«عارف آهنگر» بنیانگذار ماپ «طرح مردمی با محوریت آموزش و مشارکت اجتماعی مردم در حوزه پسماند» در گفتوگو با خبرنگار ایلنا با اشاره به آغاز طرح از سال ۱۳۹۷، فلسفه آن را «اجتماعی دیدن پسماند» عنوان کرد و گفت: اگر مردم در فرآیند مدیریت پسماند مشارکت نکنند، هیچ یک از فناوریها، اعم از کارخانههای کمپوست، زبالهسوز یا بازیافت، به تنهایی نمیتوانند مشکل را حل کنند. تجربه سالهای اخیر نیز نشان داده که چون بخش اجتماعی موضوع دیده نمیشود، سیاستگذاران تاکنون آن را جدی نگرفتهاند. در حالی که پسماند عادی در خانه شهروند تولید میشود و حل مسئله باید از همان نقطه آغاز شود.
وی در توضیح روش اجرای طرح افزود: در هر شهر یا روستا، ابتدا آموزش چهره به چهره مردم در منازل، مساجد و اماکن عمومی را آغاز کردیم. این آموزش شامل روشهای کاهش تولید زباله و سپس شیوه صحیح تفکیک بود. تفاوت کار ما در این بود که پس از آموزش، برای اجرا نیز در کنار مردم میماندیم. با همکاری دهیاری یا شهرداری، فرآیند جمعآوری پسماند تفکیکشده از درب منازل را یا خودمان اجرا میکردیم یا بر اجرای آن نظارت داشتیم.
بنیانگذار ماپ با اشاره به اینکه که شرکتش زیرمجموعه پارک علم و فناوری مازندران است، ادامه داد: پسماندهای تفکیکشده به مراکز مدیریت ارسال میشوند. در حال حاضر به روش سنتی فقط در استان مازندران ۳۱ مرکز دفن زباله وجود دارد که عمدتاً در عرصههای جنگلی هیرکانی، مراتع یا حریم رودخانه و دریا قرار دارند. این موضوع وضعیت بسیار خطرناک و فاجعهباری را ایجاد کرده است؛ به ویژه با تولید شیرابه در این مراکز که تهدیدی جدی برای محیط زیست است.
آهنگر با اشاره به حجم عظیم شیرابههای تولیدی در مراکز دفن سنتی، هشدار داد: هر تن زباله حدود ۵۰۰ لیتر شیرابه تولید میکند. در مازندران روزانه حدود ۳۵۰۰ تن زباله عادی خانگی داریم؛ یعنی روزانه یک میلیون و ۷۵۰ هزار لیتر شیرابه بسیار سمی و آلوده به فلزات سنگین تولید میشود که از طریق آبهای زیرزمینی و سطحی، به چرخه زندگی مردم بازمیگردد. ما فکر میکنیم زباله را دور میریزیم، اما این "دور"، بسیار به ما نزدیک است.
وی در تشریح فرآیند کار پس از آموزش گفت: ما پسماندها را در سه دسته کلی مدیریت میکنیم. دسته اول، پسماندهای خشک قابل بازیافت (مانند پلاستیک، کارتن، فلز و شیشه) است که حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد وزن پسماند خانگی را تشکیل میدهد. برای این بخش، به هر خانوار یک کد و برچسب اختصاص میدهیم. مردم با پر شدن گونی مخصوص، اطلاع میدهند و ما با مراجعه به درب منزل، این مواد را به صورت امتیازی یا نقدی از آنها خریداری میکنیم.
بنیانگذار طرح ماپ در ادامه به چالشبرانگیزترین بخش اشاره کرد: دسته دوم، پسماندهای تر یا فسادپذیر آشپزخانهای است که حدود ۷۰ تا ۷۵ درصد وزن زباله خانگی را شامل میشود. این بخش، به دلیل دردسر و عدم سود اقتصادی، مورد توجه هیچکس - نه شهرداری، نه پیمانکار - قرار نمیگیرد؛ در حالی که اصلیترین منبع تولید شیرابه است. دسته سوم نیز پسماندهای ریجکت یا غیرقابل بازیافت (مانند مواد بهداشتی) است که حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد باقیمانده را تشکیل میدهد.
حل مسئله در مبدأ: تبدیل تهدید به فرصت
آهنگر نقطه تمایز اصلی طرح خود را مدیریت پسماند تر در محل دانست و توضیح داد: ما تنها گروهی هستیم که پسماندهای تفکیکشده تر را در همان مبدأ در "کارگاههای تولید کمپوست محلی" مدیریت میکنیم. این پسماندها با سطلهای استاندارد جمعآوری و به سایت تبدیل به کود ارگانیک منتقل میشوند. این سایت، از زمین تا آسمان با مرکز دفن زباله تفاوت دارد. آلودگی هنگامی ایجاد میشود که مواد تر با انواع زبالههای دیگر قاطی شود و کوه زباله سمی تولید کند. اما وقتی مواد تر خالص باشند، آلودگی به شدت کاهش مییابد. آنالیزهای ما نیز این را تأیید میکند. نشانه سلامت این محیطها، رویش دانههای گیاهی مانند خیار و گوجه در آنجاست؛ پدیدهای که هرگز در مرکز دفن رخ نمیدهد.
وی افزود: با روش ما، این مواد در بازه زمانی دو تا سه ماه و با افزودنیها و دستگاههای خاص، به کود کمپوست باکیفیت تبدیل میشوند.
آهنگر با اشاره به خروجی فرآیند تبدیل پسماند تر گفت: این مواد به کود کمپوستی تبدیل میشوند که عین خاک بوده و برای کشاورزی، باغداری، گلخانه و پرورش گل کاملاً قابل استفاده است. این یک کود کاملاً طبیعی، بسیار قوی و غنی و عاری از هرگونه مواد شیمیایی است.
دستاوردهای ملموس طرح؛ از کاهش ۷۵ درصدی پسماند تا تعطیلی مرکز دفن
وی با برشمردن دستاوردهای اجرایی طرح در مناطق مختلف توضیح داد: اولین تجربه پژوهشی این کار را با دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساری روی پسماند خوابگاههای دانشجویی انجام دادیم. سپس در اواخر سال ۹۸ و اوایل ۹۹، اجرای عملیاتی را در روستای دارابکلا (با جمعیت حدود ۶ هزار نفر) آغاز کردیم. نتیجه این شد که حجم پسماند ارسالی از ماهانه ۹۳ تن به ۲۰ تن رسید؛ یعنی حدود ۷۵ درصد کاهش. یک اقدام مهم دیگر، حذف مخازن فلزی زباله از سر کوچهها و جمعآوری خانه به خانه پس از آموزش بود.
بنیانگذار طرح ماپ افزود: این روند را پس از دارابکلا در روستای دلیر (غرب مازندران) و بعد از آن در شهر کیاکلا ادامه دادیم. در کیاکلا که مرکز دفن آن کنار رودخانه تلار و با ۶۰ سال قدمت بود، روزانه ۸ تا ۱۰ تن زباله تخلیه میشد. بعد از دو سال کار ما، روزانه حدود ۵۵ تا ۶۰ تن از ورود زباله به این محل کاسته شد و برای اولین بار در استان، یک مرکز دفن زباله به طور کامل تعطیل شد. کیاکلا به عنوان «اولین شهر بدون سطل زباله ایران» شناخته شد.
آهنگر آخرین نقطه اجرا را شهر پلسفید در شهرستان سوادکوه عنوان کرد و گفت: در پلسفید نیز همین روند را اجرا کردهایم. مرکز دفن قدیمی این منطقه در جنگل، شرایطی به شدت آلوده و غیرقابل تحمل داشت، اما امروز در سایت مدیریت پسماند ما، حتی گروههای دانشجویی به راحتی از محل بازدید میکنند. بو و شیرابهای وجود ندارد، زهکشی انجام شده، کمپوست تولید میشود و بازیافت به جریان افتاده است. پلسفید آخرین مکانی است که تاکنون در آن، این طرح را مستقر کردهایم و به گسترش آن ادامه خواهیم داد.
وی با تأکید بر محوریت مشارکت مردم، نتیجه گیری کرد که «مدیریت اجتماعی پسماند» نه تنها یک راه حل فنی، بلکه یک تغییر فرهنگی است که میتواند معضل دیرینه پسماند را از ریشه حل کند.
با وجود تمام موفقیتهای طرح ماپ، این پرسش کلیدی مطرح میشود که چرا با وجود اثربخشی این روش و حمایت سازمان حفاظت محیط زیست، طرح در مقیاس ملی و در شهرهای بزرگ گسترش نیافته است؟
آهنگر در پاسخ، ضمن تأیید حمایتهای سازمان محیط زیست گفت: سازمان محیط زیست از همان ابتدا حمایت معنوی و نسبی مالی داشت و حتی در سال ۱۴۰۲ جایزه ملی محیط زیست را به ما اهدا کرد. مصوبه کارگروه ملی مدیریت پسماند نیز گرفته و به سازمان شهرداریها و دهیاریها و استانها ابلاغ شده است. اما سوال اصلی اینجاست: چرا در شهرهای بزرگتر اجرا نشده؟
مانع اصلی: «مافیای زباله» و بیتفاوتی مدیریتی
وی با بیان اینکه زمان زیادی را صرف مذاکره با تمام سطوح مدیریتی کردهایم، به تحلیل این مانع پرداخت و مدعی شد: متأسفانه ساختارهای مدیریتی در بخش خدمات شهری و شهرداریها، پشتپردهها و منافعی دارد که امروز به "مافیای زباله" معروف است. منافع این ساختار در شفافیت و حل مسئله زباله نیست.
آهنگر سپس به تجربه تلخ روستای دارابکلا، نخستین پایلوت طرح، اشاره کرد: پس از دو سال کار درخشان و بازدید مقامات بالا، با تغییر شورا و دهیار، با انواع سنگاندازیها مواجه شدیم. مخازن زباله را برگرداندند و کل فرآیند را به هم زدند. این نشان میدهد گره اصلی کار کجاست.
بنیانگذار ماپ به نمونهای از بایکوت طرح در سطوح بالا اشاره کرد: به تازگی در جلسهای در استانداری مازندران، پس از کلی پیگیری، فقط دو دقیقه فرصت صحبت یافتم. به من گفتند "دارید مسیر اشتباه میروید و به سمت سازهها میروید"! در حالی که ما دقیقاً مسیر اجتماعی را میرویم. اگرچه اکنون سازمان پسماند در استان شکل گرفته و مدیر آن فرد خوبی است، اما ماموریت او کامل نیست و تنها به حلقههای پایانی (سازهها) محدود شده است. موضوع تفکیک از مبدا را به دفتر امور شهری و روستایی سپردهاند که تخصصی در این کار ندارند.
آهنگر با بیان اینکه تمام مسیرهای قانونی و مذاکره را طی کردهایم، گفت: ما همه مصوبات قانونی لازم در سطح استانی و ملی را داریم. حتی با شهرداریهای زیادی پای قرارداد رفتیم، اما ناگهان همهچیز بایکوت میشود. این نشان میدهد مشکل، فنی یا دانشی نیست؛ مشکل، ارادهای و ساختاری است.
آهنگر در توضیح منافع جریانهای وابسته به پسماند گفت: سود اصلی از دو مسیر تأمین میشود: اول، استخراج مواد باارزش از دل کوههای زباله در مراکز دفن سنتی. پیمانکاران با اجاره این سایتها از شهرداریها و با بهکارگیری نیروی کار ارزان، تنها بخشهای بازیافتی مانند پلاستیک، فلز و شیشه را مانند یک معدنکاوی، از میان زبالههای مخلوط تفکیک میکنند. اگر تفکیک از مبدأ انجام شود، دیگر در مقصد چیزی برای استخراج باقی نمیماند. دوم، قراردادهای حمل زباله بر اساس تناژ است. هرچه زباله بیشتر باشد، درآمد این جریان بیشتر است. طرح ما با مدیریت پسماند در مبدأ و کاهش چشمگیر تناژ، هر دو منفعت را به خطر میاندازد.
وی در ادامه به مانع دیگر اشاره کرد: در بسیاری مناطق، حتی اگر مافیای سازمانیافته هم حضور نداشته باشد، شهردار یا دهیار انگیزه کافی برای تغییر ندارد. زیرا بودجه مشخصی برای جمعآوری و دفن زباله دریافت میکنند. آنها خطرات زیست محیطی و سلامتی این روش را جدی نمیگیرند.
زبالهسوز مشکل را حل نمیکند
او با اشاره به تجربه منفی زبالهسوز نوشهر افزود: هنگام راهاندازی، آلودگی شدیدی شهر را فراگرفت. این روشها اشتباه است. دنیا از این شیوهها عبور کرده و به سمت راهحلهای فرهنگی، اجتماعی و آموزشی رفته است.
بنیانگذار طرح ماپ در انتها با مقایسه هزینهها گفت: اگر بخشی از این همه هزینه صرف اجرای طرحهای اجتماعی مدیریت پسماند در شهرها و روستاها میشد، که هزینه آن به مراتب کمتر است، خودشان نتایج مثبت را میدیدند و امکان تکثیر طرح فراهم میشد.