اعلام اخیر وزارت دفاع فرانسه درباره بهرهبرداری از نسخه ارتقایافته موشک هستهای ASMPA-R و برنامهریزی برای توسعه نسل تازهای از موشکهای هستهای تا سال ۲۰۳۵، یکبار دیگر توجه جهانیان را به واقعیت رو به گسترش مسابقه تسلیحات اتمی جلب کرده است؛ مسابقهای که با آزمایشهای پیاپی، قراردادهای جدید و توسعه سامانههای پیشرفته، مرزهای امنیت جهانی را بیش از گذشته لرزان کرده است. این رویداد تازه تنها یکی از نشانههای افزایش مخاطراتی است که امروز سایه جنگ هستهای را بیش از هر زمان دیگری بر سر جهان گسترانده است.
در جهان کنونی، تحولات سیاسی، رقابتهای تسلیحاتی و گسترش فناوریهای نظامی وضعیتی ایجاد کرده که حتی یک اشتباه کوچک میتواند به فاجعهای جهانی منتهی شود. درحالی که جنگ همواره آزمونی دشوار برای دولتها بوده، جنگ هستهای معنایی فراتر دارد: نابودی تمدن انسانی. بیثباتی نظام بینالملل و شکنندگی کانالهای ارتباطی میان قدرتها، احتمال آن را افزایش داده که خطایی محاسباتی یا نقص فنی، مسیری برگشتناپذیر ایجاد کند.
پیشفرض عقلانی بودن قدرتهای هستهای، زمانی مبنای نظریه بازدارندگی در دوران جنگ سرد بود، اما این فرض در جهان دیجیتال و متکی بر هوش مصنوعی امروز دیگر تضمینی برای امنیت نیست. سامانههای پیچیده تسلیحاتی و زنجیرههای تصمیمگیری فشرده ــ که در برخی موارد در چند دقیقه تعیینکننده مرگ و زندگی میلیونها انساناند ــ احتمال اشتباه را بهطرز چشمگیری افزایش میدهند.
حتی اتکا به سامانههای دفاع موشکی نیز تضمینی برای مصونیت نیست. هیچ سپر دفاعیای قادر به رهگیری کامل همه اهداف نیست و خطای اندک در چنین فضایی به معنای نابودی یک یا چند شهر است.در غیاب یک مرجع مرکزی جهانی، دولتها در وضعیتی نزدیک به «حالت طبیعی» عمل میکنند؛ جایی که قانون تا زمانی معتبر است که با منافع قدرتهای بزرگ ناسازگار نباشد. نبود سازوکار الزامآور برای کنترل تسلیحات یا مهار تنشها سبب شده بازدارندگی هستهای به یکی از شکنندهترین ارکان امنیت جهانی تبدیل شود.
بسیاری از نظریههای موجود درباره پیشگیری از جنگ هستهای بر پایه استدلال و فرض بنا شدهاند، نه تجربه عینی. از ۱۹۴۵ تاکنون هیچ جنگ هستهای رخ نداده و در غیاب داده تجربی، سیاستهای امنیتی بیش از آنکه بر شواهد استوار باشند، بر تخمینها تکیه دارند.
قدرتهای بزرگ در نظام جهانی کنونی برای دستیابی به «برتری در تشدید بحران» رقابت میکنند؛ تواناییای که به آنها اجازه میدهد مراحل اولیه تنش را کنترل کنند. این رقابت دائمی خود به منبع خطر تبدیل شده است. هر اقدام نمایشی برای اثبات آمادگی میتواند از سوی طرف مقابل اقدام خصمانه تلقی شود و مرز میان نمایش قدرت و آغاز جنگ بهراحتی از بین برود.
تحولات خاورمیانه نشان میدهد تهدید ورود منطقه به رقابت هستهای از همیشه جدیتر است. روابط امنیتی پاکستان با چین، پیوندهای تلآویو با آمریکا، افزایش توان موشکی برخی بازیگران و تهدیدات جدید، همگی احتمال درگیری چندلایه را افزایش میدهد؛ درگیریهایی که ممکن است حتی اگر با سلاح متعارف آغاز شوند، بهسرعت به سطح هستهای کشیده شوند. امضای پیمان دفاع متقابل میان اسرائیل و هند و نیز تهدید اخیر دونالد ترامپ مبنی بر ازسرگیری آزمایشهای هستهای، نشانههایی از همین روند هستند.
پیشرفت فناوری نهتنها امنیت را تضمین نکرده بلکه پیچیدگی بیشتری وارد میدان کرده است. نفوذهای سایبری در سامانههای هشدار سریع، اختلال در شبکههای فرماندهی، اشتباه انسانی و فشار روانی بحرانها، زنجیرهای از واکنشهای ناخواسته ایجاد میکنند که ممکن است به جنگی غیرعمدی منجر شود. در چنین فضایی، تفاوت میان جنگ عمدی و غیرعمدی اهمیت حیاتی پیدا میکند. جنگ عمدی نتیجه تصمیم سیاسی است، اما جنگ غیرعمدی میتواند تنها حاصل تفسیر نادرست دادهها یا یک هشدار اشتباه باشد.
پایداری نظم جهانی نیازمند بازنگری عمیق در نظریههای بازدارندگی است. اتکا به توان تخریبی، امنیتی موقت ایجاد میکند اما ریسک نابودی دائمی را افزایش میدهد. راهحل پایدار تنها در شفافیت اطلاعاتی، اعتمادسازی، خویشتنداری استراتژیک و مهار مسابقه تسلیحاتی نهفته است.
جهان بدون حاشیه امن؛ تهدید هستهای جدیتر از همیشه
اعلام اخیر وزارت دفاع فرانسه درباره بهرهبرداری از نسخه ارتقایافته موشک هستهای ASMPA-R و برنامهریزی برای توسعه نسل تازهای از موشکهای هستهای تا سال ۲۰۳۵، یکبار دیگر توجه جهانیان را به واقعیت رو به گسترش مسابقه تسلیحات اتمی جلب کرده است.
صاحبخبر -
∎