شناسهٔ خبر: 75848242 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: میزان | لینک خبر

انسان بودن در یک سفر معنوی با «پیام‌بر»

یکی از بازیگران اصلی فیلم و بازیگر نقش محمدی در فیلم کوتاه «پیام‌بر»، تجربه خود در بازیگری سینما می‌گوید. 

صاحب‌خبر -
خبرگزاری میزان -

ایمان نظیفی تاکنون در آثاری همچون فیلم‌های «دسته دختران»، «ناگهان درخت» و سریال‌های «دفتر یادداشت» و «روزی روزگاری مریخ» به‌عنوان بازیگر حضور داشته است. او همچنین در فیلم‌های کوتاه «فشن»، «ماجان»، «گرازها» و نمایش‌های «فهرست مردگان» و «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» و… نیز به ایفای نقش پرداخته است. با نظیفی که تجربه کارگردانی تئاتر را هم در کارنامه کاری خود دارد درباره حضورش در فیلم کوتاه «پیام‌بر» گفت‌وگویی با میزان داشته است که متن کامل آن را می‌خوانید. 

شما علاوه بر بازیگری در تئاتر و سینما، تجربه کارگردانی و نویسندگی هم دارید. چه چیزی در فیلمنامه «پیام‌بر» باعث شد تصمیم بگیرید فقط در مقام بازیگر در این فیلم حضور پیدا کنید؟ 

موضوع فیلمنامه «پیام‌بر» برای من موضوع جالبی بود و هیچ‌وقت به این نکته توجه نکرده بودم که در حاشیه جنگ این مورد هم یکی از چالش‌ها بوده است؛ یعنی خبر شهادت دادن و حس کردم که باب جدیدی هم در بازیگری برای من باز شده و چنین نقشی در کارنامه من نبوده و تجربه کردن‌اش را دوست داشتم. 

نقش شما در فیلم، حامل پیام و خبر است اما نه از جنس گفتار بلکه شکلی از انتقال حس و اندوه. چطور این سکوت‌ها و نگاه‌ها را طراحی کردید؟ 

با درک موقعیت یعنی وقتی با آقای عابدنیا کاراکتر آقای محمدی که نقش من بود را تحلیل می‌کردیم به این رسیدیم که یک خستگی از شرایط ایجاد شده برای نقش وجود دارد که این خستگی با سکوت و نگاه‌ها بیشتر بیان می‌شود که این موضوع را سعی کردم در طول فیلم رعایت کنم و به نوعی نگاه که همراه با آشفتگی درونی بود رسیدم که با تمرکز و همذات‌پنداری با کاراکتر شکل گرفت. 

راننده فیلم در ظاهر فردی آرام است اما درونی زخمی و سنگین دارد. برای نزدیک شدن به این لایه روانی چه تحقیق یا تمرینی انجام دادید؟ 

برای رسیدن به نقش با آقای عابدنیا بسیار صحبت کردیم و ایشان از آدم‌هایی که در اطراف خودشان دیده و شنیده بودند برای من می‌گفتند؛ از آدم‌هایی که در زمان جنگ در چنین شرایطی گیر کرده بودند و من هم سعی می‌کردم در طول این فیلم بیشتر از خاطرات بازماندگان جنگ بشنونم و الهام بگیرم؛ البته که در فیلم کوتاه خیلی نباید عمق زیادی به نقش بدهیم و باید به اندازه باشد و مرز را حفظ کردن خودش کار سختی است که با تمرین و باور آن موقعیت به کاراکتر نزدیک می‌شدم. 

فاصله احساسی میان شما و شخصیت روحانی جالب است؛ یکی درگیر مفهوم ایمان و دیگری درگیر واقعیت مرگ. چطور این تضاد را در بازی دونفره با جواد مدنی شکل دادید؟ 

با جواد مدنی که از دوستان خوب من است، راجع به رابطه این دو نقش خیلی صحبت می‌کردیم و طبیعتا راهنمایی‌های آقای عابدنیا هم بسیار تاثیر داشت؛ البته که دوستی صمیمانه من و آقای مدنی بی‌تاثیر نبود. درباره ایجاد ارتباط این دو نقش هم سعی می‌کردیم موقعیت را به‌صورت جدی و در اتفاق‌هایی که حتی داخل فیلمنامه هم نیست تمرین کنیم و این خیلی امر به ایجاد تضاد میان این دو کاراکتر کمک می‌کرد. 

تجربه کارگردانی چقدر روی انتخاب زاویه دید بازی‌تان در مقابل دوربین تأثیر گذاشت؟ 

حقیقت امر این است که من کارگردانی تئاتر کرده‌ام و این کار فاصله زیادی با کارگردانی فیلم دارد؛ منظورم این است که فعالیت در آن زمینه کمک خاصی به این موضوع نکرده است و بیشتر تجربه بازی و تحلیل نقش‌هایی که در تصویر داشتم به کمکم آمد. من تعداد زیادی فیلم کوتاه بازی کرده‌ام و در هر فیلم جدیدی که بازی می‌کنم به یک دست آورد جدید می‌رسم. این امر بیشترین کمک را به من می‌کند اما در مجموع نگاه کارگردانی بیشتر در نوع بازیگردانی به کمک من می‌آید. 

در مقام نویسنده، احتمالا به ساختار دراماتیک حساس هستید. فیلمنامه «پیام‌بر» را از منظر ریتم و پیام چطور ارزیابی می‌کنید؟ 

به نظرم این فیلمنامه دارای ریتم درونی خوبی است با اینکه در ساختار، ریتم آرامی دارد و پیامی که در طول فیلم می‌دهد بسیار درست و خالی از هرگونه شعار زدگی است. چرا؟ زیرا غالبا این گونه فیلم‌ها درگیر شعار دادن می‌شوند اما فیلم «پیام‌بر» بسیار هوشمندانه از این حرکت جدا مانده است. 

شخصیت شما حامل پیام مرگ است اما در لایه‌ای دیگر خودش نیز نوعی «شاهد زنده» است. این پارادوکس برایتان چه معنایی داشت؟ 

این پارادوکس، من را به یاد این شعر معروف می‌اندازد «بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر… دیدی که چگونه گور بهرام گرفت». در واقع شخصی که خود شاهد مرگ افراد مختلف است و مدام در حال دیدن رویارویی نزدیکان کسانی است که عزیزی از دست داده‌اند، چقدر سخت است خودش روزی درگیر این موضوع می‌شود و به مرور خودش را نزدیک به این موقعیت حس می‌کند. 

در بعضی لحظات فیلم حس طنز یا طعنه ظریفی وجود دارد. آیا این لایه‌ها را آگاهانه در بازی‌تان لحاظ کردید یا از دل موقعیت‌ها بیرون آمد؟ 

به‌طور کل حس طنز به دلیل تقابل یک فرد معمولی و خسته از موقعیت ایجاد شده با یک روحانی در فیلم بود اما از آنجا که من کمدی موقعیت را خوب می‌شناسم و به علت تجربه بازی در کارهای کمدی سعی کردم نمک این موقعیت را کمی اضافه کنم اما در کل موقعیت، همواره طنز و در عین حال تراژیک است. 

نقش‌تان از نظر زمانی کوتاه است اما در مضمون، بار سنگینی بر دوش دارد. برای ماندگار کردن چنین نقش‌های کوتاهی چه روشی دارید؟ 
حقیقت امر این است که در فیلم کوتاه، این کار است که باید ماندگار باشد نه صرفا نقش. من، فقط و فقط وظیفه دارم نقش را درست بازی کنم و این باعث می‌شود که نقش هم جایی در ذهن داشته باشد؛ منظورم این است وقتی بازیگر نقش و کارش را درست انجام بدهد، کوتاه و بلند بودن نقش تاثیری ندارد و نقش ماندگار می‌شود. درک درست موقعیت کاراکتر به باورپذیری نقش کمک می‌کند و هرچه نقش برای مخاطب باورپذیرتر، ماندگارتر. 

آیا تجربه حضور در صحنه‌های وداع یا انتقال پیکر شهدا در واقعیت، تأثیری در درک شما از این نقش داشت؟ 

من تجربه چنین چیزی را نداشتم و سعی کردم از آنچه شنیدم درست بهره‌مند شوم. سعی کردم با موقعیت فیلمنامه آشنازدایی کنم؛ در واقع از آقای عابدنیا نویسنده فیلم برای شرح حال این فیلمنامه کمک خواستم تا به درک بهتر موقعیت برسم. 

این فیلم در ظاهر درباره یک مسیر است؛ مسیر حرکت ماشین حمل شهدا. از دید شما این سفر بیشتر فیزیکی بود یا معنوی؟ 

قطعا بیشتر این سفر معنوی است. چون کاراکتر محمدی که حامل پیام شهادت هم هست به دفعات این کار را انجام داده و به شکل فیزیکی برایش سخت نیست، بنابراین این یک سفر معنوی است. 

اگر قرار بود به‌عنوان کارگردان، خودتان این فیلم را بسازید، کدام بخش داستان را برجسته‌تر می‌کردید؟ 

قطعا به همین بخشی می‌پرداختم که الان در فیلم برجسته است زیرا خیلی به این موضوعات آگاه نیستم اما فکر می‌کنم این بخش که در فیلم به آن پرداخته شده، نگاه متفاوتی دارد و بسیار درست است. بنابراین همین بخش را برجسته می‌کردم. 

نحوه تعامل شما و روحانی در فیلم در آغاز رسمی و سرد است، اما به‌تدریج حس انسانی در آن شکل می‌گیرد. این تحول را چطور در میزانسن بازی پیاده کردید؟ 

این تحول در طول فیلمبرداری و در تحلیل کاراکترها و موقعیت شکل گرفت. یکسری چیزها در ناخودآگاه هر انسانی وجود دارد؛ وقتی من و آقای مدنی شروع به بازی در این فیلم کردیم اتمسفر فیلم و فضا در روند تعامل کاراکترها به ما بسیار کمک کرد. 

فضای فیلم کوتاه به دلیل زمان محدود، به تمرکز بالا نیاز دارد. شما چطور از تجربه تئاتر برای ایجاد حضور مؤثر در زمان کم بهره گرفتید؟ 

تئاتر به من بسیار آموخته است. همین تمرکز زیاد روی صحنه، تسلط داشتن روی متن و نقش و تمرین کردن زیاد و مستمر. در واقع تئاتر به ما پایه‌های اصلی بازیگری را می‌آموزد و من بیشتر از تمرین‌های تمرکزی که سال‌ها در تئاتر انجام می‌دادم در این کار استفاده کردم. 

زبان تصویر در «پیام‌بر» بیشتر بر سکوت و نماهای بسته تکیه دارد. در چنین فضایی، چطور با درون‌گرایی بیش از حدِ بازی مقابله می‌کنید تا تصویر زنده بماند؟ 

ببینید در بازیگری یک موضوع بسیار مهم وجود دارد و آن ناخودآگاه بازیگر نسبت به زیست و تجربه است. بنابراین من هم در این امر به ناخودآگاه و تجربه تکیه و بازی کردم. ضمن آنکه نکته‌ای را هم در قالب بازی و در تصویر مدام به خودم تذکر می‌دهم آن هم این است که جلوی دوربین هیچ کاری نکنم اما از نظر درونی با خودم بسیار کار کنم. 

اگر به‌عنوان نویسنده بخواهید روحیه یا مفهوم کلی شخصیت خود را در یک جمله بیان کنید، آن جمله چیست؟ 

اگر بخواهم در یک جمله مفهوم شخصیت آقای محمدی را بگویم، باید بگویم خسته از روزمرگی، دلخوش به ادامه زندگی. 

واکنش اولیه‌تان پس از تماشای نسخه نهایی فیلم چه بود؟ آیا چیزی از نگاه خودتان تغییر کرده بود؟ 

وقتی فیلم را برای اولین بار دیدم واقعا آن را دوست داشتم و حتی بهتر از چیزی شده بود که فکر می‌کردم. خداقوت می‌گویم به کارگردان کار آقای عابدنیا و عوامل فیلم که همه چیز درست و حساب شده بود. 

حضور این فیلم در جشنواره فیلم کوتاه تهران چه اهمیتی برای شما به‌عنوان هنرمندی چند وجه دارد؟ 

از نظر من حضور این فیلم در جشنواره طبیعتا بسیار اهمیت دارد زیرا یکی از مواقع مهمی که فیلم‌های کوتاه دیده می‌شوند همین جشنواره فیلم کوتاه تهران است. تقریبا هفت سالی می‌شود که در جشنواره فیلم حضور دارم و بابت این موضوع بسیار خوشحال و خدا را شاکر هستم؛ به این دلیل که نتیجه زحماتی که کشیدم را حداقل در این جشنواره دیدم همچنین به نقاط ضعف خود در بازیگری پی می‌برم. این اتفاق نکته مهمی برای من محسوب می‌شود که هر سال در جشنواره بازی خودم را هم ارزیابی می‌کنم. 

و در پایان، «پیام‌بر» در دل خود گفت‌وگویی است میان ایمان، مرگ و انسانیت. کدام‌یک از این سه محور برای شما برجسته‌تر بود و چرا؟ 

برای من انسانیت برجسته بود چراکه در نهایت شخصیت روحانی به دلیل همین انسانیت است که نمی‌تواند پیام مرگ را منتقل کند. هرچند نقش محمدی زیاد به این نکته توجهی ندارد اما نتیجه‌گیری فیلم این را به من می‌گوید که انسانیت ربطی به موقعیت ایجاد شده در هر شرایطی ندارد بلکه این موضوع جهان‌شمول است و ممکن است در هر کجایی از این جهان به وجود بیاید. بنابراین انسان بودن برای من از هر موضوعی پیشی می‌گیرد؛ هرچند در دلش ایمان را هم دارد. 

انتهای پیام/