حساسيتها روي فيفا زياد شده است؛ نه فقط از سوي مقامات قضايي كه پروندهها و تخلفات و مقامات و مسئولان پيشين اين ارگان را بررسي ميكنند؛ حتي از سوي مردم و جامعه فوتبال. حالا حتي كانديداهاي فيفا نيز با وسواس خاصي مورد بررسي قرار ميگيرند و رسانهها نيز آنها را زير ذرهبين خود قرار دادهاند؛ چراكه تخلفات مسئولان قبلي فيفا و در رأس آن بلاتر كه هر روز پروندهاي جديد را از آنها شاهد هستيم، اعتماد به فدراسيون جهاني فوتبال را از بين برده و حال همه نگاهها با شك و ترديد است.
البته اين نگاه مردد گاه ميتواند نتيجه مثبت داشته باشد، مثل نگاهي كه برخي رسانههاي نوشتاري كشورهاي اروپايي به شيخ سلمان آلخليفه داشتند؛ نگاهي سراسر شك و بدبيني به رئيس كنفدراسيون فوتبال آسيا كه گفته ميشود دستش به خون مردم مظلوم بحرين آلوده است و نقش پررنگي در شناسايي بيش از 150 ورزشكار بحريني كه در سال 2011 براي دموكراسي و حقوق انساني خود تظاهرات ميكردند و سركوب وحشيانه مردم يمن داشته است.
با توجه به حساسيتهايي كه روي كانديداهاي رياست فيفا بعد از بلاتر وجود دارد، خصوصاً در مورد كانديداهايي چون شيخ سلمان كه گفته ميشود به همراه خانوادهاش از حاميان اصلي حكام يمن و رژيم عربستان سعودي است و متهم است دشداشهاش به خون مردم مظلوم بحرين آلوده است، تصميمگيري در خصوص رأي دادن به رئيس جديد فيفا كار را كمي سخت و مسئوليت را دشوار ميكند.
گزارشهاي روزنامههاي اروپايي نظير آسوشيتدپرس و گاردين و ادعايشان در خصوص دريافت نامههايي از سازمانهاي حقوق بشر بحريني در مورد دست داشتن شيخ سلمان در فجايع بحرين هم اگر ناديده گرفته شود، تصميمگيري در خصوص رأي دادن به شيخ سلمان به عنوان كانديداي حضور در فيفا كاري بس دشوار است كه نياز به تفكري جدي و بررسي همهجانبه دارد. بدون شك نميتوان تنها با تكيه بر اين مسئله كه شيخ سلمان كانديدايي از آسياست و انتخابش به عنوان رئيس فيفا ميتواند پوئني مثبت براي اين قاره باشد، به او رأي داد؛ چراكه بر فرض غلط بودن اتهاماتي كه به شيخ سلمان براي دست داشتن در كشتارهاي بحرين به او زده شده باز هم نميتوان از اين مسئله مهم گذشت كه رئيس AFC از كشورهاي حوزه خليج هميشه فارس است و نگاهي متفاوت از كشورهاي عربي اين حوزه به ايران ندارد.
البته كفاشيان مدعي است كه اگر نامزدهاي فيفا از كشورهايي مثل بحرين و اردن باشند، بسيار خوب است و ميگويد كه اگر انتخاب آنها به نفع ما نباشد، به ضرر ما هم نيست. اما به نظر ميرسد رئيس فدراسيون فوتبال چشم بر واقعيت بسته و تصميم خود را نيز در اين خصوص گرفته كه چنين مسئلهاي را بيان ميكند. آن هم در حالي كه ايران بارها و بارها از مسئولاني كه از بين همين كشورهاي حاشيه خليج فارس انتخاب شدهاند، ضربههاي سنگين و مهلكي را دريافت كرده است. گذشته از آن، اگر كفاشيان ادعا ميكند كه موضعگيرياش در اين خصوص فردي نيست و موضع آسياست هم بايد با كمي ترديد بيشتر در اين خصوص فكر كند و تصميم بگيرد و خون مردم بحرين را پايمال نكند؛ مردمي كه حالا يكي از متهمان كشت و كشتار آنها براي رياست فيفا كانديدا شده است و انتظار نميرود رئيس فدراسيون ايران تنها به اين دليل كه او كانديدايي از آسياست، چشم بر اتهام سنگيني كه به او زده شده ببندد و رأياش مردي باشد كه گفته ميشود در شناسايي و سركوب ورزشكاران بحريني دست داشته و دستش با رژيم سعودي در يك كاسه است.
اين درست كه فوتبال از سياست جداست اما نميتوان با سر دادن اين شعار چشم بر حقايق تلخي بست كه قلب همين فوتبال را هم به درد آورده است. بدون ترديد از كفاشيان انتظار ميرود قبل از آنكه تصميم خود را در خصوص رأي دادن به يكي از كانديداهاي رياست فيفا بگيرد، به همه جوانب اين انتخاب فكر كند. خصوصاً به اين مسئله كه انتخاب او آيا جدا از ايران، به ضرر مردم مظلوم نخواهد بود و آيا تصميمگيري او راه را براي گردنكشي عدهاي كه در قباي ورزش خون مردم را نوشيدهاند، باز نخواهد كرد؟
∎
البته اين نگاه مردد گاه ميتواند نتيجه مثبت داشته باشد، مثل نگاهي كه برخي رسانههاي نوشتاري كشورهاي اروپايي به شيخ سلمان آلخليفه داشتند؛ نگاهي سراسر شك و بدبيني به رئيس كنفدراسيون فوتبال آسيا كه گفته ميشود دستش به خون مردم مظلوم بحرين آلوده است و نقش پررنگي در شناسايي بيش از 150 ورزشكار بحريني كه در سال 2011 براي دموكراسي و حقوق انساني خود تظاهرات ميكردند و سركوب وحشيانه مردم يمن داشته است.
با توجه به حساسيتهايي كه روي كانديداهاي رياست فيفا بعد از بلاتر وجود دارد، خصوصاً در مورد كانديداهايي چون شيخ سلمان كه گفته ميشود به همراه خانوادهاش از حاميان اصلي حكام يمن و رژيم عربستان سعودي است و متهم است دشداشهاش به خون مردم مظلوم بحرين آلوده است، تصميمگيري در خصوص رأي دادن به رئيس جديد فيفا كار را كمي سخت و مسئوليت را دشوار ميكند.
گزارشهاي روزنامههاي اروپايي نظير آسوشيتدپرس و گاردين و ادعايشان در خصوص دريافت نامههايي از سازمانهاي حقوق بشر بحريني در مورد دست داشتن شيخ سلمان در فجايع بحرين هم اگر ناديده گرفته شود، تصميمگيري در خصوص رأي دادن به شيخ سلمان به عنوان كانديداي حضور در فيفا كاري بس دشوار است كه نياز به تفكري جدي و بررسي همهجانبه دارد. بدون شك نميتوان تنها با تكيه بر اين مسئله كه شيخ سلمان كانديدايي از آسياست و انتخابش به عنوان رئيس فيفا ميتواند پوئني مثبت براي اين قاره باشد، به او رأي داد؛ چراكه بر فرض غلط بودن اتهاماتي كه به شيخ سلمان براي دست داشتن در كشتارهاي بحرين به او زده شده باز هم نميتوان از اين مسئله مهم گذشت كه رئيس AFC از كشورهاي حوزه خليج هميشه فارس است و نگاهي متفاوت از كشورهاي عربي اين حوزه به ايران ندارد.
البته كفاشيان مدعي است كه اگر نامزدهاي فيفا از كشورهايي مثل بحرين و اردن باشند، بسيار خوب است و ميگويد كه اگر انتخاب آنها به نفع ما نباشد، به ضرر ما هم نيست. اما به نظر ميرسد رئيس فدراسيون فوتبال چشم بر واقعيت بسته و تصميم خود را نيز در اين خصوص گرفته كه چنين مسئلهاي را بيان ميكند. آن هم در حالي كه ايران بارها و بارها از مسئولاني كه از بين همين كشورهاي حاشيه خليج فارس انتخاب شدهاند، ضربههاي سنگين و مهلكي را دريافت كرده است. گذشته از آن، اگر كفاشيان ادعا ميكند كه موضعگيرياش در اين خصوص فردي نيست و موضع آسياست هم بايد با كمي ترديد بيشتر در اين خصوص فكر كند و تصميم بگيرد و خون مردم بحرين را پايمال نكند؛ مردمي كه حالا يكي از متهمان كشت و كشتار آنها براي رياست فيفا كانديدا شده است و انتظار نميرود رئيس فدراسيون ايران تنها به اين دليل كه او كانديدايي از آسياست، چشم بر اتهام سنگيني كه به او زده شده ببندد و رأياش مردي باشد كه گفته ميشود در شناسايي و سركوب ورزشكاران بحريني دست داشته و دستش با رژيم سعودي در يك كاسه است.
اين درست كه فوتبال از سياست جداست اما نميتوان با سر دادن اين شعار چشم بر حقايق تلخي بست كه قلب همين فوتبال را هم به درد آورده است. بدون ترديد از كفاشيان انتظار ميرود قبل از آنكه تصميم خود را در خصوص رأي دادن به يكي از كانديداهاي رياست فيفا بگيرد، به همه جوانب اين انتخاب فكر كند. خصوصاً به اين مسئله كه انتخاب او آيا جدا از ايران، به ضرر مردم مظلوم نخواهد بود و آيا تصميمگيري او راه را براي گردنكشي عدهاي كه در قباي ورزش خون مردم را نوشيدهاند، باز نخواهد كرد؟