیلم در داخل کشور اکران موفقی داشت و در 30 جشنواره خارجی شرکت کرد و 8 جایزه هم از این جشنواره‌ها گرفت. بعد از اتمام این فیلم و نمایش آن در ایران، به دنبال کار بعدی‌ام رفتم. نمی‌دانم، شاید پیگیری این امر باید از سوی مسئولان امر صورت بگیرد.

خیلی‌ها اطلاعی از جنگ 8 ساله ما ندارند

آبیار در پاسخ به اینکه  بازتاب نمایش فیلم نزد مخاطبان خارجی چطور بوده است؟ گفت: ما وقتی در جشنواره‌ها مانند جشنواره پوسان (کره جنوبی) فیلم را نمایش می‌دهیم، خیلی از مردم آن کشورها اعلام می‌کنند که ما نمی‌دانستیم ایران درگیر چنین جنگی شده بود. حتی هیچ اطلاعی از جنگ 8 ساله ما که این همه شهید و این همه تبعات بابتش دادیم، نداشتند. جنگ 8 ساله ما در بحران‌های منطقه از جمله حمله عراق به کویت و جنگ‌های خلیج فارس و ... گم شده. متأسفانه کاری نکرده‌ایم که آن را جهانی کنیم.

این فیلمساز در ادامه در توضیح اینکه چرا فکر می‌کند کار خاصی انجام نشده است در حالی که آثار ادبی و سینمایی مختلفی درباره جنگ تولید شده است؟ بیان کرد: درباره سینما باید بگویم که ما آثاری درباره جنگ ساخته‌ایم که احتیاج به یکسری اطلاعات فرامتنی دارد. من به عنوان یک ایرانی که از جنگ خبر دارم می‌دانم که این فیلم چه حرفی برای گفتن دارد. با این حال برای مخاطبی که از جنگ ما اطلاعی ندارد، اثری تولید نکرده‌ بودیم که احتیاج به اطلاعات فرامتنی نداشته باشد و بیننده خارجی بتواند ببیند و از آن سردربیاورد.

وی افزود: این موضوع را هنگام ساخت «شیار 143» مدنظر قرار دادیم و در آن تاریخی از جنگ را ارایه دادیم. اطلاعاتی درباره آغاز جنگ و عملیات‌ها و حتی امضای قطعنامه و تبادل اسرا در این فیلم ارائه شده است. این تاریخ از جنگ ارایه می‌شود و بیننده خارجی آن را به دست می‌آورد، اما فیلم‌های سینمایی دیگر ما در موضوع جنگ این طور نیستند و بیننده باید به اطلاعات فرامتنی رجوع کند تا بداند اصل موضوع چیست، به همین دلیل جنگ ما خیلی جهانی نشده و بیننده‌های خارجی با تماشای اثر نمی‌توانند خیلی با آن ارتباط برقرار کنند.

«شیار 143» برای عده‌ای یادآور مادران شیلیایی بود

نرگس آبیار با اشاره به بازتاب‌های خارجی ادامه داد: «شیار 143» را پیش از اکران عمومی در ایران، در بازار کن (در حاشیه برگزاری جشنواره کن) به نمایش گذاشتیم. مردمی که بعد از تماشای آن با من صحبت می‌کردند، می‌گفتند که این فیلم ما را یاد مادران شیلیایی انداخت که پسران خود را در جریان کودتای پینوشه علیه دولت آلنده از دست داده یا گم کرده‌اند. یا یک شهروند بوسنایی می‌گفت که این فیلم من را یاد سرزمین خودم انداخت؛ حتی افرادی از کشورهایی مانند ژاپن و کشورهایی که در دهه‌های اخیر درگیر جنگ نبودند هم این موضوع را به من می‌گفتند.

او گفت: تم مادر، یک تم جهانی است و همه با این فیلم ارتباط خوبی گرفتند. همچنین به دلیل تاریخی که در فیلم روایت می‌شود، می‌توانستد متوجه شوند که جنگ در طی چه سال‌هایی در ایران اتفاق افتاده است. باز تأکید می‌کنم که ما کم‌کاری‌هایی در این‌باره داشته‌ایم و چون یک مقدار هم به سمت شعار گام برداشته‌ایم، سبب شده تا جنگ ما جهانی نشود و کمی هم جنبه پروپاگاندا پیدا کند.

وی درباره اقداماتی که می‌توان انجام داد تا تأثیرگذاری فیلم‌هایی همچون «شیار 143» در سینمای دفاع مقدس یا جهانی‌سازی جریان جنگ عراق علیه ایران، اتفاق بیفتد و تداوم یابد؟ اظهار کرد: احتیاج داریم که به داستان‌های واقعی از جنگ بپردازیم و آدم‌ها را واقعی نشان دهیم. با همه بدی‌ها و خوبی‌هایشان و ویژگی‌های یک انسان عادی تا بیننده‌ای که دست به انتخاب این اثر زده، آن را باور کند.

کارگردان  فیلم «نفس» با اشاره به تجربه‌اش ادامه داد: در «شیار 143» مادری داریم که تک‌ پسرش که وابستگی بسیاری به او دارد، می‌خواهد به جنگ برود و مادر بین رفتن و نرفتن او و بین اعتقاداتش دچار تردید می‌شود. پسر می‌رود و جزو مفقودالاثرهای جنگ می‌شود. بعد از چند سال سید علی که یکی از بستگان این مادر است، می‌گوید که پسرت را تبدیل به بُت کرده‌ای، این یک تلنگر است. زمانی که مادر راضی به رضای خدا می‌شود و رادیویی که همیشه برای شنیدن از اخبار اسرای ایران به همراه دارد را از کمر باز می‌کند و چند روز بعد، استخوان‌های پسرش برمی‌گردد. این نگاهی باورپذیر است و بدون غلو بیان می‌شود و به همین دلیل معتقدم که مخاطب خارجی با آن رابطه می‌گیرد.

او اضافه کرد: اجازه می‌خواهم موضوعی را هم یادآور شوم که خیلی بی‌ربط به بحث ما نیست. در کشورهای مختلف، مردم خیلی به کشته‌شدگان و شهدا و جانبازان جنگ خود اهمیت می‌دهند. این اهمیت خیلی بیشتر از ایران است. در فرانسه کوچه‌های‌شان به نام کشته‌شدگان جنگ جهانی دوم است. بعد از گذشت 70 سال از جنگ جهانی دوم هر روز ساعت 4 بعد از ظهر در پاریس، یک گروه موسیقی برنامه حماسی اجرا می‌کند که این برنامه تحت هیچ شرایطی و هیچگاه ترک نشده است. هنوز سبدهای گل زیر مجسمه ژنرال شارل دوگل گذاشته می‌شود. در قیاس با آن‌هاست که معتقدم هنوز کاری در قبال جنگ خود و قهرمانان جنگ نکرده‌ایم.

تاثیر سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در نمایش فیلم‌های ایرانی

آبیار درباره نمایش «شیار 143» در کشور آذربایجان و استقبال مردم هم گفت: «شیار 143» به همت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و در قالب هفته فیلم ایران در باکو که رایزنی فرهنگی کشورمان آن را برگزار کرد، اکران محدودی در این کشور داشت. این فیلم در آن فستیوال چند بار نمایش داده شد و خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت. در واقع به ما خبر دادند که «شیار 143» در این برنامه سینمایی اکران می‌شود و افتتاحیه هفته فیلم هم با نمایش همین فیلم همراه است. به این ترتیب با خانم گلاره عباسی، بازیگر فیلم به باکو رفتیم که فکر می‌کنم در اردیبهشت‌ماه گذشته بود. در یکی از این نمایش‌ها که حضور داشتیم استقبال خوبی شد و مردمی که با ما صحبت می‌کردند می‌گفتند که از دیدن این فیلم متأثر شده‌اند برای اینکه خودشان جنگ را تجربه کرده‌اند. حتی وزیر فرهنگ آذربایجان عنوان کرد که دوست داریم تا این فیلم اکران عمومی شود.

او در پاسخ به اینکه آیا میزان تاثیرگذاری‌ای که مدنظر است با چند بار نمایش محدود عملی خواهد بود؟ گفت: اول اینکه برای من خیلی جالب بود که این فیلم به ترکی و خیلی هم خوب دوبله شده بود. بعد از نمایش فیلم دیدم که رییس کمیته امور دینی جمهوری آذربایجان و خیلی از مخاطبان فیلم گریه کرده بودند که نشان‌دهنده تأثیرگذاری آن است که البته بی‌ارتباط با دیدن فیلم به زبان مادری‌شان نبود. حالا وقتی این فیلم این میزان از تأثیرگذاری را دارد، باید برای اکران عمومی آن هم تلاش کنیم. با اکران عمومی این نوع فیلم‌ها هم نتایج بسیاری عاید ما خواهد شد. ایران، قربانی جنگ است؛ اما متأسفانه در جهان به عنوان یک کشور جنگ‌طلب معرفی شده است که آن هم یا با سوءتبلیغات است یا گاهی با عملکردهای بد خودمان. بنابراین با آثاری مانند «شیار 143» می‌توان این ذهنیت را زدود و واقعیت‌ها را بیان کرد که ایران، قربانی جنگ و تجاوزگری کشور دیگری شده‌است و اصلاً جنگ‌طلب نیست.

او اضافه کرد:  برای من دیده شدن «شیار 143» از هر موضوعی مهم‌تر است. در این صورت مردم با آنچه در جنگ به ایران گذشته خبردار می‌شوند، به همین دلیل استقبال می‌کنم وقتی می‌شنوم که فیلم‌ام در هفته‌های فرهنگی و هنری و فیلم، در خارج از کشور نمایش داده می‌شود. وقتی که وزیر فرهنگ و رییس کمیته دینی آذربایجان به سبب نمایش این فیلم در هفته فیلم ایران در باکو پیگیر اکران این فیلم در کشورشان می‌شوند، این من را خوشحال و راضی می‌کند و خیلی دنبال مسایل دیگر مربوط به نمایش این فیلم در خارج نیستم.

کارگردان «شیار 143» درباره نمایش این فیلم در انگلیس هم توضیح داد: بعد از ورود فیلم به شبکه نمایش خانگی و انتشار آن در اینترنت، چند مرکز فعال فرهنگی در انگلیس با دیدن این فیلم و پی بردن به صداقت‌های آن، تماس گرفتند و خواستار اکران باز هم محدود «شیار 143» در این کشور شدند تا در معرض دید فرهیختگان و اهالی فرهنگ و هنر این کشور (ایرانی و انگلیسی) قرار بگیرد. این اکران با هماهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و شرایطی که فراهم کرده است، انجام می‌شود.

او افزود: همزمان با حضور ما در آذربایجان، آقای دکتر ابراهیمی‌ترکمان، رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی هم در باکو حضور داشتند. با دیدگاه ایشان که آشنا شدم، دانستم که شخص مناسبی در جایگاه خودش به عنوان رییس سازمان فرهنگ قرار گرفته و همان وقت از ایشان درخواست کردم که نمایش «شیار 143» و آثار مشابه با آن در کشورهای مختلف نمایش داده شود تا مردم جهان با واقعیت‌های جنگ عراق علیه ایران بیشتر آشنا شوند و کارگردان یا بازیگران فیلم با حضور در زمان نمایش بتوانند با مصاحبه‌های خود، تأثیری در این قضیه داشته باشند. فراهم شدن بستر نمایش «شیار 143» در انگلیس هم در راستای همان درخواست است و امیدوارم که این ارتباطات تداوم داشته باشد.

آبیار درباره اینکه  آیا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی می‌تواند ابزار و بستر مناسبی برای رفع دغدغه‌های معرفی درست ایران به جهانیان باشد؟ بیان کرد: قطعاً می‌تواند و و در واقع تنها سازمانی است که عملاً توانایی این کار را دارد. مأموریت و مسئولیت سازمان هم همین است. با استفاده از ظرفیت این سازمان باید این اتفاق بیفتد که کارهایی که در راستای نشان دادن فرهنگ ایرانی هستند چه بحث جنگ و چه سیاسی و نمایش چهره موجه‌تر ، درست‌تر و باورپذیرتر از ایران در عرصه بین‌الملل، به دنیا معرفی و عرضه شوند.

او در پایان پیشنهاد خود برای ایجاد تعامل میان هنرمندان با این سازمان را اینطور عنوان کرد: در درجه اول باید جلسات نمایش فیلم با حضور فیلم‌های تولیدشده در طول سال و نمایش‌داده شده در جشنواره در سازمان برگزار شود. جلساتی که شامل نقد و بررسی این فیلم‌ها باشد تا با تحلیل آن‌ها مشخص شود که این فیلم‌ها دارای چه مشخصاتی هستند. این نقد و بررسی می‌تواند با در نظر گرفتن اهداف سازمان هم باشد و نه تنها از نظر فنی و ساختاری تا مشخص شود که نمایش این فیلم در خارج چه بازخوردها و نتایجی می‌تواند به همراه داشته باشد. در این صورت می‌توان هر سال گلچینی شامل 2 یا 3 فیلم خوب را تهیه کرد که در هفته‌های فرهنگی و فیلم ایران در کشورهای مختلف نمایش داد و شرایط بیشتر دیده شدن آن با اکران عمومی را فراهم ساخت.

نرگس آبیار گفت: این جلسات تحلیل برای نمایش فیلم باید در قالب کارگروهی باشد که هم دفاع کارگردان و تهیه‌کننده را بشنود و هم اینکه اعضای آن نگاه تحلیل به فیلم داشته باشند. این کارگروه باید شامل نخبگان سینما باشد تا نگاه سلیقه‌ای به موضوع نداشته باشند یا کسی که نوع نگاه سلیقه‌اش به سینمای بدنه بازمی‌گردد. انتخاب فیلم‌ها باید برعهده کسانی باشد که در سینما حرفی برای گفتن دارند. در این صورت نگاه به ایران در سطح جهان و جوامع مختلف تغییر خواهد یافت.