شناسهٔ خبر: 75919847 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرنامه دانشجویان ایران | لینک خبر

نامه اتحادیه جنبش عدالت‌خواه دانشجویی به رئیس جمهور، پیرامون تبعات اجتماعی شوک‌درمانی در حوزه ارز و انرژی؛

بیهوشی قبل از جراحی؛ کنسرت جای گاز اشک‌آور!

در پی زمزمه‌های افزایش قیمت بنزین و جهش ارزی، جنبش عدالت‌خواه دانشجویی در نامه‌ای خطاب به رئیس‌جمهور نسبت به «شوک‌درمانی اقتصادی» هشدار داد و خواستار پرهیز دولت از انتقال فشار به اقشار ضعیف شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ جنبش عدالت‌خواه دانشجویی در نامه‌ای انتقادی خطاب به رئیس‌جمهور، نسبت به سیاست‌های دولت در حوزه انرژی و ارز هشدار داد. این اتحادیه دانشجویی، تأکید کرده است که رویکردهای کنونی دولت برخلاف وعده‌های انتخاباتی مبنی بر پرهیز از شوک‌درمانی است و می‌تواند پیامدهای اجتماعی و اقتصادی گسترده‌ای برای اقشار کم‌درآمد به‌همراه داشته باشد. در این نامه با اشاره به تداوم ناترازی انرژی و ضعف در اجرای راهکارهای غیرقیمتی، از دولت خواسته شده به‌جای «انتقال بار مشکلات به دوش مردم»، اصلاحات ساختاری در حوزه بانکی، مالیاتی و نظام توزیع سوخت را در اولویت قرار دهد.

متن کامل نامه را در ادامه می‌خوانید:

از همان ابتدای راهِ دولتتان، در تلویزیون و رسانه‌های رسمی، همیشه از گران‌سازی قیمت بنزین سخن گفتید و هربار لرزه بر تن مردم انداختید. اکنون اما به‌نظر می‌رسد برخلاف وعده‌های انتخاباتی‌تان درباره‌ی پرهیز از شوک‌درمانی، مسیر دیگری را برگزیده‌اید؛ مسیری که با تأکید بر ایجاد «بازار انرژی» و سپردن یک حق عمومی به بازار، و هم‌زمان تصمیم به جهشِ سه‌برابری نرخِ ارز همراه شده است. مجموعه‌ی این اقدامات نشان می‌دهد دولت بنا دارد یک‌باره دست به عملیات خارق‌العاده‌ای در حوزه ارز و انرژی بزند؛ عملیاتی که پیامدهای آن را مردم باید تحمل کنند.

این داستان آشنایی است. هرگاه جراحی سفره مردم و تأمین کسری بودجه از جیب ملت در کار است، همان استدلال‌های کلیشه‌ای تکرار می‌شود. ابتدا اخبار ضدونقیض را تکذیب و کم‌اهمیت جلوه می‌دهید؛ بعد ناگهان به یادِ «مبارزه با قاچاق» و «بهره‌مندی بیشتر اغنیا از یارانه‌ها» می‌افتید. اما همه می‌دانیم افزایش قیمت بنزین منهای اصلاحاتِ ساختاریِ غیرقیمتی، نه قاچاق را متوقف می‌کند، نه توان کاهش مصرف را دارد، و نه سهمی بیشتر برای محرومان به‌وجود می‌آورد. مسئله روشن است؛ کف‌گیرِ دولت به تهِ دیگ رسیده و دولت بنا دارد هزینه‌ی کسری‌هایش را از توده‌های مستضعف بگیرد. اگر چنین نبود و به حلِ ناترازیِ انرژی اهتمام داشتید، چرا طی این چنددهه، تمامِ نیروهای متعارف سیاسی و اکنون دولتِ چهاردهم که قدرت را در اختیار دارید، به‌جای به‌کارگیری توأمان راهکارهای غیرقیمتی، تنها به «عصای موسیِ افزایشِ قیمت» پناه برده‌اید؟

چرا یک‌بار به‌جای متهم‌کردن مردم به پرمصرفی، جلوی خودروهای پرمصرف را نگرفتید؟ یک‌بار به سمت توسعه‌ی اساسیِ حمل‌ونقلِ عمومی می‌رفتید؛ یک‌بار دسترسی به خودروهای کم‌مصرف را تسهیل می‌کردید؛ اتصالِ شهرهای پیرامونی به کلان‌شهرها را گسترش می‌دادید؛ و همه اقدام‌های غیرقیمتی ممکن را انجام می‌دادید تا امروز در چاه ناترازی نیفتیم. نماینده مجلس می‌گوید از خط لوله پالایشگاه انشعاب زده‌اند و سوخت را قاچاق می‌کنند. واقعاً نهادهای مسئول که باید این خطوط را از ابتدا تا انتها رصد کنند، چطور متوجه نمی‌شوند؟ کشف این قاچاق‌ها کار پیچیده‌ای نیست؛ اما چرا یک‌بار هم تمامِ ظرفیتِ کشور را برای مهار و نظارت بر قاچاق بسیج نکردید؟ وقتی امروز مترو و اتوبوس جای خالی ندارد، وقتی در حاشیه‌شهرها امکانِ جایگزینی برای کاهش مصرف وجود ندارد، با چه منطقی انتظار دارید افزایشِ قیمتِ بنزین، مصرف را کاهش دهد؟ معلوم است مردمِ ناچار به مصرف، زیرِ فشارِ اقتصادی عصیان می‌کنند.

در چنین وضعی، در دولت تنها ایده‌ای که دارید، این است که با رفع فیلترینگ، شل‌کردن حجاب و رهاسازی فضای فرهنگی، به خیال خود بخشی از طبقه‌ی مرفه را همراه کنید و سپس به پشتوانه‌ی همین سرمایه‌ی اجتماعیِ موقتی، پروژه گرانی بنزین و شوک‌های ارزی را پیش ببرید و به زندگی توده‌های مستضعف حمله کنید! در واقع، در مقابلِ خشم عمومی ناشی از جهش‌های ارزی و گران‌سازی بنزین، از باتوم و گاز اشک‌آور و «به سر نزدیم، به پا هم زدیم»، رسیده‌اید به «بیهوشی قبل از جراحی»: امیدوارید با افزایش تخدیرها و غفلت‌ها در جامعه و افزایشِ امکانِ فسادِ اخلاقی و فرهنگی و سرگرم‌سازی مردم با حواشی سلبریتی‌ها و کنسرت‌های خیابانی و میدان دادن به شبکه‌های خانگیِ خصوصی و سریال‌های مبتذل، توجهِ جامعه را از وضعِ نابرابر به سمتِ فرهنگِ سیاسیِ منحطی بکشانید که منفعل در مقابل شوک‌های وارده به زندگی‌اش عمل کند.

در مقابلِ چنین تبانی میان دولت و ذی‌نفعان بزرگ، جامعه چه امکانی برای دفاع از خود دارد؟ مردمی که قرار است بارِ گران‌سازیِ انرژی را تحمل کنند و سفره‌شان کوچک‌تر شود، اما دولتی که این شوک را اعمال می‌کند نمی‌تواند اثرات تورمی آن را کنترل کند. از خشم مردم بپرهیزید و زمینه عصیان عمومی را فراهم نکنید. به جای حمله به سفره مردم، برای جبران کسری‌ها به سراغ جراحیِ واقعی بروید؛ اراده دولت را به جراحی بانک‌های خصوصی، فرارهای مالیاتی و رانت‌های ارزی اختصاص دهید. مسئله ناترازی انرژی نیز با افزایش قیمت، آن‌هم یکباره و منهای اصلاحات ساختاری حل نمی‌شود. مسئله ناترازی انرژی را نیز با وزنِ بیشترِ راهکارهای غیرقیمتی حل کنید؛ توسعه حمل‌ونقل عمومی، کنترل قاچاق سازمان‌یافته، بهبود بهره‌وری، استانداردسازی مصرف سوخت و اصلاح صنعت خودرو. بدون این سیاست‌ها، هر افزایش قیمتی فقط نقش انتقال‌دهنده فشار به ضعیف‌ترین اقشار را دارد. در حوزه مصرف نیز، تقاضای سوخت کشش قیمتی بسیار پایینی دارد؛ یعنی حتی با افزایش شدید قیمت، مصرف عملاً کاهش محسوسی نمی‌یابد، چون مردم برای رفت‌وآمد، کار و زندگی روزمره گزینه‌ی جایگزین ندارند.

افزایش قیمت فقط فشار را روی اقشارِ ناچار به مصرف بیشتر می‌کند، نه اینکه مصرف واقعی را کم کند. قاچاق سوخت نیز حاصلِ ضعفِ نظارت و شبکه‌های سازمان‌یافته توزیع است؛ وقتی همین شبکه‌ها پابرجا باشند، افزایشِ قیمت تنها انگیزه‌ی میزان قاچاق را بیشتر می‌کند و بدون اصلاحات غیرقیمتی هیچ تغییری در رفتار آن‌ها رخ نمی‌دهد.

دولتی که از روز نخست، چند شوک ارزی به جامعه تحمیل کرده و اکنون درگیر گران‌سازی یکباره‌ی بنزین و آزادسازی‌های افسارگسیخته است، نیازی به جست‌وجوی «علت نارضایتی مردم» ندارد؛ وقتی راه‌حل انتخابی شما همواره انتقالِ بارِ مشکل به دوشِ طبقاتِ ضعیف بوده است، دیگر لازم نیست دنبالِ علتی برای خشم مردم بگردید. علت روشن‌تر از آن است که پنهان شود.