محمود گودرزی، مدیرعامل بورس تهران، در نشست تخصصی «الزامات بازطراحی ریزساختارهای بازار» با تشریح مفهوم ریزساختارهای معاملاتی و نقش روبهافزایش فناوری در معماری هسته معاملات، بر ضرورت بازتعریف تعادل میان ثبات و نقدشوندگی در بازار سرمایه تأکید کرد. او با مرور تجربه ریزش سال ۱۳۹۹ و بررسی دوگانههای مهم سیاستگذاری، مجموعهای از راهکارهای عملی و فنی برای بازطراحی ریزساختارهای بازار ارائه داد.
نقش ریزساختارها و تأثیر فناوری در هسته معاملات
مدیرعامل بورس تهران گفت: هر متغیری که بر فرایند کشف قیمت تأثیر بگذارد، بخشی از ریزساختار بازار است. این تعریف پذیرفتهشده در بازارهای جهانی، پایه تحلیل رفتار بازارها را تشکیل میدهد.
وی افزود: سه عامل اساسی بر ریزساختارها اثر میگذارند که فناوری مهمترین آنهاست. نوآوریهای جهانی ساختار قدیمی معاملات را تغییر داده و ریزساختارها را به موجودی زنده، پویا و واکنشپذیر تبدیل کرده است.
گودرزی با استناد به ماده ۲ قانون بازار اوراق بهادار تاکید کرد معماری صحیح هسته معاملات، شرط تحقق شفافیت، کارایی و انصاف در بازار است.
رقابت جهانی در زیرساختهای معاملاتی
وی با اشاره به توسعه زیرساختها در بورسهای پیشرفته اظهار کرد: بورسهای دنیا سرمایهگذاریهای سنگینی در طراحی هسته معاملات انجام دادهاند؛ از ایجاد دیتاسنترهای مستقل تا طراحی سیستمعاملهای اختصاصی. رقابت بر سر سرعت و کیفیت سامانههای معاملاتی اکنون به یک رقابت جهانی تبدیل شده است.
دوگانه سیاستگذار: ثبات یا نقدشوندگی؟
گودرزی یکی از مهمترین چالشهای سیاستگذاری را دوگانه ثبات و نقدشوندگی دانست و توضیح داد:اگر هدف ثبات بازار باشد، ابزارهایی مانند دامنه نوسان ایستا و پویا یا توقفکننده خودکار اهمیت پیدا میکند؛ اما اگر نقدشوندگی در اولویت قرار گیرد، تمرکز باید بر توسعه بازارگردانی باشد.
ایجاد توازن میان سرمایهگذار خرد و نهادی
او دوگانه دیگری را نیز تشریح کرد و گفت: سیاستگذار همواره در تلاش است میان سرمایهگذار خرد و نهادی تعادل ایجاد کند. در برخی بورسهای توسعهیافته، تمرکز بر سرمایهگذاران نهادی موجب تغییر اولویت سفارشها و ایجاد بازارهای ویژه معاملات بزرگ شده است؛ در حالی که تمرکز بر سرمایهگذار خرد، سیاستگذاری را به سمت بازارگردانی اختصاصی برای این گروه سوق میدهد.
درسهای ریزش بازار در سال ۱۳۹۹
گودرزی با اشاره به تجربه ریزش ۱۳۹۹ گفت: ۵۴ درصد نمادهای کوچک بورس تهران در آن سال حجم مبنا را لمس کردند و ثبات بیشتری داشتند؛ اما از میان ۳۰ شرکت بزرگ، تنها ۱۲ درصد حجم مبنا را تجربه کردند. یعنی در ۸۸ درصد مواقع حجم مبنا برای شرکتهای بزرگ عمل نکرد و سرمایهگذاران برای نقدشوندگی، ثبات را قربانی کردند.
نقش ترکیب بازیگران و شرکتها در تصمیمسازی
او با اشاره به تصمیمهای اضطراری در دوره جنگ ۱۲ روزه توضیح داد: در شرایط استرس بازار ناچار به محدود کردن دامنه نوسان شدیم. در بازارهای جهانی، چنین تصمیمی بر اساس دو معیار اتخاذ میشود: ترکیب بازیگران و ترکیب شرکتها؛ اینکه شرکتها تا چه حد تکنولوژیمحور هستند یا در صنایع مختلف فعالیت میکنند، مستقیماً بر نحوه مداخله اثر میگذارد.
راهکارهای چهارگانه بازتعریف تعادل میان ثبات و نقدشوندگی
گودرزی با تأکید بر اینکه ظرفیت مغفول برای افزایش نقدشوندگی بدون ایجاد بیثباتی وجود دارد، چهار محور اصلاحی را برای بازطراحی ریزساختارهای بازار برشمرد:
۱. افزایش یا کاهش همزمان حجم مبنا و دامنه نوسان بهعنوان ابزاری کمریسک برای اصلاح رفتار بازار
۲. اصلاح قیمت مبنا که مطالعات آن تکمیل شده و بهزودی به سازمان بورس ارائه میشود
۳. استفاده از سفارشهای دوبخشی بهعنوان مرجع تعیین قیمت پایانی و ایجاد تغییرات بنیادی در این حوزه
۴. بازطراحی مدل بازارگردانی با هدف حرکت از بازارسازی به سمت بازارگردانی واقعی
انتهای پیام/