-
امروز ۱۰:۳۱
[خبرنامه دانشجویان ایران]
خلق هنر محیطی با زباله و استخوان!
کریماله خانی ـ هنرمند ـ در گفتوگویی با ایسنا به شرح دیدگاه خود از هنر محیطی پرداخته و گفت: به نظر میآید یکی از جامعترین تعاریف از هنر محیطی توسط خانم جین ترنر ارائهشده است، اما همچنان که از نام هنر محیطی پیداست، مهمترین ویژگیاش تعامل با محیط است. از آنجا که در برخی تقسیمبندیها هنر زمین و هنر خاکی زیر مجموعهی هنر محیطی نیامده است و یا با شبهه همراه است، میتوان به تعریف جین ترنر از هنر محیطی مراجعه کرد که میگوید «فرم هنری بر اساس این پیشفرض که یک اثر هنری باید بر تمامیت معماری اطراف آن غلبه کند و بهصورت یک فضای کامل در نظر گرفته شود، نه اینکه به یک ابژه آویخته به دیوار یا چیزی که درون یک فضا قرار داده میشود، تقلیل پیدا کند. خلق هنر محیطی با زباله و استخوان! او ادامه داد: از تعریف فوق چنین برمیآید که مهمترین اصل در خلق اثر هنر محیطی احاطه بر معماری اطراف اثر وتعامل اثر با محیط است. حال اگر این تعریف را بپذیریم میتوان گفت هنر زمینی و هنر خاکی نیز از آن جهت که در محیط خاص و وابسته به آن شکل میگیرند، میتوانند در تقسیمبندی هنر محیطی قرار گیرند، حتی اگر با رویکردی متفاوت از محیط زیست خلقشده باشند. این هنرمند با اشاره به مجموعه «مازادها» که میگوید قصد دارد در ماههای آینده در خانه هنرمندان ایران به نمایش بگذارد اظهار کرد: مجموعه «مازادها» در آثار امروز من پرداختن به هر آن چیزی است که انسان معاصر پس از استفاده سعی در دور کردن آن از خود دارد یا بهتر بگویم نوعی پرداختن به لایههای پنهان جامعه و زندگی انسان معاصر است. از جمله این مازادها میتوان به استخوانهای حیوانات، زبالهها، پسماندههای صنعتی در حوزهی اشیا و در گستره اجتماعی سالمندان، بیماران، ازکارافتادگان و... را در نظر داشت. خاستگاه نظری این برداشت از مازادها را میتوان در اندیشه فیلسوفان فرانسوی مانند میشل فوکو و ژرژ باتای جستجو کرد. خلق هنر محیطی با زباله و استخوان! الهخانی افزود: از دید فیلسوفان اخلاق، کشتن حیوان غیر موذی به دست انسان، مصداق «رنج غیر ضرور» است. باقیمانده حیوان نابودشده، استخوانی است رهاشده در طبیعت که جستجو در پی این استخوانها را سبب میشود. در پروژه استخواننویسی، ایجاد پیوند میان ادبیات و باقیمانده لاشه حیوانات پراکنده در محیطهای شهری و غیر شهری نوعی توجه دادن اذها