شناسهٔ خبر: 75892057 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

موج جدید تنش در فلسطین و پروژه نیرو‌های بین‌المللی؛ از تهدید بن‌گویر تا ارتش بی‌پرچم در غزه

در حالی‌که وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی با افتخار از تخریب خانه‌ها و مصادره بلندگو‌های مساجد سخن می‌گوید و خواستار بازداشت رئیس تشکیلات خودگردان شده، اتحادیه اروپا خشونت شهرک‌نشینان در کرانه باختری را محکوم کرد. هم‌زمان اغلب گروه‌های فلسطینی، از حماس تا جهاد اسلامی و مجاهدین، قطعنامه پیشنهادی آمریکا درباره غزه را رد کردند و آن را تلاشی برای تحمیل قیمومیت و خلع سلاح مقاومت دانستند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری آنا، صحنه فلسطین امروز زیر فشار سه جریان هم‌زمان قرار گرفته: سیاست‌های افراطی تل‌آویو که با تهدید‌های تازه بن‌گویر دوباره شعله می‌کشد، تحرکات شهرک‌نشینان که نگرانی اروپا را برانگیخته و تلاش آمریکا برای جا انداختن طرحی که شکل جدیدی از کنترل خارجی بر غزه را تعریف می‌کند. گروه‌های مقاومت با زبانی واحد هشدار می‌دهند که قیمومیت بین‌المللی بر غزه، معنایی جز خلع سلاح و حذف تدریجی مقاومت ندارد.

بن‌گویر؛ مصادره بلندگو‌های مساجد و تهدید رهبران فلسطینی

ایتمار بن‌گویر، وزیر امنیت داخلی کابینه نتانیاهو، با انتشار دو ویدئو در تلگرام موجی تازه از واکنش‌ها را برانگیخت. او با افتخار از مصادره بلندگو‌های مساجد، تخریب خانه‌های فلسطینیان در النقب و سخت‌گیری‌های امنیتی سخن گفت و هشدار داد که فلسطینیان نباید تصور کنند اقدامات خود می‌تواند سیاست‌های او را متوقف کند.

طرح آمریکا برای استقرار نیرو‌های بین‌المللی در غزه، اگرچه با عنوان «حفظ امنیت و بازسازی» معرفی می‌شود، در واقع الگویی برای ایجاد ارتشی بی‌پرچم و هماهنگ‌شده با اسرائیل است. هدف اصلی این پروژه، کاهش هزینه سیاسی اشغال، مهندسی سیاسی غزه و تضعیف مقاومت بدون مواجهه مستقیم است

بن‌گویر پا را فراتر گذاشت و بار دیگر خواستار بازداشت محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان شد و حتی اعلام کرد آماده است شخصاً پرونده او را در زندان پیگیری کند. این اظهارات ادامه همان خط فکری دو سال اخیر اوست؛ ایدئولوژی‌ای که بر اعدام اسرا، گسترش شهرک‌سازی و بازگرداندن حضور اسرائیل در غزه تأکید دارد.

اتحادیه اروپا: خشونت شهرک‌نشینان قابل قبول نیست

کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در دیدار با هیئت رسانه‌ای فلسطینی از افزایش خشونت شهرک‌نشینان ابراز نگرانی کرد و آن را تهدیدی برای امنیت و ثبات دانست. او یادآور شد اتحادیه اروپا همچنان از بزرگ‌ترین حامیان تشکیلات خودگردان و مردم فلسطین است و تلاش دیپلماتیک خود برای تحقق «راه‌حل دو کشور» را ادامه خواهد داد.

دیدگاه گروه‌های فلسطینی: مخالفت با قیمومیت بین‌المللی

جهاد اسلامی قطعنامه پیشنهادی آمریکا در شورای امنیت را رد کرد و آن را تلاشی برای وصایت بر غزه دانست. به گفته این جنبش، طرح آمریکا تلاش می‌کند غزه را از بقیه سرزمین فلسطین جدا کند و نیرو‌های بین‌المللی را از ناظر بی‌طرف به «شریک اشغالگر» تبدیل نماید.

حماس اعلام کرد قطعنامه آمریکا دیدگاه رژیم اشغالگر را پذیرفته و تجاوزات آن را نادیده گرفته است. این جنبش خواستار تصویب قطعنامه‌هایی شد که به اشغال پایان دهد و اجازه تشکیل کشور فلسطین را بدهد.

مجاهدین فلسطین نیز تاکید کردند سلاح مقاومت متعلق به مردم است و خلع آن یعنی همراهی با اشغال.

صدای مسیحیان فلسطین: سلاح مقاومت خط قرمز است

پدر مانوئل مسلم، روحانی برجسته مسیحی، اعلام کرد هیچ قدرتی قادر نیست سلاح مقاومت را از مردم فلسطین بگیرد. او طرح‌های آمریکایی را «خیالی و شکست‌خورده» توصیف کرد و تأکید کرد اگر قرار است نظامی تحت قیمومیت قرار گیرد، باید رژیمی باشد که مرتکب جنایات جنگی شده است.

نقش پنهان خانواده نتانیاهو

روزنامه‌نگار اسرائیلی، بن کسپت، نقش خانواده نتانیاهو را در تصمیم‌گیری‌های دولت برجسته کرد و گفت رأی دادن به نتانیاهو به معنای سپردن قدرت به خانواده اوست؛ موضوعی که حتی در داخل اسرائیل انتقادات گسترده‌ای به همراه داشته است.

این بخش نشان می‌دهد آمریکا تلاش می‌کند آینده غزه را مدیریت کند، تل‌آویو می‌خواهد مقاومت را خلع سلاح کند، اروپا نگران خشونت شهرک‌نشینان است و گروه‌های فلسطینی، از اسلام‌گرا تا ملی‌گرا و شخصیت‌های مسیحی، همگی قیمومیت بین‌المللی را رد می‌کنند.

ارتش بی‌پرچم و نیروی بین‌المللی در غزه: کنترل اشغال با یونیفرم آبی

طرح آمریکا برای استقرار نیرو‌های بین‌المللی در غزه، اگرچه با عنوان «حفظ امنیت و بازسازی» معرفی می‌شود، در واقع الگویی برای ایجاد ارتشی بی‌پرچم و هماهنگ‌شده با اسرائیل است. هدف اصلی این پروژه، کاهش هزینه سیاسی اشغال، مهندسی سیاسی غزه و تضعیف مقاومت بدون مواجهه مستقیم است. در چشم‌انداز تیره‌ای که امروز بر غزه گسترده شده، یک واقعیت آشکار می‌شود: نیروی بین‌المللی نه به عنوان حافظ صلح مستقل، بلکه به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف اسرائیل عمل خواهد کرد. این نیروها، ظاهراً برای کنترل خشونت، پایش آتش‌بس و تسهیل کمک‌های بشردوستانه وارد غزه می‌شوند، اما در واقع مدیریت میدانی اشغال و مهندسی سیاسی منطقه را برعهده دارند.

ارتش بدون هویت؛ نیروی بین‌المللی و هماهنگی با اسرائیل

این نیروی تازه، چیزی شبیه ارتشی بدون پرچم و هویت ملی است؛ ارتشی که نه در رژه‌ها شرکت می‌کند و نه نامی از آن در تاریخ رسمی ثبت می‌شود، اما دقیقاً همان وظایفی را انجام می‌دهد که اسرائیل توان یا تمایل انجام مستقیم آن را ندارد. از تخلیه خانه‌ها گرفته تا کنترل گذرگاه‌ها و محدودسازی خطوط پیشروی مقاومت، همه اقدامات ظاهراً «بین‌المللی»، اما در واقع به نفع تل‌آویو اجرا می‌شوند.

تجربه جهانی نشان داده است: وقتی نیرو‌های حافظ صلح یا پیمانکاران امنیتی وارد مناطق بحرانی می‌شوند، نقش واقعی‌شان اغلب کنترل سیاسی و اقتصادی منطقه و کاهش مسئولیت اشغالگر است. در غزه، این نیرو‌ها می‌توانند مسئولیت هر حادثه خشونت‌آمیز را به عهده بگیرند، در حالی که اسرائیل از هرگونه محکومیت مستقیم اجتناب می‌کند.

 چهار کارکرد اصلی نیروی بین‌المللی

۱. حائل انسانی برای اسرائیل:

حضور نیرو‌های بین‌المللی مثل یک سد عمل می‌کند؛ سدی ظاهراً بشردوستانه، اما در واقع مانعی برای تعامل مستقیم تل‌آویو با مردم غزه است. این امر هزینه سیاسی اشغال را کاهش می‌دهد و امکان ادامه محاصره را با پوشش قانونی فراهم می‌کند.

۲. بازتعریف مقاومت:

نیرو‌های بین‌المللی مقاومت را به عنوان تهدید امنیتی تعریف می‌کنند؛ همان جوانی که خانه‌اش ویران شده، مجبور است سلاح خود را زمین بگذارد. این شیوه باعث تضعیف ساختار مقاومت و مشروعیت‌زدایی از آن می‌شود.

۳. مهندسی سیاسی:

واحد‌های چندملیتی وارد منطقه با بودجه، لجستیک و تیم رسانه‌ای می‌شوند و با ایجاد سازوکاری بیرونی، بر سیاست داخلی غزه تأثیر می‌گذارند. گروه‌های همسو با نیروی خارجی تقویت و گروه‌های مخالف حذف یا منزوی می‌شوند.

۴. پاک‌سازی مسئولیت حقوقی از دوش اسرائیل:

اگر درگیری یا حادثه‌ای رخ دهد، نیروی بین‌المللی مسئول شناخته می‌شود و اسرائیل می‌تواند نقش مستقیم خود را انکار کند؛ الگویی مشابه آنچه در عراق و افغانستان دیده شد.

آنچه در غزه رخ می‌دهد، نوعی استعمار نوین است: بدون تانک، بدون پرچم، بدون اعلان رسمی اشغال. نیروی بین‌المللی با ظاهر بشردوستانه، عملاً نقشه اسرائیل را پیاده می‌کند. این استعمار نرم، نفوذی عمیق و سیستماتیک دارد و با ادبیات دیپلماتیک پنهان شده است

تحلیل تحولات و نقش اروپا

برخی کشور‌های غربی به ویژه فرانسه و انگلیس با اشتیاق از این طرح حمایت می‌کنند. علت ساده است: آنها می‌خواهند در معماری آینده غزه سهم داشته باشند. حضور این کشور‌ها نه تنها بشردوستانه، بلکه یک ابزار نفوذ سیاسی است؛ درست مانند دوران استعمار، اما با ظاهری جدید و پوشش حقوقی.

نیرو‌های اروپایی، آمریکای لاتین و کشور‌های عربی همسو با واشنگتن قرار است بخشی از این ماموریت را اجرا کنند. اما نکته کلیدی فرماندهی عملیات و تعیین مأموریت است؛ همه تحت نظارت و هماهنگی آمریکا و اسرائیل قرار دارند. بدون اجازه تل‌آویو، هیچ اقدامی امکان‌پذیر نخواهد بود.


با نگاهی میدانی، مشخص می‌شود که این نیروی بین‌المللی نه حافظ صلح واقعی است، نه میانجی مستقل، بلکه ابزاری برای بازتولید اشغال با هزینه کمتر. مقاومت فلسطین با آگاهی از این واقعیت، موضع روشنی دارد: هر گونه ورود نیرو‌های خارجی که با دستور تل‌آویو هماهنگ شوند، شروع یک فصل جدید از محاصره و محدودسازی مقاومت است، با پوششی از حقوق بین‌الملل و نشانه‌های بشردوستانه.

غزه تحت سایه نیروی بین‌المللی: بازسازی یا تثبیت اشغال؟

طرح آمریکا برای استقرار نیروی بین‌المللی در غزه، اگرچه با عنوان «بازسازی و حفظ امنیت» معرفی می‌شود، در واقع الگویی برای تثبیت اشغال، مهندسی سیاسی و کنترل مقاومت است. این پروژه، یک مدیریت چندلایه را ایجاد می‌کند که اسرائیل و واشنگتن هر دو از آن بهره‌برداری می‌کنند.

از بالا که نگاه کنیم، مشخص می‌شود طرح آمریکا برای غزه، نه پایان جنگ و نه آغاز صلح، بلکه ایجاد «مدیریت پایدار اشغال» است. این مدیریت، ساختاری مشابه شرکت چندملیتی دارد: مالک اسرائیل است، مدیر آمریکا و کارمند، نیروی بین‌المللی. کنترل سیاسی، اقتصادی و امنیتی غزه به تدریج به این ساختار واگذار می‌شود، در حالی که ظاهر قضیه همچنان «بازسازی» و «ثبات» معرفی می‌شود.

مهندسی بحران و بازتعریف اشغال

آمریکا در تمام پرونده‌های منطقه‌ای مهارت ثابت دارد: وقتی بحران را نمی‌تواند پایان دهد، شکل آن را تغییر می‌دهد تا قابل مدیریت شود. غزه تبدیل به نمونه‌ای از این سیاست شده است: بحران، هنوز پابرجاست، اما صورت آن عوض شده و «قانونی» جلوه داده می‌شود.

حضور نیروی بین‌المللی، هرگونه تصمیم داخلی غزه را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ گروه‌ها مجبور به همکاری هستند و در غیر این صورت متهم به بی‌ثباتی می‌شوند. این همان مهندسی اجتماعی از بالا است؛ شهر و جامعه‌ای که در آن تصمیم‌گیری واقعی از دست مردم خارج می‌شود.

پیامد‌های امنیتی و اجتماعی

نیروی بین‌المللی، مقاومت را کنترل می‌کند و این کنترل خود به درگیری و بازتولید بحران منجر می‌شود. محاصره تغییر شکل می‌دهد، نه پایان می‌یابد؛ همان قفسی که زمانی با تانک و مین ساخته شده بود، این بار با یونیفرم و پرچم بین‌المللی «زیباتر» جلوه می‌کند، اما همان هدف را دنبال می‌کند: محدودسازی آزادی، مهار مردم و تضعیف مقاومت.

این حضور همچنین به اسرائیل امکان می‌دهد هزینه سیاسی اشغال را کاهش دهد، تصویر بین‌المللی خود را بازسازی کند و بدون جنگ مستقیم، مقاومت را خنثی نماید. آمریکا نیز با تثبیت یک نظام چندلایه، کنترل منطقه را به دست گرفته و وابستگی اسرائیل به واشنگتن را افزایش می‌دهد.

استعمار نو با یونیفرم سفید

آنچه در غزه رخ می‌دهد، نوعی استعمار نوین است: بدون تانک، بدون پرچم، بدون اعلان رسمی اشغال. نیروی بین‌المللی با ظاهر بشردوستانه، عملاً نقشه اسرائیل را پیاده می‌کند. این استعمار نرم، نفوذی عمیق و سیستماتیک دارد و با ادبیات دیپلماتیک پنهان شده است. کودکان و خانواده‌ها شاید از حضور نیرو‌های خارجی عکس بگیرند، اما واقعیت این است که قفل بزرگ سرنوشت غزه هنوز بر در آن زده شده و کنترل از راه دور اجرا می‌شود.

پیام مقاومت و درس‌های راهبردی

مقاومت فلسطین این واقعیت را به خوبی درک کرده است: جنگ‌ها تنها با تسلط بر زمین پیروز نمی‌شوند، بلکه با تسلط بر زمان و قواعد بازی پیروز می‌شوند. هرگاه قواعد از بالا تحمیل شوند، دیر یا زود با واقعیت‌های میدانی برخورد می‌کنند.

تاریخ منطقه نشان داده مقاومت ریشه‌دار است؛ مثل درختی که هرچه بیشتر قطع شود، جوانه‌هایش سرسخت‌تر می‌رویند. نیروی بین‌المللی شاید ظاهراً کنترل را به دست بگیرد، اما اراده مردم و عمق تاریخی مقاومت، هیچ‌گاه قابل حذف نیست.

به گزارش آنا، طرح آمریکا و استقرار نیروی بین‌المللی، نمونه‌ای از یک «مدیریت بحران ساختگی» است که اشغال و محدودیت‌ها را با ظاهر قانونی و انسانی ادامه می‌دهد. اسرائیل از این پروژه بهره‌برداری می‌کند تا تصویر خود را بازسازی کند و مسئولیت مستقیم اقدامات خشونت‌آمیز را به نیروی بین‌المللی منتقل نماید.

اروپا با حضور در این پروژه به دنبال نفوذ سیاسی است، آمریکا نقش هماهنگ‌کننده و طراح سیاست‌ها را دارد و نیروی خارجی، به ظاهر بی‌طرف، عملاً ابزار اجرای سیاست‌هاست. در این چارچوب، مقاومت فلسطین تنها نیرویی است که توان حفظ هویت و استقلال استراتژیک خود را دارد.

در نهایت، غزه صحنه یک بازی چندلایه بین قدرت‌های بزرگ است: بازی‌ای که ظاهرش بازسازی و صلح است، اما در باطن تثبیت اشغال، مهندسی سیاسی و محدودسازی مقاومت را دنبال می‌کند. تنها راه مقابله با این پروژه، تحلیل دقیق راهبردها، آگاهی میدانی و ایستادگی در برابر پروژه‌های نوین اشغالگری است.

انتهای پیام/