صاحبخبر - نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان در اظهاراتی بیسابقه ابعاد جدیدی از تحرکات برای اجرای کریدور جعلی زنگزور که پس از بیانیه سه جانبه 8 اوت 2025 (17 مرداد 1404) در کاخ سفید، به مسیر ترامپ برای صلح و امنیت بینالمللیTrump Route for International Peace and Prosperity (TRIPP)P، تغییر نام داده است، اعلام کرد. پاشینیان تاکید کرد ارمنستان در حال حاضر با آمریکا دو سناریو برای اجاره «مسیر ترامپ» را به مدت ۴۹ یا ۹۹ سال بررسی میکند؛ به زودی نام شرکت نیز مشخص خواهد شد و در هیات مدیره کنسرسیوم، هر دو کشور حضور خواهند داشت، نسبت آن بستگی به سهم سرمایهگذاریها دارد. نخست وزیر ارمنستان با تاکید بر اینکه «مسیر ترامپ» چند مرحله خواهد داشت و با علیاف در کپنهاگ درباره ساخت خطوط انتقال برق و خط لوله گاز به توافق رسیده است، افزود: مسیر ترامپ سریعترین راه ساخت خط انتقال برق و خط لوله گاز است و اولویت برای تعیین مرز در بخشهایی خواهد بود که زیرساختهای پروژه مسیر ترامپ باید از آن عبور کند. درخصوص اظهارات نخست وزیر ارمنستان شش نکته تبیینی ميتوان مطرح کرد:
اول؛ اظهارات پاشینیان گمانهزنیهایی که از اردیبهشت 1404 درخصوص توافقات پشت پرده ایروان با باکو و آنکارا درخصوص کریدور تورانی ناتو مطرح بود، را تقویت ميکند. براساس این گمانه زنیها، علی اف، اردوغان و پاشینیان پس از همسویی و هماهنگی اعلام نشده برای ضربه زدن به منافع و جایگاه روسیه در قفقاز، براساس ابلاغ اطاق فکرهای امنیتی انگلستان و آمریکا، موظف شدند برای کاهش حساسیتهای ایران به تغییرات مرزی و ژئوپلیتیکی، فعلا عنوان جدیدی برای کریدور جعلی زنگزور انتخاب و از کاربرد واژه کریدور، اجتناب کنند تا همزمان از طریق فعالیت ساختاری شبکههای لابی نفوذ باکو و آنکارا در ایران، مساله تهدیدات ژئوپلیتیکی، وارونه سازی و سادهنمایی شود و نهایتا با ورود مستقیم ترامپ در فضای پس از جنگ 12 روزه با رژیم اسرائیل، مقاومت تهران در مقابل این فتنه ژئوپلیتیکی شکسته شود.
دوم؛ تغییر قانون اساسی ارمنستان، چشم پوشی از حق تاریخی و حقوقی ارامنه قراباع برای بازگشت به سرزمین خود، چشم پوشی از حق بازگشت بیش از سیصد هزار ارمنی به باکو و دیگر شهرهای جمهوری آذربایجان، عدم پیگیری سرنوشت رهبران زندانی قراباغ در باکو، تغییر یک سویه نمادهای دولتی مورد اختلاف، انحلال برخی از احزاب ملی گرای ارمنستان و تعقیب قضایی آنها، عدم تقویت ارتش ارمنستان و پاکسازی آن از عناصر ملی، تضعیف کلیسا به عنوان حامی ارمنستان یکپارچه، انحلال گروه مینسک، بازپس گرفتن شکایات حقوقی مبتنی بر مساله پاکسازی قومی و جنایات جنگی، اخراج کامل روسیه از قفقاز با محوریت تعطیلی دو پایگاه نظامی روسیه در ارمنستان ، پیوستن این کشورها به طرح آبراهام بخشی از دستورکارهایی است که علی اف و پاشینیان به عنوان پیمانکاران نظم آنگلوساکسونی با میانجیگری امریکا و صحنه گردانی لندن در دو سال اخیر بررسی و توافق کردهاند، که بخشی از آنها اجرا شده و بخشی دیگر به دلیل ملاحظات روشن، به بعد از برگزاری انتخابات عمومی سرنوشت ساز 17 خرداد 1405 (7 ژوئن 2026) ارمنستان موکول شده است؛ همزمان محور آنگلوساکسونی حاکمیت خاندان علی اف و پاشینیان برای حدود دو دهه آینده را تضمین کرده است.
سوم؛ پاشینیان با اذعان به صحت گمانه زنیها درباره طرح اجاره 49 ساله یا 99 ساله مسیر ترامپ، و تبیین ظرفیتهای برنامه ریزی شده برای این مسیر در حوزه انتقال برق، گاز، نفت، فیبر نوری و خطوط ریلی و جاده ای نشان داد که طرحی دراز مدت برای حضور امریکا و سایر کشورهای ناتو در قفقاز جنوبی با هماهنگی باکو، ایروان و آنکارا برنامهریزی شده است؛ آن چیزی که نخست وزیر ارمنستان به آن فعلا اشاره نکرده است عرض این باصطلاح مسیر Route است که اعلام آن خط بطلانی بر تصوراتی خواهد بود که مدعیاند خطر کریدور در این منطقه از بین رفته است. بهویژهکه در ماده ۳ بیانیه سه جانبه کاخ سفید در اوت 2025 بر اتصال بلامانع Unimpeded Connectivity، تاکید شده است که از نگاه هرمنوتیک حقوقی، این عبارت یک تفسیر موسّع در اختیار باکو برای مخالفت با هرگونه نظارت امنیتی و کنترل گمرکی ایجاد ميکند و مفهومی کریدوری از این مسیر را متبادر ميسازد.
چهارم؛ وقتی صحبت از اجاره در حقوق داخلی ميشود منظور امکان انتفاع مستأجر از مالکیت شیء معین در مدت زمان معلوم به اقتضای عقد اجاره است؛ یعنی عقد اجاره، قرارداد تملیکی زمانی است و منفعت از طریق تملیک شی در مدت زمان معین است. برخلاف حقوق داخلی که «انتفاع از مالکیت» برای زمان معین، در قرارداد اجاره برجسته است، و براین اساس نیز اجاره عقدی تملیکی خوانده ميشود؛ اما در حقوق بینالملل، وقتی صحبت از «اجاره بینالمللی» میشود در واقع عنصر «اعمال حاکمیت» برجسته است. در چنین مواردی، حاکمیت، برای مدت اجاره، به شرکت بینالمللی یا دولت اجاره کننده منتقل میشود. بگفته نحست وزیر ارمنستان، اجاره مسیر ترامپ به تناسب میزان سرمایهگذاری، به یک کنسرسیوم مشترک ارمنی – امریکایی داده خواهد شد؛ بدیهی است که امریکا در میزان سرمایهگذاری در این طرح دست بالاتر خواهد داشت و در نتیجه، اعمال حاکمیت و اراده بر این مسیر از سوی امریکا صورت خواهد گرفت؛ تاکید ایروان بر اینکه در توافق درخصوص صلاحیت سرزمینی، حاکمیت و استقلال ارمنستان تاکید شده است، در عمل تاثیری نخواهد داشت؛ برای فهم این موضوع، کافی است به این نکته اشاره شود که حضور پرهزینه امریکا از سال 1903 در گوانتانامو در خاک کوبا، در کانال پاناما میان دو اقیانوس اطلس و آرام تا سال 1999 و در استقرار پایگاههای نظامی در بسیاری از کشورها ناشی از همین قراردادهای اجاره و سرمایه گذاری بوده است.
پنجم، طرح اجاره مسیر ترامپ در صورت تحقق، مستقیما برای 49 یا 99 سال، ایران را همسایه آمریکا خواهد کرد و مرز مشترک ایران با ارمنستان را با انبوهی از چالشها روبرو خواهد ساخت که تجویزهای محقّر مانند استقرار کریدور در دورتر از مرزهای ایران، ایجاد روگذر یا زیر گذر در محل تقاطع مسیر ایران با این مسیر یا مستثنی کردن اعمال حاکمیت امریکا بر راه ایران به ارمنستان، راهگشا نخواهند بود؛ به دلیل اینکه، رویکرد کریدوری، در نهایت سبب ساز تغییرات ژئوپلیتیکی خواهد بود؛ دقیقا به دلیل همین چشم انداز است که الهام علی اف و لابی آن در داخل ایران، حاضر نیستند از کاربرد واژه جعلی کریدور زنگزور خودداری کنند و همزمان با بحران کاهش و مهاجرت جمعیت از سیونیک و تضعیف چهرههای ملی در این منطقه، بر طبل اصطلاح جعلی «آذربایجان غ ر ب ی» و بازگشت «یئرآذها» تاکید ميکنند؛ جالب اینکه دولت پاشینیان حتی حاضر نميشود در مقابل، مساله بازگشت بیش از 300 هزار ارمنی رانده شده از باکو، گنجه، شمکیر، شاماخی و دیگر شهرهای جمهوری آذربایجان اشاره کند تا نقش دولبه قیچی نظم آنگلوساکسونی هرچه بیشتر نمایان شود. در واقع نکته دومی که پاشینیان هنوز به آن اذعان نکرده است، اعلام نام سرمایهگذار اصلی یعنی جمهوری آذربایجان در مسیر ترامپ است که مرتبط با قرارداد انرژی میان باکو و شرکت اکسون موبیل در اوت 2025 در کاخ سفید است و به همین دلیل در ماده چهار بیانیه اوت 2025 کاخ سفید، مشارکت طرف ثالث در طرح ترامپ، مسدود نشده است.
ششم؛ به نظر ميرسد در آشفته بازار زوال نظم بین المللی و تزاید رویارویی قدرتها و متحدانشان از اوکراین تا آفریقا و از غرب آسیا تا جنوب شرق آسیا، سه پیمانکار نظم آنگلوساکسونی (دولتهای باکو، ایروان و آنکارا) گام به گام برای اجرای کریدور تورانی ناتو به عنوان شاه طرح لندن و واشنگتن در قرن 21 حرکت ميکنند. این طرح در نظر دارد با ضربه زدن به ایران، روسیه و چین در کلان معادلات انرژی، ترانزیتی، دسترسی به فلزت کمیاب، گسترش ناتو به دو سوی کاسپین و ایجاد باصطلاح جهان تُرک مبتنی بر ایده پان تورانیسم انگلیسی برای شیوع ویروس قومگرایی علیه این سه کشور و همچنین پشتیبانی ترانزیتی و راهبردی رژیم اسرائیل از طریق اتصال کریدور داوود به کریدور جعلی زنگزور، نظم آنگلوساکسونی را تقویت کند؛ اما آنچه، این عناصر روی آن حساب نکرده اند رفتارهای غیرقابل پیش بینی طیف وسیعی از بازیگران تجدید نظر طلب و دارای منافع موازی یا مشترک از جمله مسکو، تهران، پکن، دهلی نو، آتن و ... است. شاید برخی از تحولات هفتههای اخیر در اوکراین، گرجستان، جمهوری آذربایجان و خلیج فارس، دیدگان عناصری که راه ساکاشویلی و زلنسکی را ميروند، بازتر کند. خطوط قرمز ایران در قفقاز تغییر نکرده است بلکه حقانیت و همپوشانی آن با دیگر بازیگران دارای منافع همسو و موازی، روشنتر و بیشتر شده است.∎