پیام عابدی: در سالهای پیش رو، روند نظامیسازی اقتصاد جهانی بیش از آنکه تنها تزریق بودجه دفاعی باشد، به سمت تلفیق مستقیم ماشین اقتصاد با سازوکارهای قدرت نظامی حرکت خواهد کرد.
قدرتهای بزرگ، از جمله چین، ایالات متحده و روسیه، در تلاشاند تا نه تنها تسلیحات را افزایش دهند بلکه زیرساختهای اقتصادی و صنعتی را به سکوی تسلیحاتی تبدیل کنند.
نشانه تازه این روند، تصاویری است که نشریه نیوزویک از سایت عظیم نظامی خارج از پکن منتشر کرده است؛ سایتی موسوم به «شهر نظامی پکن» که تخمین زده میشود حدود ده برابر ساختمان وزارت دفاع ایالات متحده وسعت دارد.
این پروژه را میتوان نماد انتقال از قدرت اقتصادی صرف به ترکیب قدرت اقتصادی–نظامی دانست؛ جایی که زیرساختهای اقتصادی و صنعتی بهصورت آمادهباش برای بحرانهای بزرگ یا حتی رویارویی با نظم جهانی تعریف میشوند.
اقتصاد سیاسی نظامیگری در قرن بیستویکم
اقتصاد سیاسی نظامیگری در این دوره معنای جدیدی مییابد: تولید صنعتی و فناوری نوین دیگر تنها برای مصرف داخلی نیست، بلکه برای قابلیتهای بازدارندگی، پروژههای زیرساختی مقاوم و زنجیرههایی طراحی میشوند که در حالت بحران میتوانند تبدیل به پایگاه عملیات نظامی شوند.
چین با حرکت به سمت تبدیل ارتش خود به «نیروی کلاس جهانی» تا میانه قرن، نشان میدهد که سیاست اقتصادیاش همسو با سیاست نظامی است. تحولات فناوری، از جنگ الکترونیک و زیرساختهای مقاوم تا سایتهای فرماندهی زیرزمینی، اکنون در بطن اقتصاد صنعتی و فناوری چین تعریف میشوند.
این نشاندهنده آن است که پایههای اقتصادی در قدرت نظامی قرار میگیرند: کارخانهها، زنجیرههای تامین، شبکههای انرژی و زیرساختهای ارتباطی همگی در خدمت آمادگی برای برخورد بزرگتر با نظم جهانی شکل میگیرند.
قدرتهای بزرگ و پایهریزی قدرت نظامی-اقتصادی موزانه
در رقابت میان قدرتها، مفهوم «قدرت اقتصادی-نظامی موزانه» بهمعنای ایجاد توازن میان ظرفیتهای اقتصادی مولد و توانمندیهای نظامی بازدارنده است. چین با توسعه سایتی فرماندهی که میتواند در مقابل حملات مستقیم هستهای ایستادگی کند، در حال ساخت یک شبکه نظامی-اقتصادی است که بازدارندگی را به سطح صنعتی میبرد.
از سوی دیگر، ایالات متحده و روسیه نیز ناگزیر به تغییراتی در ترکیب بودجه، تولید فناورانه و زیرساختهای پشتیبانی خود خواهند بود. تحول این توازن نه فقط میان ارتشها، بلکه در میان زیرساخت اقتصادی کشورها رخ میدهد: اموری، چون توسعه صنایع امنیتی، تقویت شبکههای لجستیکی، سرمایهگذاری در فناوریهای دفاعی–اقتصادی و شکلدهی به تولید مقاوم، همگی نشانگر این تغییر هستند.
چه تغییری در حال وقوع است؟
نظام تکقطبی که پس از جنگ سرد غالب شد، اکنون در مواجهه با این استراتژیهای تازه در حال تغییر است. وقتی اقتصادی که تولید آن عمدتا برای مصرف داخل یا بازار بینالمللی بود، به اقتصادی تبدیل میشود که ظرفیتهای نظامی را نیز در بر میگیرد، آنگاه چارچوب سنتی نظم جهانی نیز دگرگون میشود.
پروژه «شهر نظامی پکن» برای نمونه نشان میدهد که چین فراتر از تولید کشتیهای جنگی یا موشک، زیرساخت فرماندهی جنگ آینده را نیز بنا میکند؛ سازهای که در حمله پیشدستانه نیز میتواند بازدارندگی ایجاد کند. این روند دو نکته مهم دارد: نخست آنکه قدرت نظامی دیگر تنها نتیجه بنگاههای دفاعی نیست بلکه نتیجه کل ساختار اقتصادی کشور است؛ و دوم آنکه کشورهای نوظهور میتوانند با سرمایهگذاری هدفمند در حوزه اقتصادی–نظامی، جایگاهی متفاوت در صحنه جهانی پیدا کنند.
اقتصاد جهانی، بازارها و حکمرانی امنیتی
تحول به سمت اقتصاد نظامیشده، تاثیرات ژرفی در بازارهای جهانی، سرمایهگذاری، تجارت فناوری و زنجیرههای تامین خواهد داشت. کشورهایی که در فناوریهای امنیتی یا صنایع زیرساخت مقاوم سرمایهگذاری میکنند، در موقعیت برتر اقتصادی و ژئوپلیتیک قرار خواهند گرفت.
این بدان معناست که شرکتهای چندملیتی باید درک کنند که تولید دیگر تنها بازارمحور نیست بلکه امنیتی و استراتژیک نیز شده است. در عین حال، حکمرانی جهانی که پیشتر مبتنی بر بازارهای آزاد و نظامهای چندجانبه بود، اکنون با حاکمیت امنیتی–اقتصادی ترکیب میشود؛ یعنی کشورها دولتمحورتر شده و کنترل بر فناوریهای حساس، تولید دفاعی و زیرساختهای کلیدی افزایش خواهد یافت.
چالشها و فرصتها برای ایران
برای کشورهایی مانند ایران، این تحول جهانی هم تهدید است و هم فرصت. از یکسو، کاهش امکان رقابت مستقیم در زنجیرههای تأمین فناوری و امنیتی میتواند محدودیتهایی ایجاد کند؛ اما از سوی دیگر، میتوان از الگوهای اقتصاد نظامیشده برای ارتقای تولید داخلی، توسعه فناوریهای امنیتی–اقتصادی و ایجاد زیرساخت اقتصادی–نظامی متناسب با شرایط منطقه بهره برد. این مسیر، البته نیازمند سیاستگذاری استراتژیک، سرمایهگذاری هوشمند و حکمرانی دقیق است.
آینده قدرت در همگرایی اقتصاد و نظامیگری
آینده نظم جهانی نه تنها حاصل شمار تسلیحات یا مهندسی جنگی، بلکه نتیجه ترکیب اقتصاد و نظامیگری است؛ اقتصادی که زیرساختهای امنیتی را در بطن خود دارد، و نظامی که مبتنی بر ظرفیتهای صنعتی نوین شکل گرفته است. قدرتهای بزرگ در این مسیر، ساختارهایی مانند «شهر نظامی پکن» را بهعنوان نمادی از این همگرایی نشان دادهاند؛ پروژهای که فقط یک پایگاه فرماندهی نیست بلکه شاخصی از تبدیل اقتصاد به سکوی توانمندی نظامی است.
در نتیجه، نظم تکقطبی بهتدریج جای خود را به نظمی از قدرتهای چندگانه خواهد داد که هر یک ترکیب اقتصادی–نظامی مختص به خود را دارند. در این میان، کشورهایی که بتوانند این ترکیب را بهگونهای موزون و متوازن پایهریزی کنند، در دهههای آینده موقعیت قدرت را بازتعریف خواهند کرد.
انتهای پیام/