شناسهٔ خبر: 75923940 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

یک روانشناس در گفت‌و‌گو با آناتک:

حذف حساب کاربری درگذشتگان موجب تشدید غم و اضطراب می‌شود

گسترش حضور انسان در فضای آنلاین، مفهوم فقدان را نیز دگرگون کرده و سوگواری را از چهارچوب‌های سنتی به ساحت دیجیتال کشانده است. ردپا‌های مجازی، حساب‌های کاربری و آرشیو‌های شخصی در شبکه‌های اجتماعی به بخشی از هویت پس از مرگ افراد بدل شده‌اند؛ عناصری که حفظ یا حذف آنها می‌تواند احساسات پیچیده‌ای همچون اضطراب، دلبستگی افراطی و تجربه دوباره غم را برانگیزد.

صاحب‌خبر -

پذیرش فقدان در فضای دیجیتال نیازمند رویکردی چند‌بعدی است که جنبه‌های عاطفی، شناختی و رفتاری را همزمان دربرگیرد. ایجاد تعادل میان حفظ یادبود‌های دیجیتال معنادار و بازگشت به جریان زندگی واقعی، کلید دستیابی به سوگ تطبیقی و سلامت روانی در عصر دیجیتال است. در همین زمینه، لیلا مولایی، روانشناس و مشاور، در گفت‌و‌گو با خبرنگار آناتک به بررسی مسئله سوگ و فقدان در فضای آنلاین پرداخته است.

آیا تمایل افراد به ماندگار شدن ردپای دیجیتالشان نشانه ترس از فراموش شدن است؟

بله، تمایل به ماندگاری دیجیتال اغلب با ترس از فراموش شدن یا اضطراب فناپذیری مرتبط است. بر اساس نظریه‌های روان‌شناسی وجودی و نظریه مدیریت وحشت، انسان‌ها برای مقابله با ترس از مرگ و بی‌معنایی به دنبال ایجاد نشانه‌های ماندگار می‌روند. فضای دیجیتال این امکان را فراهم کرده است که افراد اثری از خود برای دیگران بر جای بگذارند و نوعی ماندگاری نمادین تجربه کنند.

برای نمونه، فردی که به‌طور مداوم خاطرات، نوشته‌ها و ویدئو‌های شخصی خود را منتشر می‌کند، ممکن است در واقع نگران فراموش شدن باشد و از طریق ثبت دیجیتال احساس کند هویتش پس از مرگ نیز توسط دیگران به یاد آورده می‌شود.

آیا سوگواری در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند جایگزین سوگواری واقعی شود؟

سوگواری دیجیتال می‌تواند مکمل فرآیند سوگواری واقعی باشد، اما هرگز جایگزین آن نمی‌شود. بر اساس روان‌شناسی تروما و سوگواری، فرایند سوگواری مستلزم پذیرش فقدان، بیان احساسات و بازسازی معنا در زندگی است.

سوگواری آنلاین می‌تواند فرصت ابراز احساسات و یادآوری خاطرات را فراهم کند و به ایجاد شبکه حمایت همدلانه کمک نماید. با این حال، ممکن است باعث سوگواری سطحی شود، چرا که در آن احساسات عمیق‌تر فرصت پردازش نمی‌یابند. فقدان تماس فیزیکی و تعامل چهره‌به‌چهره نیز می‌تواند روند تسکین غم را مختل کند. برای مثال، خانواده‌ای که یاد عزیز درگذشته خود را از طریق پست‌ها و پیام‌ها گرامی می‌دارد، ممکن است آرامش موقتی بیابد، اما بدون حضور فیزیکی و حمایت روانی، بخش مهمی از سوگواری واقعی ناتمام می‌ماند.

محتوا و داده‌های دیجیتال می‌توانند به محرک‌هایی پایدار برای بروز احساسات سوگ بدل شوند و فرد را در چرخه‌ای از یادآوری، حسرت، و وابستگی عاطفی نگه دارند. بسیاری از افراد، پس از مرگ عزیزان، دچار نوعی دلبستگی شدید به یادبود‌های دیجیتال می‌شوند؛ پدیده‌ای که اگر کنترل نشود، می‌تواند فرآیند طبیعی سوگواری را مختل کرده و به بروز نشانه‌هایی، چون افسردگی، اضطراب، بی‌خوابی، اجتناب از روابط اجتماعی و اختلال در عملکرد روزانه منجر شود

چرا حذف حساب کاربری یک فرد درگذشته می‌تواند واکنش‌های عاطفی شدیدی ایجاد کند؟

حذف حساب کاربری افراد درگذشته اغلب موجب واکنش‌های عاطفی شدید می‌شود. نخست به این دلیل که حساب کاربری برای بازماندگان نماد وجود دیجیتال فرد است و حذف آن نوعی نابودی نماد وجود تلقی می‌شود. دوم آن‌که مغز انسان بین فقدان واقعی و فقدان دیجیتال تمایز روشنی قائل نیست؛ ازاین‌رو حذف حساب کاربری نوعی تجربه فقدان مجازی ایجاد می‌کند.

از سوی دیگر، حساب کاربری معمولا شامل خاطرات، تصاویر و پیام‌های شخصی است و حذف آن موجب از دست رفتن خاطرات می‌شود. در نتیجه، افراد احساس می‌کنند دوباره سوگواری را تجربه می‌کنند. برای مثال، شخصی که هر سال در سالگرد فوت مادر خود پیام یادبود منتشر می‌کرده، با حذف حساب کاربری مادر احساس می‌کند ارتباطش با او قطع شده و دچار غم و اضطراب شدیدی می‌شود.

روان‌شناسان چگونه می‌توانند به افراد در پذیرش فقدان در فضای دیجیتال کمک کنند؟

در جهان امروز که زیست انسانی به شکل گسترده‌ای در بستر دیجیتال گسترش یافته، تجربه فقدان نیز تنها به دنیای فیزیکی محدود نیست. حضور ماندگار افراد در قالب پروفایل‌ها، پیام‌ها، تصاویر و پست‌ها، نوع تازه‌ای از مواجهه با مرگ را پدید آورده است که در روان‌شناسی از آن با عنوان سوگ دیجیتال (digital grief) یاد می‌شود. این نوع سوگ، به تجربه غم و فرآیند روانی فقدان در مواجهه با حضور آنلاین فرد متوفی اشاره دارد.

در چنین شرایطی، محتوا و داده‌های دیجیتال می‌توانند به محرک‌هایی پایدار برای بروز احساسات سوگ بدل شوند و فرد را در چرخه‌ای از یادآوری، حسرت، و وابستگی عاطفی نگه دارند. بسیاری از افراد، پس از مرگ عزیزان، دچار نوعی دلبستگی شدید به یادبود‌های دیجیتال می‌شوند؛ پدیده‌ای که اگر کنترل نشود، می‌تواند فرآیند طبیعی سوگواری را مختل کرده و به بروز نشانه‌هایی، چون افسردگی، اضطراب، بی‌خوابی، اجتناب از روابط اجتماعی و اختلال در عملکرد روزانه منجر شود.

از منظر بالینی، روان‌شناسان در مواجهه با این مسئله باید بر چند محور کلیدی تمرکز کنند:

نخست، تایید و اعتباربخشی تجربه سوگ دیجیتال اهمیت دارد. در این مرحله، متخصص باید احساساتی مانند غم، گناه، خشم یا دلتنگی را به رسمیت بشناسد و مشروعیت ببخشد تا اضطراب روانی فرد کاهش یابد و فرایند سازگاری آغاز شود.

دوم، آگاهی‌بخشی و تنظیم مرز‌های دیجیتال ضروری است. روان‌شناس می‌تواند به مراجع کمک کند تا نسبت به تاثیر قرار گرفتن مکرر در معرض محتوای دیجیتال متوفی آگاه شود و محدودیت‌هایی برای مواجهه با این محرک‌ها ایجاد کند؛ مانند تعیین زمان مشخص برای مرور محتوای یادبود یا استفاده از فیلتر‌های محتوایی برای جلوگیری از تشدید احساس غم.

سوم، تثبیت خاطرات و نمادپردازی دیجیتال است. در این مرحله، فرد می‌تواند محتوای آنلاین را در قالبی معنا‌دار و کنترل‌شده حفظ کند؛ برای مثال با ایجاد آرشیو خصوصی یا صفحه یادبود مدیریت‌شده. این روش، ضمن حفظ ارتباط نمادین با متوفی، از ایجاد وابستگی ناسالم جلوگیری می‌کند.

چهارم، بازسازی شناختی تجربه فقدان دیجیتال اهمیت دارد. بسیاری از افراد احساس گناه یا دوگانگی نسبت به حذف یا تغییر محتوای دیجیتال دارند. درمانگر با اصلاح این باور‌های نادرست و ارائه چارچوب شناختی سالم، به کاهش اضطراب و بازسازی آرامش ذهنی کمک می‌کند.

پنجم، پایش علائم روانی مرتبط با سوگ دیجیتال ضروری است. روان‌شناسان باید نسبت به نشانه‌هایی مانند افسردگی، اضطراب، کاهش انگیزه، اجتناب از تعامل اجتماعی یا افت عملکرد روزمره حساس باشند و در صورت تداوم، مداخلات درمانی هدفمند و پیگیری بالینی را در دستور کار قرار دهند.

در نهایت، معناسازی و انسجام‌بخشی به تجربه فقدان بخش مهمی از فرایند درمان است. بازگو کردن خاطرات، سازمان‌دهی احساسات و یافتن معنای شخصی در مواجهه با فقدان، به فرد کمک می‌کند سوگ را به تجربه‌ای سازنده بدل کند و از آشفتگی روانی فاصله بگیرد.

انتهای پیام/