به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو؛ صحنهای که در روزهای اخیر مقابل سفارت پرتغال در منطقه رامات هشارون دیده شد، شاید در نگاه اول تنها صفی طولانی برای گرفتن وقت ویزا به نظر برسد؛ اما برای هر کسی که اندک شناختی از ماهیت رژیم صهیونیستی داشته باشد، این تصویر معنای بسیار عمیقتر و تاریخیتری دارد. این صف طولانی، که تا پارکینگهای زیرزمینی سفارت امتداد یافته بود، سندی زنده و گویای فروپاشی یکی از مهمترین ستونهایی است که این رژیم بر پایه آن بنا شده بود: وعده امنیت و آرامش برای یهودیان.
در نگاه نخست، شاید این ازدحام عجیب تنها نشانهای از بحران معیشتی یا جذابیت زندگی اروپایی باشد، اما واقعیت بسیار فراتر از اینهاست. این موج عجیب تقاضا برای پاسپورت دوم، مهاجرت، یا دستکم «درِ فرار» نگهداشتن برای روزهای مبادا، نماد یک تکانه عمیق روانی، اجتماعی و سیاسی در جامعه اسرائیلی است؛ تکانهای که بسیاری آن را نشانه ورود اسرائیل به مرحله «پسا-صهیونیسم» میدانند.
فروپاشی شعارِ بنیادین صهیونیسم
از زمان شکلگیری جنبش صهیونیسم در اواخر قرن نوزدهم، مهمترین ابزار مشروعیتبخش این پروژه، ایدهای ساده اما تأثیرگذار بود:«یهودیان در جهان امنیت ندارند؛ تنها راه نجات آنان، تشکیل دولت یهود است.»
پس از هولوکاست، این روایت به یکی از قدرتمندترین گفتمانهای تاریخ سیاسی مدرن بدل شد و راه را برای تأسیس رژیم صهیونیستی در فلسطین هموار کرد. دولت اشغالگر از سال ۱۹۴۸ تا امروز کوشیده است این روایت را زنده نگه دارد و حتی گاه آن را مبنای خشونتهای خود قرار داده است؛ بهویژه با این ادعا که:«فلسطین، آخرین و امنترین خانه یهودیان است و هیچ جای دنیا نمیتواند چنین حفاظتی فراهم کند.»
اما امروز، پس از ۷۶ سال از تأسیس این رژیم، همان مردمی که قرار بود در سرزمین اشغالی امنیت بیابند، ساعتها در صفهای سفارتهای اروپایی میایستند تا راهی برای خروج پیدا کنند؛ راهی برای فرار از سرزمینی که قرار بود پناهگاه نهایی آنان باشد.این تضاد، چیزی کمتر از فروپاشی یک اسطوره تاریخی نیست.
هجوم به سفارت پرتغال؛ آغاز یک روایت جدید
جریان ثبتنام گسترده اسرائیلیها برای دریافت تابعیت پرتغال، زمانی خبرساز شد که سفارت این کشور یک «روز ویژه» برای رسیدگی به درخواستهای ویزا اعلام کرد. این رویداد اساساً برای «شهروندان پرتغالی» طراحی شده بود؛ اما جمعیت اصلی که مقابل سفارت صف کشید، اسرائیلیهایی بودند که با استفاده از قانون ۲۰۱۵ قصد داشتند تابعیت پرتغال را—بهعنوان نوادگان یهودیان سفاردی تبعیدشده—بهدست آورند.
آنچه در رسانهها منتشر شد، تصویر سیلی انسانی بود که از پلهها، حیاط، خیابان و حتی پارکینگهای زیرزمینی بالا میرفت؛ صحنهای که حتی خبرنگاران اسرائیلی هم اعتراف کردند مشابه آن را در هیچ رویدادی مشاهده نکردهاند.
این صفها، همانطور که بسیاری تحلیلگران نوشتند، نوعی رأیگیری خاموش درباره آینده اسرائیل بود؛ رأیگیریای که نتیجهاش بسیار روشن است:اعتماد به آینده این رژیم در حال سقوط آزاد است.
دلایل اصلی مهاجرت از اراضی اشغالی
اگرچه پرتغال هزینههای زندگی و تحصیل بسیار پایینتری نسبت به اسرائیل دارد، اما دلیل اصلی هجوم مردم واقعاً اقتصادی نبود.بزرگترین محرک این موج، ترس وجودی بود؛ ترسی که پس از عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ چند برابر شد.برای اولین بار در تاریخ رژیم، هزاران اسرائیلی این پرسش را بهطور جدی مطرح میکنند:«آیا اسرائیل جای امنی برای زندگی است؟»
طبق برآوردهای چندین مرکز مطالعاتی در تلآویو، بین ۱۲۵ هزار تا ۲۰۰ هزار اسرائیلی طی سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ از سرزمینهای اشغالی خارج شدهاند؛ برخی برای همیشه، برخی به شکل «مهاجرت معکوس» به کشورهایی که پدرانشان از آن آمده بودند.این عدد، برای چنین جمعیت کوچکی، تکاندهنده است.
رویداد ۷ اکتبر نهتنها بزرگترین شکست امنیتی رژیم صهیونیستی از زمان تأسیس بود، بلکه بنای فکری صهیونیسم را متزلزل کرد. در جامعهای که همیشه بر «قدرت بازدارندگی» ارتش خود میبالید، این رخداد بهصورت روانی ضربهای ویرانگر وارد کرد.
یکی از روزنامهنگاران اسرائیلی نوشت:«۷ اکتبر نه شکست ارتش، بلکه شکست ایده اسرائیل بود.»
این شکست باعث شد بسیاری از خانوادهها دریابند که ارتش دیگر نمیتواند از آنها محافظت کند.دولت گرفتار بحران مدیریت و فساد است.آینده سیاسی کشور مبهمترین حالت ممکن را دارد.
شکافهای اجتماعی، بحران هویتی و فروپاشی انسجام ملی
در کنار بحران امنیتی، شکافهای اجتماعی در اسرائیل به اوج رسیده است:
درگیری دائمی میان مذهبیها و سکولارها
نژادپرستی و شکاف میان یهودیان شرقی (مزراحی) و غربی (اشکنازی)
جنگ قدرت بین راست افراطی و جریانهای لیبرال
وجود بیش از ۲۰ جریان سیاسی با دیدگاههای کاملاً متضاد
دوگانگی شدید در موضوع خدمت سربازی
رژیمی که روزی ادعا میکرد «محل اتحاد قوم یهود» خواهد بود، اکنون به میدان جنگی از اختلافات درونی تبدیل شده است.یک جامعهشناس اسرائیلی در گفتوگویی تلخ نوشت:«ما امروز جامعهای هستیم با یک خاک مشترک، اما بدون هدف مشترک.»
ترس از جنگ منطقهای
یکی دیگر از محرکهای موج مهاجرت معکوس، سایه جدی و همیشگی جنگ با حزبالله است.جبهه شمالی، برخلاف گذشته، اکنون بهوضوح یکی از آسیبپذیرترین نقاط اسرائیل محسوب میشود.
پناهگاهها پر از خانوادههایی است که نمیدانند آیا خانهشان روزی دوباره قابل سکونت خواهد بود یا نه. حتی بسیاری از تحلیلگران نظامی اسرائیلی اعتراف کردهاند که اسرائیل برای جنگ تمامعیار با حزبالله آماده نیست.
اقتصاد در سراشیبی؛ عاملی پنهان اما قدرتمند
در کنار بحران امنیتی، اقتصاد رژیم نیز با ضربات سنگین مواجه شده است:
تورم بالا
کاهش سرمایهگذاری خارجی
فرار سرمایه
سقوط ارزش بورس
هزینه بسیار بالای مسکن
افزایش قیمت کالاهای مصرفی
کاهش کیفیت خدمات عمومی
بسیاری از خانوادههای اسرائیلی به این نتیجه رسیدهاند که اروپا، کانادا، آمریکا یا استرالیا گزینههای معقولتر و پایدارتری برای زندگی هستند.
سیر نزولی عمق ایدئولوژیک صهیونیسم
جوهره صهیونیسم بر این ایده بنا شده بود که «هیچجا امن نیست جز اسرائیل».اکنون، دقیقا عکس آن در حال رخ دادن است:«هیچجا ناامنتر از اسرائیل نیست.»
این تغییر ذهنیت، اگرچه تدریجی، اما برگشتناپذیر است.چون امنیت، مانند ایمان، هنگامی که ترک بخورد بهسختی بازسازی میشود.
این واقعیت که یهودیان پس از ۵۰۰ سال دوباره در اروپا احساس امنیت بیشتری میکنند، خیالپردازیهای تاریخی صهیونیسم را زیر سوال میبرد.
وقتی در دهه ۱۹۸۰ نخبگان سفیدپوست آفریقای جنوبی بهطور گسترده شروع به گرفتن پاسپورتهای دوم کردند، بسیاری از تحلیلگران هشدار دادند که «این نشانه آغاز پایان نظام آپارتاید است».امروز، بسیاری از تاریخنگاران اسرائیلی همان نشانهها را در جامعه صهیونیستی میبینند.