مهستا هفتشایجانی: در روزگاری که کودکان بیش از هر زمان دیگری زیر هجوم سرگرمیهای دیجیتال قرار گرفتهاند، شاید سادهترین و بنیادیترین حقیقت در تربیت آنان نادیده گرفته شود؛ اینکه بازی همچنان مهمترین عامل شکلگیری شخصیت کودک است.
روانشناسان رشد بارها تاکید کردهاند که بازی برای کودک فقط تفریح نیست؛ یک فرآیند جدی یادگیری، تجربهگری و کشف جهان است که میتواند شخصیت فرد را تا بزرگسالی تحت تاثیر قرار دهد.
کودک در میدان بازی، جهان را لمس میکند و نقشهای مختلف را میآزماید؛ بدون ترس، بدون قضاوت و بدون محدودیت. بازی برای او یک آزمایشگاه زنده است؛ جایی که یاد میگیرد چگونه با شکست کنار بیاید، چطور احساساتش را تنظیم کند، چگونه تصمیم بگیرد و در تعامل با دیگران، مسوولیتپذیر باشد و همین تجربههای بهظاهر ساده، آرامآرام شخصیت کودک را میسازد و به او اعتمادبهنفس، استقلال و مهارت حل مسیله میبخشد.
امروزه و بهویژه در عصر پساکرونا که کودکان در محاصره گوشیهای هوشمند و بازیهای دیجیتالاند، اهمیت"بازی واقعی" بیش از هر زمان دیگری به چشم میآید؛ همان فعالیت ساده و بنیادینی که شخصیت، مهارتها و آینده کودک را شکل میدهد.
در دنیای امروز، کودکان بیش از هر نسل دیگری از تحرک دور شدهاند. پس از اپیدمی کرونا، استفاده از موبایل و تبلت به شکل نگرانکنندهای افزایش یافته؛ تا جایی که بازیهای دیجیتال جای تجربههای واقعی، تحرک جسمی و تعامل های اجتماعی را گرفتهاند. این تغییر، تهدیدی جدی برای رشد طبیعی کودکان است؛ چرا که بازی، فقط سرگرمی نیست، زیربنای یادگیری و هویتسازی کودک است.
بازی نخستین کلاس زندگی است؛ جایی که کودک بدون ترس نقشهای مختلف را تجربه میکند، شکست را میپذیرد، احساساتش را مدیریت میکند و در تعامل با دیگران، مسوولیتپذیری را میآموزد. این تجربههای ساده اما عمیق، بنیان اعتمادبهنفس و مهارت حل مسیله را در او شکل میدهد.
در این میان، بازیهای فکری، از لگو و پازل گرفته تا بازیهای رومیزی، در تقویت حافظه، تمرکز و تفکر منطقی نقش محوری دارند و کودکان را با صبر، پشتکار و نظم ذهنی آشنا میکنند. در مقابل، بازیهای حرکتی انرژی کودک را تخلیه کرده، شجاعت و استقلال او را افزایش میدهند و سلامت هیجانیاش را تضمین میکنند.
با این حال، فراگیری بازیهای دیجیتال باعث شده بسیاری از کودکان فرصت تجربه این بازیهای حیاتی را از دست بدهند. کاهش تحرک، وابستگی به صفحهنمایش و افت تعامل های اجتماعی، زنگ خطری است که والدین و نظام آموزشی باید جدی بگیرند.
اینجا نقش خانواده و مدرسه برجستهتر از همیشه است. والدین باید در خانه فرصت بازی آزاد و غیر دیجیتال را فراهم کنند و مدارس نیز با ایجاد فضاهای بازی، زنگهای ورزش فعال و ترغیب دانشآموزان به تحرک، سهم خود را اداء کنند.
بازی اگر به رسمیت شناخته شود، میتواند بهترین ابزار پیشگیری از مشکل های رفتاری، اضطراب و کمتحرکی کودکان باشد.
در کنار همه اینها، نکتهای مهم در تربیت کودک وجود دارد که نباید از آن غافل شد؛ کودکان تا حدودا پنجسالگی نیازمند آزادی در بازی و تجربهگریاند؛ آزادیای که با مراقبت همراه است، نه دخالت. در این سن، کودک باید مجاز باشد"بازی کند"، "اشتباه کند"، "کشف کند" و جهان را بیازماید؛ تنها وظیفه والدین این است که اطمینان حاصل کنند خطری او را تهدید نمیکند.
اما از ششسالگی به بعد، مرحله "تربیت" آغاز میشود؛ تربیتی که نه از مسیر نصیحتهای تکراری، نه با امر و نهیهای فرساینده، بلکه از مسیر بازی، تجربه غیرمستقیم و مشاهده رفتار والدین شکل میگیرد. کودک در این سن بیشتر با "الگو گرفتن" تربیت میشود تا "گوش دادن". اگر والدین طی سالهای حساس شش تا چهارده سالگی رفتار درست، الگوی درست و بازیِ هدفمند را برای کودک فراهم کنند، در پایان این دوره، یعنی حوالی چهارده سالگی، نوجوان به مرحلهای میرسد که توان تشخیص، انتخاب و مسوولیتپذیری دارد. در این سن تربیت به پایان میرسد و جای خود را به "مشورت" میدهد؛ یعنی والدین به جای دستور دادن، با نوجوان گفتوگو میکنند و نظر او را میپرسند.
در نهایت، کودکی که فرصت تجربه همزمان بازیهای فکری و حرکتی و همچنین آزادیِ رشد طبیعی در سنین پایین را داشته باشد، متعادلتر، شادابتر و توانمندتر وارد بزرگسالی میشود. آیندهای سالم از دل همین بازیهای کوچک و واقعی ساخته میشود؛ نه از پشت صفحهنمایش.
بیتردید باید پذیرفت که آیندهای که برای کودکان میخواهیم، از مسیر بازیهای کوچک امروز میگذرد. کودکی که فرصت بازی را از دست بدهد، بخشی از فرصت زندگی را از دست داده است.
شاید زمان آن رسیده باشد که بهجای نگرانی از آینده، زمین بازی امروز را دوباره احیاء کنیم.

انتهای پیام/