نوروز امسال همزمان شده است با شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه (س). با همه احترامی که برای آن حضرت هست اما بازهم کوردلانی سعی بر آن داشته اند که شک و شبهاتی را به دل مسلمین بیندازند و آن ها را نسبت به آن بانوی بزرگوار بدبین و دودل کنند اما همه این شبهات مانند دسیسه های قدیمی نقش بر آب شده و امروز مهمترین آن ها را با هم مرور می کنیم:
با وجود علی (ع) در درون منزل، چرا خود امام علی (ع) براى بازکردن در نرفت؟
*** آن چه که از برخى از روایات استفاده مىشود: حضرت فاطمه سلام الله علیها نزدیک در ورودى منزل نشسته بود و با دیدن عمر و همراهان وى، در را به روى آنان بست.
مرحوم عیاشى در تفسیر، شیخ مفید در الإختصاص و... نوشتهاند:
عمر گفت: برخیزید تا پیش او (علی) برویم، پس ابوبکر، عمر، عثمان، خالد بن ولید، مغیرة بن شعبة، ابوعبید جراح، سالم مولى ابوحذیفة، قنفذ و من به همراه او راه افتادیم، چون نزدیک خانه رسیدیم، فاطمه آنان را دید و لذا در را بست و شک نداشت که بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر در را با لگد شکست، سپس وارد خانه شدند و علی را بیرون آوردند در حالى که به خاطر این پیروزى الله اکبر مىگفتند.
*** حضرت صدیقه شکى نداشت که جمعیت بدون اذن داخل منزل نخواهند شد؛ چون نص قرآن است که بدون اجازه وارد خانه کسى نشوید:
یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُیُوتًا غَیرَْ بُیُوتِکُمْ حَتىَ تَسْتَأْنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلىَ أَهْلِهَا ذَالِکُمْ خَیرٌْ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ.
و از طرفى خانه انبیاء احترام ویژهاى دارد که کسى حق ورود بدون اجازه ندارد:
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاتَدْخُلُواْ بُیُوتَ النَّبِىِّ إِلا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ. الأحزاب /53.
اى افرادى که ایمان آوردهاید! در خانههاى پیامبر داخل نشوید مگر به شما داده شود.
*** شکى نیست که خانه حضرت صدیقه طاهره خانه پیغمبر محسوب مىشود همانطورى که در تفاسیر متعدد اهل سنت ذیل آیه شریفه:
فِى بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُو یُسَبِّحُ لَهُو فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْأَصَالِ. النور/36.
در خانه هایى که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود. در آن [خانه] ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش مىکنند.
*** افزون بر این تصور این بود که با توجه به موقعیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و احترام رسول اکرم صلى الله علیه وآله مردم با دیدن حضرت صدیقه خجالت بکشند و متعرض نشوند همچنان که عدّهاى با شنیدن صداى حضرت صدیقه برگشتند.
***نتیجه
اولاً: صدیقه شهیده، پشت در نرفت؛ بلکه جلوى در ایستاده بود که با دیدن عمر و همراهان او به داخل خانه رفت و در را بست؛ پس اصلا حضرت زهرا سلام الله علیها پشت در نرفته بودد تا این اشکال پیش بیاید؛
ثانیاً: حتى اگر این مطلب صحت نیز داشته باشد و حضرت پشت در رفته باشد، به دلیل این که عین همین قضیه براى رسول خدا صلى الله علیه وآله پیش آمده و آن حضرت به همسران خود دستور دادهاند که در را باز نمایند، این اشکال دفع مىشود.
چرا بنی هاشم و انصار امام علی(ع) از حضرت دفاع نکردند؟
امیر مؤمنان علیه السلام دفاع نکردن صحابه (اعم از بنى هاشم و صحابه و انصار را ) از اهل بیت و علت آن را در بعضى خطبههاى خویش بیان کرده که به بعضى از آنها اشاره مىکنیم:
*** استغاثه علی علیه السلام به درگاه حق:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَعْدِیکَ عَلَى قُرَیْشٍ وَمَنْ أَعَانَهُمْ فَإِنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوا رَحِمِی وَأَکْفَئُوا إِنَائِی وَأَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِی حَقّاً کُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ غَیْرِی وَقَالُوا أَلَا إِنَّ فِی الْحَقِّ أَنْ تَأْخُذَهُ وَفِی الْحَقِّ أَنْ تُمْنَعَهُ فَاصْبِرْ مَغْمُوماً أَوْ مُتْ مُتَأَسِّفاً فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَیْسَ لِی رَافِدٌ وَلَا ذَابٌّ وَلَا مُسَاعِدٌ إِلَّا أَهْلَ بَیْتِی فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَنِیَّة....
خدایا براى پیروزى بر قریش و یارانشان از تو کمک مىخواهم که پیوند خویشاوندى مرا بریدند، و کار مرا دگرگون کردند و همگى براى مبارزه با من در حقى که از همه آنان سزاوارترم، متحد گردیدند و گفتند: حق را اگر توانى بگیر، و یا اگر تو ر از حق محروم دارند، با غم و اندوه صبر کن و یا با حسرت بمیر. به اطرافم نگریستم، دیدم که نه یاورى دارم، و نه کسى که از من دفاع و حمایت مىکند، جز خانوادهام که مایل نبودم جانشان به خطر افتد.
نهج البلاغه، خطبه 217.
*** تظلّم ودادخواهی علی علیه السلام:
روى کثیر من المحدثین انه عقیب یوم السقیفة تالم وتظلم واستنجد واستصرخ حیث ساموه الحضور والبیعة وانه قال وهو یشیر الى القبر (یا بن ام إن القوم استضعفونی وکادوا یقتلوننی)، وانه قال وا جعفراه ولا جعفر لى الیوم واحمزتاه ولا حمزة لى الیوم.
بسیارى از روایت کنندگان نقل کردهاند که او ( حضرت علی علیه السلام) پس از ماجراى سقیفه اظهار ناراحتى کرد و حق خود را خواسته و کمک طلبید و فریاد کشید؛ زیرا در نزد وى حاضر نشدند و بیعت نکردند. و او در حالیکه رو به سوى قبر رسول خدا کرده بود گفت:" اى فرزند مادرم، این قوم، مرا ناتوان یافتند و چیزى نمانده بود که مرا بکشند" و فرمود: واى جعفر من امروز جعفر ندارم؛ واى حمزه؛ من امروز حمزه ندارم!!!.
*** جواب طبق مبناى اهل سنت: بنی هاشم و انصار از فرمان رسول خدا اطاعت کردند
اهل سنت برای مشروع جلوه دادن خلافت خلفا روایاتی را در کتابهایشان نقل کردهاند که طبق آنها رسول خدا صلی الله علیه وآله به اصحاب و یاران خود دستور داده است که از خلفای بعد از آنها اطاعت نمایند ؛ هر چند که میدانند ، آنها سنت رسول خدا را اجرا نمیکنند ، مال و اموال مردم را غارت میکنند و به جای هدایت مردم به سوی خداوند آنها را به سوی ضلالت و گمراهی سوق میدهند.
هرچند که ما به جعلی بودن این روایات یقین داریم؛ اما از آنجایی که این روایات در صحیحترین کتابهای اهل سنت آمده است، از باب جدال احسن و قاعده الزام خصم ، به آنها تمسک کرده و میگوییم : بنی هاشم و انصار و باقی اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله با این که میدانستند ابوبکر ، عمر و ... غاصب خلافت هستند ، سنت رسول خدا را اجرا نمیکنند ، اموال مردم (از جمله فدک و ...) را غارت میکنند و ... با این حال به فرمان رسول خدا گوش دادند و به خاطر مصالحی از قیام علیه آنها خودداری کردند .
آیا خانه های مدینه درب های چوبی داشتند؟
یکى از شبهاتى که اخیراً برخى از وهابیها آن را با مانور فراوان و سر وصداى زیاد مطرح کردهاند شبه نبود درب یا سقف در خانه های مدینه گذشته است. اما با بررسى روایات موجود در کتابهاى شیعه و سنى این نتیجه به دست مىآید، که در زمان رسول خدا صلى الله علیه وآله خانههاى مدینه داراى درهاى چوبى بوده است.
*** علامه سید جعفر مرتضى در پاسخ این روایت مىگوید:
فأمیر المؤمنین إذن یصف حالة الفقر المدقع الذی کان یعانی منه أهل البیت ( علیهم السلام )، ویذکر إیثار رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) حتى أهل النعم والأموال بما یتوفر لدیه منها، مع ملاحظة: أن أبواب أهل البیت ( علیهم السلام ) بیوتهم کانت من جرید النخل الذی هو أصل السعفة بعد جرد الخوص عنها، أما غیرهم ( علیهم السلام ) فکان لبیوتهم ستائر، وکانت أبوابها من غیر جرید النخل أیضا، ومنها الأخشاب لا مجرد ستائر ومسوح کما یدعون.
علی علیه السلام از فقر ناراحت کنندهاى که خاندان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم با آن دست و پنجه نرم مىکردند سخن مىگوید و از بذل و بخشش رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم از اموال و نعمتهاى که نزدش جمع شده بود یاد مىکند، با این که دَرِ خانههاى اهل بیت از چوب خرما؛ پس از پاک کردن از شاخ و برگش بود؛ ولى دیگران دَرِ خانههایشان از غیر چوب خرما بود و افزون برآن بر درهایشان پرده نیز آویزان کرده بودند.
*** خداوند در قرآن کریم به صحابه و دیگر مسلمانان اجازه مىدهد که از خانههایى که کلید آن در اختیار آنان هست ، غذا بخورند . بىتردید خانهاى که در چوبى و یا آهنى نداشته باشد، داشتن کلید براى آن بىمعنا خواهد بود:
لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَریضِ حَرَجٌ وَلا عَلى أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ ... أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمیعاً أَوْ أَشْتاتاً. (النور / 61 .)
بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهى نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهى نیست که از خانههاى خودتان [بدون اجازه خاصّى] غذا بخورید و همچنین خانههاى پدرانتان ... یا خانهاى که کلیدش در اختیار شماست، یا خانههاى دوستانتان، بر شما گناهى نیست که به طور دستهجمعى یا جداگانه غذا بخورید .
*** استدلال به روایت و فرمایش علی علیه السلام: « لا سُقُوفَ لِبُیُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ» اهل سنت را به مقصودشان نمىرساند؛ زیرا: اولاً: طراح شبهه سخن علی علیه السلام را ناقص نقل کرده است؛ به گونهاى که خواننده احساس مىکند که اهل بیت علیهم السلام منزل مسکونى به شکل متعارف نداشتهاند؛ چون خانهاى که نه سقف دارد و نه دَر و نه دیوار، قابل تصور نیست؛ در حالى که متن حدیث چنین است: نحن اهل بیت محمد (ص) لا سقوف لبیوتنا ولا أبواب ولا ستور ( در نقل شیخ مفید، ستور به معناى دیوار آمده است) الا الجرائد وما اشبهها.
جمله پایانى این حدیث گویاى استفاده از چوب حاصل شده از برگههاى درخت خرما است؛ چون جریده به معناى چوب باقى مانده پس از تراشیدن اضافات آن است که با بستن آن چوبها کنار یکدیگر براى پوشش و دیوار کشى و در ورودى و غیر آن استفاده مىشده است؛ بنابراین از این روایت و روایات دیگر استفاده مىشود که خانه اهل بیت علیهم السلام از جمله خانه فاطمه زهرا و علی علیهما السلام مانند خانههاى افراد دیگر داراى در ورودى بوده است که باز و بسته مىشده و از استحکام مخصوصى هم برخوردار بوده است.
آیا خانه حضرت فاطمه (س) برای تهدید به آتش زدن شده است؟
طبق نقل طبرى و ابن أبى شیبه، عمر قسم مىخورد که اگر اجتماع کنندگان در خانه امیرمؤمنان علیه السلام براى بیعت با ابوبکر بیرون نیایند، خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید و حضرت زهرا سلام الله علیها نیز سخن عمر را براى امیرمؤمنان علیه السلام و زبیر یادآور شده و به خداوند سوگند مىخورد که عمر به قسم خود وفا خواهد کرد:
وَایْمُ اللَّهِ مَا ذَاکَ بِمَانِعِیَّ إِنِ اجْتَمَعَ هؤُلاَءِ النَّفَرُ عِنْدَکِ أَنْ آمُرَ بِهِمْ أَنْ یُحْرَقَ عَلیْهِمُ الْبَیتُُ، قَالَ فَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ جَاؤُوهَا فَقَالَتْ: تَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِی وَقَدْ حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَیَحْرِقَنَّ عَلَیکُمُ الْبَیْتَ، وَایْمُ اللَّهِ لَیُمْضِیَنَّ مَا حَلَفَ عَلَیْهِ.
به خدا سوگند، گردآمدن این افراد در خانه تو مانع از آتش زدن خانه نخواهد شد. هنگامى که عمر رفت، علی (ع) و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامى پیامبر به علی و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مىدهد!.
و از طرف دیگر این مطلب قطعى است که امیرمؤمنان علیه السلام به تهدیدهاى عمر توجهى نکرد و حاضر به بیعت نشد.
محمد بن اسماعیل بخارى مىنویسد:
فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِى بَکْرٍ فِى ذَلِکَ فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ تُکَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ، وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِىِّ، صلى الله علیه وسلم، سِتَّةَ أَشْهُرٍ... وَلَمْ یَکُنْ یُبَایِعُ تِلْکَ الأَشْهُر.
حضرت فاطمه سلام الله علیها بر ابوبکر غضب نمود، با وى قهر کرد و با او سخنى نگفت تا از دنیا رفت، آن حضرت پس از پیامبر (ص) شش ماه زندگى کرد... و علی (ع) در این شش ماه با ابوبکر بیعت نکرد.
بنابراین سوگند عمر که اگر بیعت نکنید خانه را به آتش خواهم کشید موضوعى قطعى و یقینى است و از طرفى امیرمؤمنان علیه السلام براى بیعت حاضر نشد؛ پس عمر تهدید خود را عملى کرده و خانه را به آتش کشیده است.
شاهد دیگر این مطلب، روایتى است که بلاذرى در همین باره نقل مىکند:
فلم یبایع، فجاء عمر و معه فتیلة. فتلقته فاطمة علی الباب فقالت فاطمة: یابن الخطاب! أتراک محرّقا علیّ بابی؟! قال: نعم.
چون علی علیه السلام با ابوبکر بیعت نکرد، عمر با شعله آتش به طرف خانه فاطمه (علیها السلام) رفت. فاطمه (علیها السلام) پشت در خانه آمد و گفت: اى پسر خطّاب! آیا تو مىخواهى خانه مرا آتش بزنى؟ عمر پاسخ داد: آرى!.
مسعودى شافعى در کتاب اثبات الوصیه تصریح مىکند که عمر خانه را به آتش کشیده است:
فهجموا علیه و أحرقوا بابه و استخرجواه منه کرهاً وضغطوا سیّدة النساء بالباب حتّى أسقطت محسناً.
... پس قصد خانه علی کردند و بر او هجوم آوردند و خانهاش را آتش زدند و او را به زور از خانه بیرون آوردند، سرور زنان ( فاطمه(س) ) را بین دیوار ودر فشار دادند تا فرزندش محسن به شهادت رسید.
آیا فاطمه (س) از شیخین راضی شد و سپس از دنیا برفت؟
عدم رضایت صدیقه شهیده سلام الله علیها از شیخین، اصل و اساس مشروعیت خلافت آنها را زیر سؤال مىبرد؛ چرا که ثابت مىکند تنها یادگار رسول خدا، برترین بانوى دو عالم، سیده زنان اهل بهشت با خلافت ابوبکر و عمر مخالف و از دست آنها ناراضى و خشمگین بوده است و طبق روایات صحیح السندى که در صحیحترین کتابهاى اهل سنت آمده است، رضایت فاطمه رضایت رسول خدا و خشم او خشم رسول خدا است.
از این رو عالمان اهل سنت دست به کار شده و روایتى را جعل کردهاند تا ثابت کنند که شیخین پس از آن که دختر رسول خدا را به خشم آوردند، در واپسین روزهاى زندگى آن حضرت به عیادت ایشان رفته و از او درخواست رضایت کردند و فاطمه زهرا سلام الله علیها نیز از آنها راضى شد.!
*** سند روایت مرسل است؛ چرا که شعبى از تابعین است و خود شاهد ماجرا نبوده و این روایت همان اشکالى را دارد که اهل سنت به روایت بلاذرى و طبرى مىکردند.
*** بر فرض این که مرسلات تابعى مورد قبول باشد، باز هم نمىتوان روایت شعبى را پذیرفت؛ زیرا شعبى از دشمنان امیرمؤمنان علیه السلام و ناصبى بوده است؛ چنانچه بلاذرى و ابوحامد غزالى به نقل از خود شعبى مىنویسند:
عن مجالد عن الشعبی قال: قدمنا على الحجاج البصرة، وقدم علیه قراء من المدینة من أبناء المهاجرین والأنصار، فیهم أبو سلمة بن عبد الرحمن بن عوف رضی الله عنه... وجعل الحجاج یذاکرهم ویسألهم إذ ذکر علی بن أبی طالب فنال منه ونلنا مقاربة له وفرقاً منه ومن شره....
در شهر بصره همراه عدهاى بر حجاج وارد شدیم گروهى از قاریان مدینه از فرزندان مهاجر و انصار که ابوسلمه بن عبد الرحمن بن عوف نیز در جمع آنان بود، حضور داشتند. حجاج با آنان مشغول گفتگو بود یادى از علی بن ابوطالب کرد و از او بدگویى نمود و ما نیز به خاطر رضایت حجاج و در امان ماندن از شرّ او از علی بدگویى کردیم ....
*** غضب فاطمه سلام الله علیها بر ابوبکر از آفتاب روشن تر و غیر قابل انکار است. بخارى در صحیحترین کتاب اهل سنت از تداوم غضب و قهر فاطمه سلام الله علیها بر ابوبکر، سخن گفته است.
در کتاب أبواب الخمس، مىنویسد:
فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّیَتْ.
فاطمه دختر رسول خدا از ابوبکر ناراحت و از وى روى گردان شد و این ناراحتى ادامه داشت تا از دنیا رفت.
چرا حضرت فاطمه (س) را شبانه دفن کردند؟چرا قبر فاطمه(س) پنهان است؟
دفن شبانه، نماز بدون حضور و اطلاع خلیفه، قبر پنهان، اسرارى است که در درون خود پیامها دارند. درست است که فاطمه این چنین خواست و این گونه وصیت کرد؛ ولى چه اتفاقى افتاده است که زهرا سلام الله علیها وصیت تاریخیاش را با این در خواستها به پایان مىبرد؟!!
مگر نه این است که خشم و ناراحتیاش را نسبت به دشمنانش اظهار مىکند و در واقع چندین پرسش را در برابر نگاههاى تیز بین مورخان و آیندگان مىگذارد تا به پرسند: چرا قبر فاطمه پنهان است؟ و چرا دختر پیامبر شبانه و پنهانى دفن شد؟ و چرا علی علیه السلام بدون اطلاع ابوبکر و عمر بر وى نماز خواند؟ چرا قبر فاطمه پنهان است؟
آری، فاطمه وصیت کرد که او را شبانه دفن نموده و هیچ یک از کسانى را که بر وى ستم کردهاند، خبر نکنند، و این بهترین سند براى شیعه است تا ثابت کنند که صدیقه شهیده مظلوم از دنیا رفته و از افرادى که بر وى ستم کردهاند، هرگز راضى نشده است.
روایات فراوانى در کتابهاى شیعه و سنى بر این مطلب دلالت دارد که به اختصار چند روایت را ذکر مىکنیم:
*** مرحوم شیخ صدوق در علت دفن شبانه آن حضرت مىنویسد:
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِأَیِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ (علیها السلام) بِاللَّیْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا یُصَلِّیَ عَلَیْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ].
علی بن ابوحمزه از امام صادق علیه السلام پرسید: چرا فاطمه را شب دفن کردند نه روز؟ فرمود: فاطمه سلام الله علیها وصیت کرده بود تا در شب وى را دفن کنند تا ابوبکر و عمر بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند.
*** مرحوم صاحب مدارک رضوان الله تعالى علیه مىگوید:
إنّ سبب خفاء قبرها ( علیها السلام ) ما رواه المخالف والمؤالف من أنها ( علیها السلام ) أوصت إلى أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) أن یدفنها لیلا لئلا یصلی علیها من آذاها ومنعها میراثها من أبیها ( صلى الله علیه وآله وسلم ).
علت مخفى بودن محل دفن فاطمه سلام الله علیها آن گونه که مخالف و موافق نقل کردهاند این است که آن حضرت به امیرمؤمنان علیه السلام سفارش کرد تا او را شبانه دفن کند تا آنان که او را اذیت کرده و از ارث پدرش محروم کرده بودند بر وى نماز نخوانند.
*** محمد بن اسماعیل بخارى مىنویسد:
وَعَاشَتْ بَعْدَ النبی صلى الله علیه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا ولم یُؤْذِنْ بها أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّى علیها.
فاطمه زهرا سلام الله علیها، شش ماه پس از رسول خدا (ص) زنده بود، زمانى که از دنیا رفت، شوهرش علی علیه السلام او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را با خبر نساخت.
*** عبد الرزاق صنعانى مىنویسد:
عن بن جریج وعمرو بن دینار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبی صلى الله علیه وسلم دفنت باللیل قال فرَّ بِهَا علی من أبی بکر أن یصلی علیها کان بینهما شیء.
فاطمه دختر پیامبر شانه به خاک سپرده شد، تا ابوبکر بر وى نماز نخواند؛ چون بین آن دو اتفاقاتى افتاده بود.
و در ادامه نیز مىگوید:
عبد الرزاق عن بن عیینة عن عمرو بن دینار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلک
از حسن بن محمد بن نیز همانند این روایت نقل شده است؛ مگر این که در این روایت قید شده است که خود فاطمه این چنین وصیت کرده بود.
تمام شبهاتی که در مورد فاطمیه وجود دارد
زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشتههای چادرت دست نیاز میآویزد و معرفت به غبار آستان خانهات بوسه میزند.
صاحبخبر -
∎
نظر شما