شناسهٔ خبر: 8623760 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شبستان | لینک خبر

چگونه شعائر حسینی را در مساجد و تکایا رعایت کنیم/نگاهی بر عزاداری های محرم ازگذشته تاکنون

خبرگزاری شبستان: عزاداری برای سید و سالار شهیدان در طول قرون مختلف حتی در دوران حیات ائمه با توجه به شرایط و اقتضائات متفاوت بود، امروز قرن ها از آن دوران می گذرد و مردم در خیابان ها دستجات عزا برپا یا در مساجد و تکایا سوگواری می کنند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار مسجد و کانون های مساجد خبرگزاری شبستان: هر سال با فراسیدن ماه محرم، عزاداران حسینی در سراسر جهان به برگزاری مجالس متعددی در سوگ اباعبدالله الحسین مبادرت می ورزند. این مجالس و دسته های عزاداری، برنامه های سوگواری حضرت در تکایا و مساجد قرن هاست که در میان شیعیان و عاشقان امام حسین(علیه السلام) ادامه یافته است و اساسا ریشه این عزاداری ها و اولین آنها از جانب ائمه علیهم السلام بود. چه آن زمان که حضرت زینب (سلام الله علیها) در کاخ یزید اولین عزای رسمی را در سوگ برادر مظلوم اش داشت و چه آن زمان که امام زین العابدین (علیه السلام) مجلس عزاداری برای پدرشان داشتند و عزاداران به این مجالس می آمدند و در سوگ  حسین(علیه السلام) می گریستند. اما به راستی فلسفه این عزاداری ها چیست؟ عزاداری اهل بیت برای سیدالشهدا چگونه بود و امروز عزاداری ها باید چگونه باشد؟ مساجد و تکایا تا چه اندازه در برگزاری مراسمی محتوایی در سیر عزاداری ها تاثیرگذارند؟

 

این موارد پرسش هایی بود که با حجت الاسلام محمدامین پورامینی، استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر سیره اهل بیت به گفت وگو نشسته ایم که حاصل آن را می خوانید:

 

به عنوان اولین سوال بفرمایید فلسفه عزاداری در ماه محرم چیست؟
 

ریشه عزاداری برای ابی عبدالله از یک جهت برای شخصیت والای حضرت است. یعنی آن شخصیت برجسته که امام حسین (ع) باشد از یک طرف و از سوی دیگر مصیبتی که بر حضرت و خاندان ایشان در آن شرایط بسیار سخت  فرود آمد به آن صورتی که از آن بالاتر قابل تصور نبود ونیست.

 

مطلب دیگر در مورد عزاداری برای امام حسین(ع) در طول قرن های متمادی انگیزه و علت شهادت است که سبب استمرار این سوگواری در طول تاریخ شده است، به بیان دیگر واقعه کربلا صرفا یک واقعه تاریخی نبوده است اینکه بگوییم قضیه ای در سال 61 واقع و پرونده اش بسته شد، درست نیست. آن انگیزه و طرز فکر حضرت امام حسین(ع) بود که باقی است و باقی خواهد ماند تا وقتی که حق در مقابل باطل و ظلم در مقابل عدل قرار دارد. از این جهت است که عزاداری برای سیدالشهدا جنبه ماندگار به خود گرفت و اساسا شروع این عزاداری ها نیز از خود اهل بیت بود.

 

اولین عزای رسمی برای امام حسین(ع) در دمشق و در کاخ یزید توسط حضرت زینب(س) و امام زین العابدین برگزار شد و باعث شد که به تدریج مردم علیه ظلم بجوشند و به تدریج خطبه ها و سخنرانی ها آغاز شد امام محمد باقر(ع) هزینه ای را گذاشتند و فرمودند به مدت 10 سال در منا برای امام حسین(ع) عزاداری شود.

 

بنابراین در مجموع عزاداری ها دو جنبه دارند یک جنبه ابراز احساسات و بروز عاطفه است و جنبه دیگر آن جنبه سیاسی و اجتماعی است که به معنای موضع گرفتن در مقابل ظالمین است و تکیه بر اسلام اصیل دارد که در مقابل ظلم می ایستد، اسلام اموی در مقابل اسلام علوی قرار دارد. با توجه به این دو جهت که عنوان شد عزاداری برای امام حسین(ع) همیشه ادامه می یابد تا این اهداف که حضرت برایش قیام کرد ادامه یابد.

 

در دوره معاصر نیز که امام خمینی(ره) از همین ایام محرم استفاده کردند و عنوان کردند که محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر است و بعد این جریان تبدیل به تظاهراتی عمیق در سال 57 شد و خلاصه اش اینکه امکان بهره برداری بسیار عمیق و وسیعی از این برنامه عزاداری وجود دارد. فارغ از این خود اهل بیت (علیهم السلام) این مجالس را سفارش کرده اند و با توجه به فراز و نشیب هایی که هست در هر منطقه شدت و ضعف داشته اما قطع نشده است.

 

اهل بیت (علیهم السلام) در ماه محرم چگوه عزاداری می کردند و سیره آنان برای عزاداری برای جدشان امام حسین(علیه السلام) چگونه بود؟
 

اگر بخواهیم به ریشه عزاداری برای امام حسین(ع) بپردازیم باید گفت که اصل عزاداری برای امام حسین(ع) از قبل از شهادت حضرت بوده است و حتی اولین کسی که عزا و روضه امام حسین را خواند خود خداست که برای حضرت آدم روضه سیدالشهدا را خواند. آمده است که حضرت آدم زمانی که اسامی پنج تن را می بیند به خدا می گوید: خدایا آن اسم های عادی را به زبان جاری می کنم و برایم عادی است اما نام آخر که را می گویم دلم می شکند و خدا پاسخ می دهد او نواده پیامبر آخرالزمان است که در کربلا به شهادت می رسد و آدم گریه می کند بنابراین اول خدا برای امام حسین(ع) روضه خواند و بعد از آن انبیای الهی.

 

پیامبر(ص) بیشتر از پنجاه سال قبل از شهادت امام حسین(ع) خاک تربت سیدالشهدا را به ام سلمه داد و گفت: هر وقت که این خاک رنگ سرخ گرفت بدان که حسین را کشتند. این روایتی است که شیعه و سنی آن را بیان کرده اند.

 

همچنین آمده است که پیامبر(ص) به خانه آمد در حالتی که صورت اش گرد و غبار گرفته بود، ام سلمه سوال کرد که چرا سر و صورت تان خاکی است؟ که حضرت فرمود: جبرییل دست مرا گرفت و جای قتل حسینم را نشان ام داد ، این خاک را بگیر هر وقت رنگ خون به خودش گرفت بدان که حسینم را کشتند و این شد که عصر عاشورا اولین گریه در مدینه از خانه ام سلمه شنیده شد، لذا قبل از این که خبر رسمی از شام بیاید گریه و زاری در مدینه شروع شد. زمانی که ام سلمه می خواست به کربلا برود ام سلمه گریه کرد و همین قضیه را برای حضرت تعریف کرد و خاکی که پیامبر(ص) به او داده بود را به امام حسین(ع) نشان داد، امام حسین(ع) نیز خودشان خاکی را نشان ام سلمه دادند یعنی حضرت خودش خاک مقتل اش را داشت و ام سلمه دید که هر دو خاک یکی است. اما امیرالمومنین علی (ع) نیز وقتی به کربلا رسید فرمود که اینجا چه واقعه ای رخ می دهد.

 

بعد از واقعه کربلا یعنی در عصر عاشورا گریه و ضجه آغاز شد، در کوفه و شام و خانه یزید نیز ادامه داشت، همه جا مجلس عزای امام حسین(ع) برگزار شد. در انیجا چند جهت وجود دارد که بررسی می کنیم. یک مساله اقامه عزاست که استمرار داشت و طول کشید و امام زین العابدین برای عزاداران امام حسین(ع) مردم را اطعام می کرد که این امر نشان می دهد که اطعام امروز از کجا نشات گرفته است. آمده است که حضرت تا یکسال و حتی در نقلی آمده است که تا سه سال مجلس عزاداری داشتند و حضرت برای عزاداران غذا می پخت تا آنها به عزاداری خود بپردازند. امام محمد باقر(ع) نیز  هزینه ای را گذاشتند تا 10 سال در منا برای امام حسین(ع) عزاداری شود.

 

همچنین در دوره امام صادق(ع)  نیز مجلس عزاداری برقرار بود، در آن دوران فضا باز می شود و امام به شعرا ارزش می دهند و می گویند هرکسی که برای عزای امام حسین(ع) شعری بگوید و 9 نفر را بگرایند به بهشت می رسد(البته بدان معنا نیست که هرکسی هرکاری که خواست بکند و بعد گریه کند) این گریه زمینه ساز است. پس گریاندن، گریه کردن و یا خود را به حالت گریه در آوردن سفارش شده است یعنی اگر کسی گریه اش نمی آید دست به پیشانی بزند و حالت عزا به خود بگیرد.

 

 شخصی پیش حضرت امام صادق(ع) آمد و حضرت گفت: « برای امام حسین(ع) شعر بخوان همان طور که خودتان در مناطق تان می خوانید برای من بخوان» (منظور سنتی خواندن) . این رویکرد حضرت مهر و امضا برای عزاداری های سنتی است. حضرت دستور می دادند که اهل بیت(ع) می آمدند و پرده می زدند یک سمت آقایان و یک سمت خانم ها. حتی این مجسم کردن و به تصویر کشیدن واقعه عاشورا نیز از سیره اهل بیت(ع) بود، همین بهایی که به شعرا داده شد از این باب است، آمده است که در مجلس عزاداری امام حسین(ع) روضه خوانده می شد، یکی از خانم ها قنداقه ای را در دامن امام صادق(ع) می گذارد و این گریستن بیشتر شد. در واقع آن زن با این عمل می خواست که شهادت علی اصغر را تداعی کند، از همین می فهمیم که از جنبه های هنری برای مجسم ساختن و به تصویر کشیدن صحنه های عاشورا باید استفاده کرد و اگر نه اگر جز این بود حضرت نهی می کرد. یا بر صورت زدن، آمده است که وقتی ذوالجناح آمد زنان از خیمه بیرون آمدند و بر صورت می زدند و ناله و فریاد می کردند، توجه داشته باشیم که در امور عادی نهی شده است که افراد با صدای بلند گریه کنند، مثلا میت داشته باشند و بلند گریه کنند، اما این رویکرد نسبت به امام حسین استثنا شده و تاکید شد که تمام این نوحه گری و ضجه زدن با صدای بلند باشد. یا در دوره امام رضا(ع) بود که (دعبل) نزد حضرت می آید و اشعارش را می خواند، هرجا که فضا باز می شد اهل بیت از فضا استفاده می کردند و ما نیز از آنان یاد گرفته ایم.

 

آیا سیاه پوش شدن و سیاه پوش کردن اماکن مذهبی و مقدسه، سنتی برخاسته از علاقه و ارادت مردم به خاندان عصمت و طهارت بوده است یا اینکه در سیره اهل بیت نیز این مساله دیده می شده است و آن بزرگواران در این ایام لباس عزا بر تن می کردند؟

 

عزاداری جلوه های مختلفی دارد که مجموع آنها را به عنوان شعائر حسنی یاد می کنیم، یکی سیاه پوش شدن و دیگری سیاه پوش کردن اماکن از جلوه های عزاداری است. شعائر عزادار متعدد است اعم از سینه زنی و زنجیرزنی، پرچم بلند کردن و یا برداشتن نخل، نوع عزاداری ها در هر منطقه متفاوت است.

 

برای مثال از آیت الله بروجردی در مورد همین هیات(نخل) سوال شده بود که ایشان جواب می دهند: عزاداری در ایام عاشورا بر حسب متعارف بلاد مختلف است و آنچه در هر بلاد مصداق عزاداری است مانعی ندارد. این فتوای مرحوم بروجردی در سال 73 قمری است. فقهای بعد نیز آمدند و تایید کردند. غرض از گفتن این مساله آن بود که لازم نیست که در مصداق عزاداری ها بگوییم که دقیقا همان چیزی باشد که در دوره اهل بیت بوده است.

 

ملاک در عزاداری شرعی بودن آن است و اینکه موجب هتک نباشد. در مورد سیاه پوشی روایت های مختلفی داریم، در «محاسن برقی» نقل شده است وقتی امام حسین(ع) شهید شد  زنان بنی هاشم لباس سیاه بر تن کردند و دیگر فرقی هم به فصل نداشت که گرما باشد یا سرما و این سیاه پوشی ادامه داشت و مجالس شان نیز تا سه سال  متوالی بعد از شهادت امام حسین(ع) ادامه داشت.

 

همچنین در مورد امام حسن مجتبی(ع) هم بیان شده است که حضرت بعد از شهادت پدرشان حضرت علی (ع) لباس سیاه بر تن کردند. یا بعد از جریان کربلا وقتی  اهل بیت(ع) وارد شام شدند و ورق را برگرداندند و مجلس عزا برپا کردند شرایط آزادی برای این برپایی مجلس عزا فراهم شد و همه لباس سیاه بر تن کردند. نقل شده است که تا یک هفته در شام مجلس عزا برپا بود و امام زین العابدین نیز همراه عزاداران بودند پس اگر اشکالی در کار بود ایشان منع می کردند همین که چیزی نگفتند نشان از تقریر است. بنابراین سیاه پوش شدن و سیاه پوش کردن اماکن از یک حهت علاقه مردم به خاندان عصمت و سهارت است اما در واقع در سیره اهل بیت جای دارد.

 

امروز با توجه به هجمه های مختلف دشمن در حوزه مسایل دینی و ورود بسیاری از فرهنگ های نامتناسب با عزاداری نظیر وجود سازهای موسیقی در برخی دسته های عزاداری؛ تا چه اندازه برگزای مراسم عزای حسینی در مساجد را ثمر بخش می دانید؟ به بیان دیگر آیا متمرکز کردن عزاداری حسینی در مساجد و حسینیه ها می تواند سبب بازگشت آن سبک و سیاق سنتی عزاداری ها باشد؟

 

من در ضمن صحبتی که داشتم در واقع مقدمه این پرسش را به ویژه در سوال سوم بیان کردم. توجه داشته باشیم که ملاک عزاداری صرفا سبک و سیاق سنتی نیست، ما جلوه های مختلف عزاداری را در طول تاریخ و در جاهای مختلف و به گونه های متعدد می بینیم، دوره آل بویه فضایی حاکم بود که باعث شد شیعیان آزادانه عمل کنند و در نتیجه عزاداری کردند و دسته های های عزاداری راه انداختند.

 

بعدها اما مخالفین بر سر کار می آمدند و نمی گذاشتند، همین الان در ایران و عراق شیعیان  قدرت عمل  دارند و راحت عزاداری می کنند اما در عربستان چنین نیست، در کشورهای خلیج یکسان نیست. این شرایط اجتماعی است که گاهی فضا باز و گاهی بسته می شود.

 

چیزی با این عنوان نداریم که مجالس عزاداری حتما در مساجد یا در تکایا باشد. یا اینکه به عنوان عزاداری سنتی دیگران را ملزم کنیم که به تکایا یا مساجد بیایند این وجهی ندارد اما باید علت را بررسی کرد. این مجالس می تواند در مساجد و تکایا باشد اما الزامی در مورد آن نیست.

 

در دوره معصومین مجلس خانگی بود. امام صادق(ع) نمی توانستند در آن زمان بیایند مجلس عزاداری را مسجد پیغمبر رسما به پا کنند، در نتیجه از خانه استفاده کردند، یا امام محمدباقر(ع) از فضای منا استفاده کردند و بعدها به تدریج زمینه فراهم شد و مکان های خاصی برای عزاداری ساخته شد.

 

امروز اما می آییم در بحث عزاداری هایی که در سطح خیابان ها ، در تکایا و یا مساجد برگزار می شود، گاهی حتی این عزاداری در قالب یک پخش نوحه، پخش چای میان مردم است. اما گاهی این بحث می شود که راه بندان نشود و سد معبر نشود. پس هیئات باید به گونه ای عمل کنند که کمتر باعث اذیت مردم شوند، مثلا در حرکت دسته ها راه را باز کنند که آمبولانسی که می خواهد از خیابان عبور کند، بتواند به راحتی عبور کند یا اینکه بلندگوها باعث اذیت مردم نشود.

 

مساله مهم در مورد عزاداری ها آن است که باید مقید به حدود شرعی باشد، استفاده از ابزار موسیقی و زدن ساز واقعا عزا نیست، زنجیر زدن با صدای موسیقی عزا نیست، عزا آن است که شاعر و مداح شعری می خواند و دیگران زنجیر و طبل و سنج می زدند.بنابراین ملاک تقدم بر حکم شرعی است چه بسا البته اختلاف شرعی باشد و هرکسی باید طبق نظر مرجع تقلیدش در کیفیت استفاده از آلات مشترکه عمل کند. اما آنچه که امروز متعارف است که از این ابزار استفاده شود در حد طبل و سنج و شیپور است.

 

پس ملاک آن است که خلاف شرع نباشد و همچنین در کیفیت عزاداری چیزی که باعث هتک دین و وهن مذهب است پیش نیاید و البته تشخیص این امر بر عهده فقیه جامع الشرایط است نه اینکه که هرکسی بگوید این وهن خرافه است.

 

مثلا  برخی می گویند علاماتی که در برخی دسته های عزاداری است شبیه صلیب است! اگر چنین باشد که  هر علامت +(علاوه) هم صلیب است، این مسایل خرافات است، علامت صرفا یک نشان از عزاداری است. مساله دیگر اینکه عزاداری ها نباید سبب هلاک نفس شود. برخی نیز جنبه وهن آمیز در این عزاداری ها دارند مثلا به کربلا می رود و تا بین الحرمین را می خواهد سینه خیز برود، یا برخی قلاده به گردن می بندند، این صحیح نیست.