با وجود پیشرفتهای سریع دیجیتال، هوش مصنوعی و فناوریهای نو، پژوهشهای حوزه انرژی، اقتصاد نوآوری، سیاستگذاری شهری و گذار به پایداری نشان میدهد که جهان در شبکهای از زیرساختها، قوانین، منافع و مسیرهای تثبیتشده گرفتار شده و همین ساختار سخت، هرگونه تحول بزرگ در حملونقل، انرژی، مسکن و حتی نظام درمان را کند کرده است. این گزارش، به این پرسش میپردازد: چرا شکل زندگی انسان در دهههای اخیر، با وجود موج عظیم فناوری، از الگوی قرن بیستم عبور نکرده است؟
جهان روی ریلهای قرن بیستم مانده است
یکی از مهمترین عوامل کند شدن تحول، «قفلشدگی زیرساختی» است؛ مفهومی که «گریگوری آنروه» (Gregory Unruh)، پژوهشگر حوزه انرژی، در مقاله خود در نشریه «سیاستهای انرژی» (Energy Policy) تشریح کرده است. او توضیح میدهد که چرا اقتصادهای صنعتی در قرن بیستم وارد مسیری شدند که خروج از آن دشوار، پرهزینه و زمانبر است.
زیرساختهای سوخت فسیلی تنها شامل پالایشگاه یا نیروگاه نیست؛ بلکه شبکهای گسترده از جادهها، خطوط لوله، پستهای برق، ایستگاههای سوخت، بنادر، فرودگاهها، الگوی شهرسازی و حتی قوانین اداری و مالیاتی را شامل میشود. این اجزا طی دههها در کنار هم رشد کرده و یکدیگر را تقویت کردهاند؛ بنابراین هر فناوری جدید که بخواهد وارد شود، باید نهفقط محصول خود را تغییر دهد، بلکه کل سیستم پیرامون آن را نیز بازسازی کند.
برای نمونه، خودرو برقی تنها یک وسیله نقلیه جدید نیست؛ بلکه نیازمند زیرساخت شارژ، بازطراحی شبکه برق، استانداردهای جدید ایمنی، قوانین واردات و مالیات متفاوت و حتی بازنگری در الگوی سفر شهری است. چنین سطحی از تغییر، همان چیزی است که آنروه آن را «مسیرهای قفلشده» مینامد.
قفلشدگی فقط فنی نیست؛ بخش مهمی از آن اقتصادی و سیاسی است. پژوهشهای گذار انرژی نشان میدهد صنایع بزرگ نفتی، خودروسازی، ساختمان و حتی بخشهایی از نظام درمانی از وضعیت موجود سود مستقیم میبرند
هرچه بیشتر میسازیم، تغییر سختتر میشود
پژوهشهای مرتبط با «وابستگی به مسیر» که در نشریات تخصصی از جمله «کمبریج ژورنال» (Cambridge Journal of Regions) بررسی شده، نشان میدهد وقتی یک جامعه، شهر یا بخش اقتصادی بر پایه یک فناوری خاص ساخته شود، هزینه تغییر آن فناوری با گذشت زمان افزایش مییابد.
شهرهایی که بر پایه خودرو ساخته شدهاند، برای پیادهمحور شدن باید شبکه جادهها، شکل محلهها، حملونقل عمومی، مقررات ساختوساز و حتی عادتهای روزمره شهروندان را تغییر دهند. همین منطق در حوزه انرژی نیز وجود دارد: کشورهایی که پالایشگاهها، نیروگاهها و صنایع خود را حول نفت و گاز چیدهاند، نمیتوانند بهسادگی به انرژیهای تجدیدپذیر مهاجرت کنند.
به همین دلیل است که جهان، با وجود آگاهی از بحران اقلیمی، هنوز به سوخت فسیلی متکی است.
حملونقل؛ بخشی که بیشترین مقاومت را دارد
گزارشهای هیات بیندولتی تغییر اقلیم (IPCC) تصویر روشنی از این قفلشدگی ارائه میدهد. طبق دادههای این سازمان، در سال ۲۰۱۹ حدود ۲۳ درصد از انتشار دیاکسید کربن مرتبط با انرژی از بخش حملونقل بوده و حدود ۷۰ درصد این رقم مربوط به جاده، ۱۲ درصد هوانوردی و ۱۱ درصد دریانوردی است. این ترکیب طی دهههای گذشته تغییر چندانی نکرده است.
حتی با رشد خودروهای برقی، شبکه جهانی حملونقل هنوز بر پایه پالایشگاه، جاده، فرودگاه و موتورهای احتراق داخلی کار میکند. برای بسیاری از کشورها، تغییر این مدل به معنای سرمایهگذاری چند دهساله و جابهجایی عظیم منابع اقتصادی است؛ کاری که در کوتاهمدت امکانپذیر نیست.
شهرهایی که برای تغییر ساخته نشدهاند
تحلیلهای (IPCC) درباره فرم شهری نشان میدهد ساختار شهرهای امروز خیابانهای عریض، محلههای جداشده، مراکز خرید دور از مرکز، و وابستگی شدید به خودرو محصول سیاستهایی است که پس از جنگ جهانی دوم تدوین شده است. این ساختار، نهتنها انتشار کربن را بالا نگه میدارد، بلکه تلاش برای بازسازی شهرها را نیز دشوار میکند.
شهر فشرده، پیادهمحور و مبتنی بر حملونقل عمومی تنها زمانی امکانپذیر است که کاربریهای شهری بازطراحی شود. خیابانها بازتوزیع شوند. شبکه حملونقل عمومی تقویت شود. سیاستهای مسکن تغییر کند. رفتار سفر شهروندان دگرگون شود.
این تغییرات نه در یک دوره کوتاه، بلکه در مقیاس نسلها رخ میدهد. به همین دلیل، حتی شهروند قرن بیستویک نیز که گوشی هوشمند در دست دارد، در همان الگویی زندگی میکند که در دهه ۱۹۵۰ تعریف شده است.
زیرساختها حول سوخت فسیلی و خودرو شکل گرفتهاند. شهرها برای مدلهای جدید طراحی نشدهاند. هزینه نوآوریهای بزرگ افزایش یافته است. سیاستها و منافع اقتصادی از مدل موجود حمایت میکنند. فناوریهای پایه به سقف فیزیکی و اقتصادی رسیدهاند. مسیرهای قدیمی آنقدر تثبیت شدهاند که تغییر آنها دههها زمان میبرد
ایدههای جدید سختتر پیدا میشوند
عامل مهم دیگری که مانع دگرگونی بزرگ شده، «کاهش بهرهوری پژوهش» است؛ موضوعی که در مقاله مشهور «آیا ایدههای جدید سختتر پیدا میشوند؟» منتشرشده در مجله اقتصادی آمریکا (American Economic Review) بررسی شده است. نویسندگان این مقاله با مطالعه صدها داده در حوزه نیمههادیها، پزشکی، کشاورزی و فناوری اطلاعات نشان میدهند که:
امروز برای دستیابی به همان میزان رشد فناوری که در گذشته با تعداد کمی پژوهشگر ممکن بود، به چندین برابر نیروی انسانی و بودجه نیاز است. هزینه یافتن هر ایده جدید افزایش یافته است.
سرعت ابداع در حوزههای فیزیکی کاهش یافته و نوآوریهای جدید بیشتر در حوزه نرمافزار، الگوریتم و پلتفرم متمرکز شدهاند.
این یافتهها با تحلیلهای رابرت گوردون (Robert Gordon)، اقتصاددان برجسته و پژوهشگر (NBER)، نیز همراستا است: موج دوم انقلاب صنعتی با تعداد محدودی دانشمند توانست زندگی مردم را دگرگون کند، اما امروز با وجود میلیونها پژوهشگر، تغییراتی در مقیاس برق، لولهکشی یا موتور احتراق داخلی تولید نمیشود.
اقتصاد و سیاست؛ منافع بزرگی که مانع تغییر میشود
قفلشدگی فقط فنی نیست؛ بخش مهمی از آن اقتصادی و سیاسی است. پژوهشهای گذار انرژی نشان میدهد صنایع بزرگ نفتی، خودروسازی، ساختمان و حتی بخشهایی از نظام درمانی از وضعیت موجود سود مستقیم میبرند.
در این ساختار دولتها به درآمدهای ناشی از مالیات سوخت وابستهاند. شرکتهای بزرگ نفتی با شبکهای از لابیها مانع تغییرات ناگهانی میشوند. صنایع خودرو با مدل تولید فعلی سازگارترند. شهرسازی دهههای گذشته با تداوم همین الگو سودآورتر است. این شبکه از منافع در کنار محدودیتهای فنی باعث میشود گذار انرژی یا بازطراحی شهرها روندی کند، پیچیده و پرهزینه باشد.
نظام درمان نیز نمونهای از همین قفلشدگی است. با وجود ورود ابزارهای دیجیتال، مدل اصلی خدمات درمانی همچنان بر پایه بیمارستانهای متمرکز، ساختار اداری پیچیده و شبکههای قدیمی ارائه خدمت است. ابزار تغییر کرده، اما مدل همان است که در میانه قرن بیستم شکل گرفته بود.
چرا جهان آینده متفاوتی نمیسازد؟
ترکیب این عوامل تصویر مشخصی به دست میدهد: زیرساختها حول سوخت فسیلی و خودرو شکل گرفتهاند. شهرها برای مدلهای جدید طراحی نشدهاند. هزینه نوآوریهای بزرگ افزایش یافته است. سیاستها و منافع اقتصادی از مدل موجود حمایت میکنند. فناوریهای پایه به سقف فیزیکی و اقتصادی رسیدهاند. مسیرهای قدیمی آنقدر تثبیت شدهاند که تغییر آنها دههها زمان میبرد. به همین دلیل، زندگی سال ۲۰۲۵، بهرغم حضور هوش مصنوعی، خودروهای بدون راننده آزمایشی و ارتباطات پرسرعت، در ساختار واقعی همان زندگی شهری دهه ۱۹۵۰ است.
انتهای پیام/