![بهاءالدین خرمشاهی بهاءالدین خرمشاهی](http://www.ibna.ir/images/docs/000009/n00009697-b.jpg)
بهاءالدین خرمشاهی
من در قرآن خوشههایي از وحي يافتم كه در هر یک از آنها، تقريباً بین هر چهار یا پنج آيه ارتباط معنايي دیده ميشود. حافظ جهش از معنايي به معناي ديگر را از قرآن الهام گرفته و اين به دليل قرآن خواندن زياد حافظ است.
مولف «حافظنامه» با بیان این که "در تعدادی از ابيات غزلهای سعدی، مضامينی مشابه بسياري از غزلهای حافظ دیده میشود"، افزود: حافظ متوجه شده بود که قالب غزل توسط مولانا و سعدي به اوج خود رسيده است. غزلهاي حافظ زندگينامه خود او نيز هست و كاري كه ديگران در قصيده ميكردند، حافظ در غزل كرده است. او غزل را با هنجار تازهاي ميگويد.
اين حافظ پژوه به اتصال و ارتباط ابيات در غزلهاي حافظ اشاره کرد و یادآور شد: حافظ دليلي نديد كه ابيات غزلهايش به هم متصل باشد و اين موضوع بعدها در سبك هندي به يك اصل تبدیل شد.
خرمشاهي در بخش دیگری از سخنانش به اهمیت ردیف در غزلهای حاظ پرداخت و گفت: حافظ اهميت زيادي براي رديف قائل بود. شعر بيرديفی که فقط قافيه داشته باشد، بينمك است؛ يعني موسيقي كمي دارد. در غزل حافظ دستورمندي موج ميزند و جاي قانوني كلمات جا به جا نميشود.
خرمشاهي در ادامه با مقایسه اشعار مولانا و سعدي از نظر نزدیکی به شعر حافظ خاطرنشان کرد: شعر مولانا
فضايي كه سعدی در آن زندگي ميكرد، فضایی طبيعي بود. فضایی که در آن، فتنه منحصر به قامت مهوشان میشد. ولي فضاي زندگي حافظ غير طبيعي بود.سعدي در آن فضای طبیعی ميتوانست از عشق سخن بگويد، در حالي كه حافظ نميتوانست.
در بخش دیگری از این نشست، اصغر دادبه با اشاره به مقاله «ذهن و زبان قرآن»، گفت: اين مقاله، تاثیرپذیری ساختار غزلیات حافظ را از ساختار قرآن نشان ميدهد. بحث آن مربوط به تنوع ظاهري ابيات حافظ و وابستگي معنايي ابيات هر غزل است. در واقع ابيات هر غزل از نظر طولي نيز با هم وابستگي معنايي دارند.
دادبه با بیان این که "اگر حافظ نبود، سعدي بود ولي اگر سعدي نبود حافظ هم نبود"، اضافه کرد: سعدي تمام دغدغههايش را در بوستان گلستان گفته است و فضايي كه او در آن زندگي ميكرد، فضایی طبيعي بود. فضایی که در آن، فتنه منحصر به قامت مهوشان میشد. ولي فضاي زندگي حافظ غير طبيعي بود.
دادبه ادامه داد: سعدي در آن فضای طبیعی ميتوانست از عشق سخن بگويد، در حالي كه حافظ نميتوانست، چرا كه فتنه در
غزليات حافظ بيشترين تأثير را در تحول ادبي اروپا داشته است. گويي پس از ترجمههاي حافظ، تمام بندها در ادبيات اروپا گسسته ميشود و از قرن هجدهم به بعد، مكاتب ادبي زيادي در اروپا به وجود میآید. مكتب رمانتيسیسم در اروپا به شدت متأثر از ترجمه اشعار حافظ است.
او ادامه داد: در 100 سال گذشته دو گروه به سعدي حمله كردند: يك گروه مغرضان وظيفهدار در جهت نابودي فرهنگ بودند و گروه ديگر، سادهدلان غافل به گمان خدمت.
احمد تميمداري ديگر سخنران اين مراسم به بحث اهمیت مطالعه دقیق قرآن از سوی حافظ در شکل گرفتن غزلهایش پرداخت و گفت: حافظ به دليل قرآن خواندن، هيچگاه در ابياتش لغت كم نميآورد و از آنجا كه مضامين متفاوتي را طرح ميكند، اشعارش قابل تحمل است و خستهكننده نيست.
او به تاريخچه ترجمه اشعار حافظ اشاره كرد و یادآور شد: نخستين كسي كه اشعار حافظ را ترجمه كرد «ويليام جونز» انگليسي بود كه در قرن هجدهم به هند آمد. او که 9 زبان میدانست، اشعاری از حافظ و سعدي و ديگر شاعران فارسیگو را ترجمه كرد. البته «فون هامر» ترجمههايي به مراتب عميقتر از اشعار حافظ به نسبت گذشتگان خودش دارد.
وي در بخش دیگری از سخنانش به تاثیرگذاری اشعار حافظ در غرب اشاره کرد و گفت: غزليات حافظ بيشترين تأثير را در تحول ادبي اروپا داشته است. گويي پس از ترجمههاي حافظ، تمام بندها در ادبيات اروپا گسسته ميشود و از قرن هجدهم به بعد، مكاتب ادبي زيادي در اروپا به وجود میآید. مكتب رمانتيسیسم در اروپا به شدت متأثر از ترجمه اشعار حافظ است.
نظر شما