به گزارش ایرنا، پانزدهم آبان ماه جاری بود که استان کردستان میزبان رییس دولت چهاردهم شد؛ دکتر مسعود پزشکیان در سفری یک روزه در جلسات و نشست های مختلفی شرکت کرد. یکی از جلسات ثابت سفرهای استانی رییس جمهور، "نهضت عدالت آموزشی" است که در استان کردستان نیز برگزار شد، اما حضور یک مادر داغدار و بیان یک داستان غم انگیز از داغ فرزند، جلسه را به سمتی دیگر پیش برد و سالن را سکوتی سنگین فرا گرفت.
توران نادری مادر داغدیده ای بود که با چشمانی پر از غم، پشت تریبون قرار گرفت، وقتی شروع به صحبت کرد صدایی آرام اما پر از بغض و دلتنگی داشت، از غم سنگینی گفت که از یک سال پیش تمام وجود خود و همسرش را در بر گرفته است.
از تنها فرزندش گفت که تمام هستی او و همسرش بود، اما در یک لحظه در حادثه ای دردناک به ناگاه از دستش می دهند و نور خانهشان خاموش می شود و این مادر داغدار در اوج غم، تصمیمی می گیرد که از آن نوری می تابد تا چراغ خانه های زیادی را روشن کند.
وی دیه فرزندش را خرج لبخند و شادی کودکان و همسن و سالان دخترش می کند، وقتی از این تصمیم سخت اما شیرین می گوید اشک در چشمان رییس جمهور، استاندار کردستان و سایر حاضران در سالن حلقه زد.
صحبتهایش که به پایان می رسد و از روی سن پایین می آید رییس جمهور به همراه استاندار و مسئولان دیگر به احترام این بانوی داغدار و خیر از جای بر می خیزند و دکتر پزشکیان با تقدیر از این اقدام خیرخواهانه اعلام کرد: تلاش می کنم شخصا در مراسم افتتاح این مدرسه شرکت کنم.

پس از سفر رییس جمهور و در راستای دستور مسئولان برای بازتاب رسانهای این اقدام خیرخواهانه، با این بانوی داغدار به صورت تلفنی مصاحبه کردیم چرا که به دلیل تالمات روحی و مریضی که بدنبال این حادثه به آن دچار شده بود، توان مصاحبه حضوری را نداشت.
توران نادری با بیان اینکه یادآوری این خاطرات تلخ مثل خنجری است که در قلبم فرو می ریزد و در این چند روز بارها این اتفاق افتاده است با بغضی که در صدایش هست، گفت: یک سال و چهار ماه از رفتن "شنیان" تنها فرزند و روشنایی خانه ام می گذرد، صدای خنده ها و شادی هایش هنوز هم در گوشم مانده است.
وی از آن روز تلخ میگوید که در اثر یک حادثه و اتفاق چراغ خانه اش برای همیشه خاموش شد، روزی که با خانواده عمه دخترش قرار یک مسافرت زیارتی و تفریحی داخل استانی می گذارند.
نادری می گوید: به دخترم گفتم آزمون داری شاید خودمان نتوانیم برویم اما اصرار به رفتن داشت، بنابراین با خانواده عمه اش راهی شدیم تا پس از زیارت قرآن «نگل» در این روستا راهی مریوان شویم.
وی با اشاره به اینکه دخترش داخل ماشین خانواده عمه و با بچههای آنان بود، گفت: در جاده ما جلو بودیم و ماشین آنان پشت سر ماشین ما بود، یک لحظه متوجه شدیم که پشت سرمان نیستند، فکر کردیم حتما عقب تر هستند اما هرچه جلوتر رفتیم اثری از آنان نبود.
این مادر داغدار با آهی که از ته دل می کشد ادامه داد: دلشوره به دلمان افتاد نکند اتفاقی افتاده باشد؛ مجبور شدیم راه رفته را بازگردیم تا با هم راهی شویم اما نمی دانستیم که تقدیر چه سرنوشت تلخی برایمان دیده است.

وی از آن روز تلخ و روزهای بعد از آن که می گوید بغض می کند و برای چند لحظه ساکت می شود و دوباره شروع می کند، از دختر با استعدادش می گوید که در مدرسه نمونه درس میخواند و قرار بود وارد پایه نهم شود؛ دختری که تمام امید و آینده زندگیشان به او گره خورده بود.
این مادر داغدار ادامه داد: دخترم که رفت هیچ چیزی نتوانست خوشحالم کند چون با خانواده عمه اش بود هیچ شکایتی نکردیم و رضایت دادیم؛ با توجه به اینکه این اتفاق درماه محرم افتاده بود قرار شد بیمه، دیه را ۲ برابر پرداخت کنند.
وی یادآور شد: در آن روزهای تلخ به تنها چیزی که فکر می کردم شادی روح دخترم بود، می خواستم حداقل بعد از مرگش کاری کنم که لایق آن بود و تصمیم گرفتم پول بیمه ای که قرار بود مدرسه به ما بدهد را برای اول مهر خرج تهیه لوازم التحریر دانش آموزان بی بضاعت مدرسه ای که در آن تحصیل می کرد کنم.
نادری با اشاره به اینکه هزینه بیمه مدرسه به اول مهر نرسیده و در همان ایام نیز پول دیه به حسابشان واریز می شود، گفت: آن روزی که پیامک واریز دیه را روی گوشی ام دیدم ساعتها با همسرم توی کوچه و پس کوچه های شهر گریه کنان قدم زدیم.
اما توران نادری از دل آن همه غم و رنج تصمیم گرفت کاری کند که نام تنها دخترش برای همیشه جاودان بماند، بنابراین دیه فرزندش را نذر ساخت مدرسه کرد، جایی که از خندههای شاد کودکانه پر شود، کودکانی که شاید شبیه دخترش باشند.
از همان روزی که این تصمیم را می گیرد همسرش نیز همراهش می شود، دنبال کارهای اداری و اختصاص زمین و غیره می افتند و در شهرک پردیس دیواندره مکانی برای این کار خیر اختصاص می یابد.
این مادر داغدار با تقدیر از همراهی مسئولان آموزش و پرورش استان و فرمانداری شهرستان گفت: بلافاصله بعد از تامین زمین کلنگ ساخت مدرسه را زدیم و با کمک و همراهی مردم، پروژه در حال حاضر حدود ۳۵ درصد پیشرفت فیزیکی دارد.
نادری یادآور شد: افراد دیگری نیز بودهاند که با کمکهای نقدی در این پروژه مشارکت داشته اند، در این پروژه دچار مشکلاتی هم شدهایم اما با تمام توان تلاش میکنیم مدرسه "شنیان" به اتمام برسد تا اگر "شنیان" من رفت شنیانهای دیگری در این مکان رویاهایشان را دنبال کنند.

این مادر داغدیده، غم از دست دادن تنها فرزندش را به کاری خیر و ماندگار تبدیل کرد و با این اقدام خود نشان داد که از دل غم خود نیز می توان نور امید به دلهای دیگران تاباند.
بی شک مدرسه نیمه تمام "شنیان"که هر آجرش با اشکهای مادری داغدیده بنا می شود نماد زنده یک عشق بی پایان است عشقی که در کلام نمی گنجد، عشق مادرانه ای که می خواهد غم سنگین و جانکاه خود را در میان خنده و شادی کودکان شهر و دیارش گم کند.