به گزارش خبرنگار
حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران، عباس رضایی پژوهشگر زبان و ادبیات و مدیر کانون ادبی «کاموا» در یادداشتی نوشت: «ضربالمثل»ها در فرهنگهای گوناگون تاریخی هم عرض زبان دارند. بیانی محکم، روشن و کوبنده که میتوانند جایگزین استدلال شوند از آن جهت که بیانگر تجاربی غنی و بارها آزموده هستند.
افغانستان در حدود دویست و پنجاه سال پیش با تاجگذاری «احمدشاه ابدالی» که جنگجویی از طایفه افغانها بود، شکل گرفت. کشوری که مبنای وحدت آن قدرت نظامی بود، نه مشابهتهای فرهنگی یا نژادی. از این رو همواره مسائل آن غیرقابل حل و همگرایی به نظر می رسد.
ضرب المثل، پدیدهای مربوط به فرهنگ و زبان مهمترین قسمت فرهنگ است. در افغانستان حداقل سه زبان با گستردگی مورد استفاده قرار میگیرد. زبان «پشتو» مربوط به طایفه افغان؛ زبان «فارسی» که هزارهها و تاجیکان به آن تکلم میکنند و زبان «اوزبیکی(ترکی)» که بیشتر در شمال افغانستان گویش میشود.
ضربالمثلها بسیار از زمینه زمانی خود استفاده میکنند. ما نمیتوانیم ریشه ضرب المثلهای مردم فارسی زبان را تا قبل از استقلال افغانستان از کلیت جهان فارسی زبانان جدا کنیم؛ اما بعد از این تاریخ وضعیت جدید محیطی و جغرافیایی راهی جدا از دیگر نقاط فارسی زبان گرفته است.
دریافتن ریشههای تاریخی ضرب المثلهای زبان «پشتو» به علت کمبود منابع مکتوب کاری بسیار سخت است. هر چند میتوان از منابع فرهنگهای همسایه این زبان نشانههایی یافت.
ضرب المثلهای زبان «اوزبیکی(ترکی)» و «فارسی» در افغانستان به علت قرابت جغرافیایی تاثیرات بسیاری بر هم گذاشتهاند که عمده این تاثیرات در بخش مضمونی اتفاق میافتد. موضوعی که نشانه ترجمهگری در این دو فرهنگ است.
کشور افغانستان بدون در نظر گرفتن جغرافیای فرهنگی و تاریخی آن قابل بررسی نیست و میتوان تعداد زیادی از ضرب المثلها و کلمات زبان «فارسی باستان» و «فارسی میانه» را در آن پیجویی کرد.
ضرب المثلهای زبانهای موجود در افغانستان، سرمایهای عظیم برای بررسی میباشد تا از این طریق به علل و دلائل بسیاری از رفتارهای اجتماعی مردم این منطقه پیبرده شود.
برخی ضرب المثلهای معروف افغانستانی را در زیر بخوانید.
- روز بد بیرار ندره
- راستی فقط ده ترازویه
- روباه دم خوره شاهد می کشه.
- ضرب شمشیر ندارد اثر ضرب مثل
- روز پس دو انگشت پُتْ نموشه
- روز گذشته استاد مرگ
- رگ کَشَنْدَه یه
- روز بد نیک شود، آدم بد نیک نشود
- روزم چه شده که شبم شوه
- خدا روز ندیده ره روز ندیه، پای چک چک ره موزه
- روباه از دَمْ آفتو بور شدو ندره
- زور ندیده باتوره، مهمان ندیده جوان مرد
- زورش که به خر نرسید، به پالانش می زنه
- زبان سرخ سر سبز را ده باد می دیه.
- زور جاهل را یک قلبه گاو ندره.
- زور خلق، زور خدایه.
- زخم بد نیکو شود، گپ بد نیکو نشود
- زورت که نرسید شعار دولتی سر می دهی
- زمستان تیر می شو د، سیاهی روی زغال می ماند
- سنگ ده پای لنگ.
- به سر یتیم بچه سر کل کدو یاد می گیره
- سید بی دعاء وتاجیک بی کِشْتَه را کس ندیده
- سگ سیاهی ندیده عوعو نمونه
- سودا به رضا، خویشی به خوشی
- سگ زرد بیرار شغال
- سگ خاو رفته ره بیدار نکو
- سوخه دروغگو بازی می دیه
- سوخ، بای، و دزد سیر نموشه
- سیری ره گوسفند سیاه حل مونه
- سنگ ده جای خو سنگینه
- سزای بی کمر زمستان می دیه، سزای بی نماز را گورستان
- سال بد روباه چپوش خور موشه
- سنگ شو زدو
- سگ سرخ یار گرگ
- سگ ده سایه شتر راه موره
- سگ اصحاب کهف روز چند پی نیکان گرفت و مردم شد
- سرکار هم ماره، دو مار هم ماره
- سیاهی لشکر نیاید بکار، یکی مرد جنگی زند صد هزار
- شیر خانه، روبای صارا
- شبنم ده لانه مورچه طوفانه
- شکم سیر نیم پاد شاهی یه
- شتر دوزی از پلوان خزی نموشه
- شیر،شیره گرچه بسته به زنجیره
- شش خرید پنج فروش
- شتر که بار خوره برد، غلبیل هم ده بَلٍشِی
- شتر گفت کجای مه راسه که گردون مه راس بشه
- شهری بسوزه که سر رگ نبشه
- شد که موشه ، نشد آو خمیر که موشه
- شُوْرَه طلب می یی، گُوْدَیْ پس کو
- شوهر مرد، قرضدار شی استه
- صد بار بیانداز ویک بار بیاندیش
- صوفی گری از دست نارسی یه
- صرفیان چنین کردند، ما نیز چنین کردیم.
- صدای دُوْلْ از دور خوشنمایه
- عجب شهر است این شهر تکاور
- جو و گندم خر وخاتو برابر
- عجله کار شیطانه
- آشوقی ده خم خمک نموشه
- عقل پند داده تمام موشه.
- عقل هفت ساله به هفتاد ساله نیست
- عاقل را اشاره، جاهل را سُوتَه
انتهای پیام/