شناسهٔ خبر: 75994921 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: طرفداری | لینک خبر

رقابت کلاسیک اما مدرن چلسی و بارسلونا، با تولد ستاره جدیدی ادامه یافت!

آبی‌ها شب گذشته به لطف درخشش استعداد برزیلی خود، شکست تلخی را به بارسلونا تحمیل کردند.

صاحب‌خبر -

طرفداری | شکی نداشتم و احتمالاً نداشتیم که انتخاب ما از بین مسابقات شب گذشته، کدامیک خواهد بود؛ رقابت دیرینه و شدیدی که دو تیم بزرگ سال‌هاست در لیگ قهرمانان اروپا رقم زده‌اند. رویارویی‌های این دو تیم همواره از هیجان‌انگیزترین و پر حادثه‌ترین رقابت‌های تاریخ این تورنمنت بوده است. این دیدارها همواره مملو از تنش، اتفاقات غیرمنتظره، گل‌های تماشایی و تصمیمات داوری جنجالی بوده‌اند.

چه کسی می‌تواند گل تماشایی رونالدینیو در بازی برگشت مرحلهٔ یک‌هشتم نهایی سال ۲۰۰۵ را فراموش کند؟ گلی که برای آن، با یک ضربهٔ نوک پا و سرعت عمل بالا از بیرون محوطهٔ جریمه، توپ را از لابه‌لای مدافعان چلسی عبور داد و یکی از زیباترین گل‌های این رقابت‌ها را به ثبت رساند.

و یا گل دقیقهٔ آخر اینیستا در نیمه‌ نهایی سال ۲۰۰۹؟ نبردی که تصمیمات داور آن تا امروز نیز خشم هواداران چلسی را برمی‌انگیزد. اعتراضات دیدیه دروگبا مقابل دوربین‌ها به یادماندنی شد. داور چندین صحنهٔ مشکوک به پنالتی به سود چلسی را اعلام نکرد و همین امر باعث اعتراض‌های شدید بازیکنان، به‌ ویژه دروگبا، شد. این دیداری تاریخی بود که چهرهٔ رقابت چلسی و بارسلونا را به‌ کلی دگرگون کرد.

در مقاطع مختلف، هر دو تیم با بازگشت‌های باورنکردنی، دیگری را حذف کردند و همیشه نام‌های بزرگی چون جان تری، پتر چک، لیونل مسی و ژاوی در این جدال‌ها نقش مهمی ایفا کردند. این مسابقات همیشه با نمایش‌های فردی درخشان ستارگان و هیجان جمعی هواداران همراه بوده و برای عاشقان فوتبال، جزو لحظات فراموش‌نشدنی به شمار می‌روند.

نبرد شب گذشته در استمفوردبریج از این قاعده مستثنی نبود؛ جایی که نسل جدید دو تیم با دو جوان خود، یامال در یک سو و استوائوی برزیلی در طرف دیگر، رنگ و لعاب تازه‌ای به این رقابت مدرن اما کلاسیک داده بودند.

نمی‌شد چشم از بازی برداشت. باید به یاد داشته باشیم، هیچ‌کس هیچ‌وقت فراموش نمی‌کند اولین‌بار کجا و کی، برای مثال، مارادونا یا لیونل مسی را دیده است. شب گذشته نیز چنین حکایتی را در خود داشت.

برای من، این لحظه همین‌جا، در غرب لندن، در یک شب چهارشنبه در فوریهٔ ۲۰۰۶ رخ داد. آن شب، مسی هنوز فقط ۱۸ سال داشت و در آغاز راه خارق‌العاده خود بود. او با پیراهن بارسلونا به زمین آمد؛ با موهای بلند، پاهای جادویی و هاله‌ای از بزرگی که به‌ راحتی قابل تشخیص بود.

آن شب، مسی دست‌ نیافتنی بود. تنها راهی که چلسی برای مهار او یافته بود، خارج کردنش از جریان بازی با خطا و خشونت بود. هنوز به یاد دارم وقتی مدافع چلسی، آسیر دل‌ هورنو، مسی را حوالی پرچم کرنر در دقیقهٔ ۳۶ به هوا فرستاد و سپس اخراج شد. برخی تنگ‌نظران خندیدند و ادعا کردند که مسی تمارض کرده است. چنین وقایعی هیچ‌وقت از یاد نمی‌روند. هیچ‌وقت تماشای شکوفایی یک نابغه و تولد یک پدیدهٔ استثنایی را فراموش نمی‌کنید؛ چنانکه هیچ‌وقت نمی‌توان گلی مثل گل رونالدینیو با آن چرخش و ضربهٔ نوک‌ پای تماشایی‌اش را از خاطر برد.

گل رونالدینیو به چلسی گل رونالدینیو به چلسی

این نبوغ و معجزات نوابغ، ستون اصلی این جدال عظیم و زیربنای رقابت مدرن میان این دو تیم را شکل داد؛ رقابتی که با ظهور لیگ قهرمانان اروپا آغاز شد و با وجود تلاش‌های یوفا برای کاستن از هیجان مراحل ابتدایی مسابقات با فرمول جدید، همچنان پابرجا مانده است.

در این جدال، هنوز هم لذت پابرجاست. هنوز هم وقتی بارسلونا به استمفوردبریج می‌آید، هیجان در قدم زدن از ایستگاه مترو «فولهام برادوِی» و راه‌ رفتن در امتداد «فولهام رود» تا استادیوم، احساس می‌شود؛ هیجانی که از تقابل وارثان مسی و رونالدینیو با شاگردان دیدیه دروگبا و فرانک لمپارد ناشی می‌شود.

دیشب هم همان حس انتظار و هیجان سال ۲۰۰۶ وجود داشت. این دیدار با عنوان «نبرد شگفتی‌سازها» معرفی شده بود؛ نبرد دو جوان به نام‌های یامال و استوائو!

پدرها لامین یامال ۱۸ ساله را به پسرانشان نشان می‌دادند که مقابل هواداران «شِد اِند» در حال گرم کردن بود و از آن‌ها می‌خواستند عکسش را بگیرند تا بتوانند بعدها بگویند آن شب در بریج بوده‌اند و یامال را به چشم دیده‌اند. از سوی دیگر، هنگام اعلام ترکیب‌ها، عدهٔ زیادی خوشحال شدند؛ زیرا نام استوائو، پسر برزیلی چلسی که هم‌سن و سال مسی در اولین حضورش بود، در ترکیب اصلی چلسی قرار گرفته بود.

استوائو شبی به یادماندنی برای استوائو در لیگ قهرمانان اروپا

بار اولی که استوائو توپ را در سمت راست چلسی لمس کرد، به سمت مدافع مقابل خود حرکت کرد، او را جا گذاشت و یک ضربهٔ کرنر گرفت. تمام ورزشگاه ایستاد و با تشویق‌های پرشور، او را به جلو راند. این همان جناحی بود که زمانی مسی، دل‌هورنو را آزار داده بود.

با تمام این استعدادها، نخستین موقعیت بازی از یک اشتباه رقم خورد. ریس جیمز در دقیقهٔ ششم توپ را در آستانه محوطه جریمه خودی از دست داد و توپ به فران تورس رسید؛ دروازه پیش روی او بود، اما ضربه‌اش به بیرون رفت. هانسی فلیک، سرمربی بارسلونا، کنار زمین از تعجب خشکش زده بود!

در سمت دیگر، انزو فرناندز در حالی که دو بار گلزنی کرد، یک بار گلش به دلیل خطای هند و یک بار به دلیل آفساید مردود شد. پدرو نتو نیز یک موقعیت تک‌ به‌ تک با خوان گارسیا را از دست داد. تا میانهٔ نیمه اول، چلسی کاملاً حاکم بر بازی بود. در همین لحظات، جان چمپیون، گزارشگر بازی در کانال آمازون می‌گفت بارسلونا در ۵۳ بازی اخیر خود موفق به گلزنی شده است؛ این واقعاً باورنکردنی بود. اما در این دیدار، هرگز خبری از گل نشد!

سرانجام تیم انزو مارسکا در دقیقه ۲۷ به کمی شانس رسید؛ زمانی که مارک کوکوریا، یکی از بهترین بازیکنان زمین، از سمت راست نفوذ کرد و ارسالی خطرناک داشت که باعث آشفتگی در شش قدم بارسلونا شد. توپ میان تورس و کونده سرگردان شد و در نهایت با ضربه‌ای اتفاقی و ناخواسته از کونده، وارد دروازه بارسلونا شد. با این حال، چلسی به‌ مراتب بهتر بود و بهتر هم باقی ماند.

فریاد هواداران آبی‌ها برای کوکوریا بلند شد و همان ترانهٔ او در یورو را می‌خواندند. تا این لحظه، بارسلونا فقط یک شوت در چارچوب داشت؛ در حالی که عملکرد چلسی فوق‌العاده بود و خط میانی آن‌ها در این مبارزه واقعاً بی‌نقص عمل کرد.

کلاس و سطح یامال در لمس توپ‌هایش همیشه مشخص است، اما واقعیت این بود که این شبِ او و بارسلونا نبود. در حقیقت، این دیدار به شبی بسیار تلخ برای هر دو تبدیل شد. کوکوریا با درخشش در تمام دقایق، یامال را کاملاً از جریان بازی خارج کرد و عملکرد تمامی بازیکنان چلسی شورانگیز و غیرقابل مقاومت بود.

قهرمانی در جام باشگاه‌های جهان یک چیز است، اما در هم‌ کوبیدن بارسلونا، حتی بارسایی که بخش عمدهٔ نیمه دوم را ده‌ نفره بود، چیزی فراتر است. چلسی که در لیگ برتر انگلیس نیز اوج گرفته، اکنون تیمی است پر از امید و پتانسیل‌.

وقتی یامال یک شوت کم‌جان به سمت روبرت سانچز زد، هواداران طعنه‌زنان به او گوشزد کردند که در این دیدار حتی نزدیک استوائو هم نیست! استوائو نیز دقیقاً در همین لحظه آمادهٔ ثبت مهم‌ترین لحظه بازی شد.

یک دقیقه مانده به پایان نیمه اول، اوضاع بارسلونا وخیم‌تر شد؛ زمانی که کاپیتان تیم، رونالد آرائوخو، به خاطر خطای ناشیانه روی کوکوریا، دومین کارت زردش را گرفت و اخراج شد. کارت اول او به دلیل اعتراض بود. این بی‌احتیاطی‌ از سوی کاپیتان تیم، حماقتی بزرگ به شمار می‌رفت. این بهترین نیمهٔ چلسی در این فصل بود و این‌بار بارسلونا درمانده‌تر از هر زمان دیگری در برابر رقیب خود دست و پا می‌زد.

مارکوس رشفورد در آغاز نیمه دوم برای بارسلونا به میدان آمد، مارسکا به خاطر اعتراض به یک تصمیم داوری علیه کوکوریا کارت زرد گرفت و کوکوریا همچنان یامال را در جیب عقب خود نگاه داشته بود. اینجا بود که استوائو وارد عمل شد.

ده دقیقه از نیمه دوم گذشته بود که استوائو پشت محوطهٔ جریمه بارسلونا توپ را دریافت کرد؛ به سمت پائو کوبارسی یورش برد و به زیبایی از کنار او گذشت؛ سپس از آلخاندرو بالده جاخالی داد و با شوتی مهار نشدنی، توپ را به سقف دروازه کوبید. لحظه‌ای برق‌آسا بود؛ لحظه‌ای که نامش را در تاریخ نبردهای این دو تیم ثبت کرد.

شادی گل استوائو شادی گل استوائو در بازی مقابل بارسلونا

سرعت شوت او چیزی بیش از ۱۰۰ کیلومتر در ساعت بود. چه گلی! مرا یاد گل او برای پالمیراس در جام جهانی باشگاه‌ها انداخت؛ گلی برابر تیم آینده‌اش! این شوت صاعقه‌وار، پیامی روشن به سراسر اروپا داشت: خیلی چیزهای بیشتر از این پسر جوان در راه است.

استوائو مقابل لامین یامال؟ اصلاً قابل مقایسه نبود؛ ستاره آینده‌دار چلسی کاملاً بازی را از آن خود کرده بود و انزو مارسکا راضی به نظر می‌رسید. این بهترین نمایشی است که مدت‌هاست از آبی‌پوشان پایتخت دیده‌ام.

شب چلسی هنوز تمام نشده بود. فرناندز این بار در موقعیت آفساید نبود و با پاسی ساده توپ را به لیام دلاپ رساند تا او گل سوم را به ثمر برساند و پیروزی ۳ بر صفر را کامل کند.

یازده دقیقه مانده به پایان، بارسلونا سرانجام یامال را تعویض کرد تا از کابوس رهایی یابد. او با روحیه‌ای شکسته و پریشان، زمزمه‌کنان به سوی نیمکت رفت. چند دقیقه بعد، استوائو نیز تعویض شد و تمامی ورزشگاه استمفوردبریج با ایستادن و تشویق و کف زدن ممتد، به‌ حق او را تحسین کردند.

چرخ فوتبال این‌گونه همچنان می‌چرخد؛ زمانی مسی می‌آید و روزی یامال، و در این چرخش مداوم در رقابت همیشه دیدنی چلسی و بارسلونا، ستاره‌ای تازه‌ از برزیل متولد شد: استوائو ویلیان آلمیدا دی اولیویرا گونچالوس یا به‌ اختصار: استوائو.