شناسهٔ خبر: 76233329 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

آستانه؛ ایستگاه تازه دیپلماسی منطقه‌ای ایران

تهران-ایرنا- سفر مقام ارشد ایران به آستانه بار دیگر این پایتخت را به مرکز توجه دیپلماسی منطقه‌ای تبدیل کرد؛ جایی که قزاقستان می‌کوشد نقش فزاینده‌ای در معادلات آسیای مرکزی ایفا کند و تهران به‌عنوان یکی از بازیگران مهم پیرامون منطقه، در حال بازتعریف مسیرهای همکاری با این کشور است.

صاحب‌خبر -

به گزارش روز پنجشنبه ایرنا، در زمانی که رقابت قدرت‌ها در آسیای مرکزی شدت گرفته و مسیرهای همکاری منطقه‌ای در حال بازچیدمان است، سفر مقام ارشد ایران به آستانه معنایی فراتر از یک دیدار عادی پیدا می‌کند. بنابراین، این سفر در لحظه‌ای انجام شد که هم تهران به‌دنبال فعال‌تر کردن نقش خود در شمال و شرق است و هم قزاقستان در تلاش است دامنه شرکای راهبردی‌اش را متنوع‌تر کند.

همین هم‌زمانی باعث شد گفت‌وگوها میان دو طرف تنها بر مسائل جاری متمرکز نباشد، بلکه چشم‌اندازی تازه برای همکاری در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی و ژئوپلیتیکی ترسیم شود و آنچه این سفر را برجسته می‌کند، نشانه‌های آشکاری است که از حرکت ۲ کشور به‌سوی یک الگوی همکاری عمیق‌تر و هدفمندتر حکایت دارد؛ الگویی که می‌تواند جایگاه هر دو را در معادلات آینده منطقه تحت تاثیر قرار دهد.

بنابراین، می‌توان گفت که روابط ایران و قزاقستان طی سال‌های گذشته بیشتر در قالب تعاملات اجرایی و رفت‌وآمدهای معمول تعریف می‌شد اما تحولات اخیر نشان می‌دهد این الگو در حال دگرگونی است و سفر مسعود پزشکیان رئیس‌جمهوری اسلامی ایران به آستانه نقطه‌ای است که دو طرف در آن تلاش کردند ساختار تازه‌ای برای همکاری طرح‌ریزی کنند؛ ساختاری که بر مبادلات محدود نمی‌شود، بلکه بر پیوندهای تاریخی، ظرفیت‌های اقتصادی و ضرورت‌های ژئوپلیتیکی استوار باشد و همین تغییر رویکرد، گفت‌وگوهای انجام‌شده را از سطح رایج مذاکرات دوجانبه فراتر برده و آن را به بستری برای تعریف اهداف بلندمدت تبدیل کرده است.

در این چارچوب، قزاقستان کوشید تا وجهه عمل‌گرایانه خود را در سیاست خارجی با ابتکارهای مشخص ازجمله حمایت از ایجاد منطقه آزاد مشترک، تمرکز بر همکاری‌های حمل‌ونقلی، برنامه‌ریزی برای نمایشگاه نسخه‌های خطی و گسترش روابط فرهنگی، نشان دهد.

آستانه؛ ایستگاه تازه دیپلماسی منطقه‌ای ایران

همچنین، این کشور در سال‌های اخیر تلاش کرده است مسیرهای دسترسی خود را به جنوب و آسیای غربی متنوع کند و ایران را یکی از حلقه‌های مهم این مسیر می‌داند. بنابراین، اگر از این منظر بنگریم، متوجه خواهیم شد که آستانه همکاری با تهران را نه یک انتخاب مقطعی، بلکه بخشی از رویکرد کلان «تنوع‌بخشی به مشارکت‌های راهبردی» می‌بیند.

این درحالی است که برای ایران نیز فرصت‌های قابل‌توجهی در این نزدیکی وجود دارد.

درواقع، موقعیت ژئوپلیتیکی قزاقستان در میانه اوراسیا، حضور فعال در سازمان‌های منطقه‌ای و جایگاه اقتصادی این کشور، می‌تواند مسیرهای تازه‌ای برای تعاملات ایران با شمال و شرق بگشاید. از سوی دیگر هم، تقویت روابط با قزاقستان می‌تواند وزن دیپلماسی اقتصادی ایران را در آسیای مرکزی افزایش داده و به تهران امکان دهد نقش پررنگ‌تری در کریدورهای حمل‌ونقل منطقه‌ای ــ از جمله مسیرهای شرقی–غربی و شمالی–جنوبی ــ ایفا کند.

درهمین گفت‌وگوی میان روسای جمهوری ایران وقزاقستان هم حرف‌هایی گفته شد که رنگ بوی تازی‌ای داشت و بعد روابط را به سمت تاریخ و فرهنگ مشترک برد؛ همان پیوندسازی فرهنگی که می‌تواند در بلندمدت پایه‌ای برای اعتماد سیاسی در منطقه‌ای که روابط کشورها غالبا تحت تاثیر ملاحظات امنیتی و رقابت‌های اقتصادی، باشد.

بنابراین، تبادل نسخه‌های خطی و تاکید قاسم جومارت توکایف رئیس‌جمهوری قزاقستان بر اسناد تاریخی موجود در آرشیوهای ایران نیز صرفا بیانگر یک بعد فرهنگی نیست، بلکه تلاشی آشکار برای تقویت «سرمایه نرم» روابط است؛ سرمایه‌ای که در شرایط رقابت منطقه‌ای می‌تواند پشتوانه‌ای برای همکاری‌های بلندمدت باشد.

درواقع، ارجاع به دوره‌هایی از تاریخ مشترک، نشان‌دهنده تلاشی است که دو طرف برای ایجاد یک «افق مشترک» انجام می‌دهند و استفاده آستانه از این ابزار نرم، یادآور مدل سیاست خارجی قزاقستان در سال‌های اخیر است؛ مدلی که همواره کوشیده روابط خارجی را بر «هم‌پوشانی منافع» بنا کند.

این درحالی بود که در کنار این ابعادهم، وزن ژئوپلیتیکی همکاری اخیر نیز قابل توجه است و آسیای مرکزی کنونی به یک میدان رقابتی چندقدرتی نبدیل شده است؛ بطوری که چین، روسیه، ترکیه و اروپا هر یک به‌دنبال تثبیت جایگاه خود در این پهنه‌اند.

در همین حال، قزاقستان ضمن اینکه باید در این میدان پیچیده با دقت حرکت کند، به‌خوبی می‌داند که نزدیکی به ایران می‌تواند برای این کشور نقش یک «وزنه تعادل» در برابر فشارهای ژئوپلیتیکی سه قدرت اصلی—چین، روسیه و غرب—ایفا کند.

آستانه؛ ایستگاه تازه دیپلماسی منطقه‌ای ایران

بنابراین، حمایت آستانه از ایجاد منطقه آزاد مشترک در «مانگیستاو»، استقبال از تخصیص زمین در «بندرعباس» و تاکید بر توسعه کریدورهای ترانزیتی، نشان می‌دهد قزاقستان به‌دنبال گشودن دروازه‌ای مطمئن به جنوب است؛ دروازه‌ای که تنها از مسیر ایران می‌گذرد. برای تهران هم این سطح از همکاری صرفا یک دستاورد دوجانبه نیست؛ فرصتی است برای بازآرایی نقش منطقه‌ای در زمانی که نظم آسیای مرکزی در حال بازتعریف است.

درواقع، جمهوری اسلامی ایران با بهره‌گیری از ظرفیت‌های حمل‌ونقلی، موقعیت ژئوپلیتیکی و توان علمی–فرهنگی خود باید بکوشد که فاصله تاریخی‌اش با تحولات شمال و شرق را جبران کند و این سفر نشان داد که تهران می‌تواند از مسیر قزاقستان به شبکه‌های اقتصادی اوراسیا، مجامع فرهنگی و سازوکارهای چندجانبه دسترسی فعال‌تری پیدا کند.

بنابراین، تاکید نمایندگان ارشد ایران و قزاقستان بر همکاری در حوزه سلامت، آموزش، نمایش نسخه‌های خطی و اجرای برنامه تبادلات فرهنگی ۲۰۲۸–۲۰۲۶ نشان می‌دهد که تهران و آستانه در حال پایه‌گذاری یک مدل چندبعدی از همکاری‌اند که تنها به تجارت وابسته نیست، بلکه عناصر هویتی، علمی و راهبردی را نیز در بر می‌گیرد.

آنچه می‌ تواند در انتها بیان کرد، این است که روابط ایران و قزاقستان وارد مرحله‌ای شده که از سطح همکاری‌های مقطعی فراتر می‌رود و به سمت یک چارچوب پایدار و چندلایه حرکت می‌کند و تلاقی نیازهای ژئوپلیتیکی طرفین، ظرفیت‌های اقتصادی مکمل و تلاش برای بازتعریف پیوندهای فرهنگی، زمینه‌ای فراهم کرده که بتواند این رابطه را به یک مشارکت راهبردی نزدیک کند.

همچنین در فضایی که نظم منطقه‌ای در حال تغییر است، تهران و آستانه هر دو می‌کوشند موقعیت خود را در مسیرهای جدید ترانزیتی، موازنه‌های سیاسی و همکاری‌های فرامنطقه‌ای تقویت کنند و اگر توافق‌های اخیر با اراده سیاسی لازم پیگیری شود، این سفر می‌تواند نقطه‌ای آغازگر برای مرحله‌ای باشد که در آن پیوندهای قدیمی نه تنها بازخوانی شوند، بلکه به موتور پیش‌ران همکاری‌های آینده تبدیل گردند.