شناسهٔ خبر: 75836729 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جماران | لینک خبر

گزارش فارن پالیسی:

چشم‌انداز مبهم انرژی جهان؛ آژانس بین‌المللی انرژی هشدار می‌دهد «گذشته دیگر راهنمای آینده نیست»

جهان در آستانه نقطه عطفی انرژی‌ای قرار گرفته است. تازه‌ترین گزارش «چشم‌انداز انرژی جهان» آژانس بین‌المللی انرژی—همزمان با اوج‌گیری بی‌سابقه انتشار گازهای گلخانه‌ای، ناکامی هدف ۱.۵ درجه و غیبت آمریکا در اجلاس اقلیمی—نشان می‌دهد مناقشه بر سر آینده انرژی به پیچیده‌ترین مرحله خود رسیده است؛ جایی که سناریوها از تداوم افزایش تقاضای نفت تا ۲۰۵۰ تا امکان آغاز موج «جایگزینی» انرژی پاک در بخش بزرگی از جهان در نوسان‌اند. این گزارش تأکید می‌کند که سیاست، فناوری، ژئوپلیتیک و امنیت انرژی بیش از هر زمان دیگر به تعیین‌کننده مسیر آینده جهان تبدیل شده‌اند.

صاحب‌خبر -

به گزارش سرویس بین‌الملل جماران، فارن پالیسی نوشت: رهبران جهان این هفته برای نشست سالانه آب‌وهوای سازمان ملل در شهر بلم برزیل گرد هم آمدند تا با واقعیت ناخوشایندی روبه‌رو شوند: انتشار جهانی گازهای گلخانه‌ای از سوخت‌های فسیلی در آستانه رسیدن به رکوردی تازه در سال ۲۰۲۵ است. هدف محدود کردن افزایش دما به ۱.۵ درجه نسبت به سطح پیشاصنعتی دیگر دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد و ایالات متحده حتی زحمت حضور در این اجلاس را نیز به خود نداده است. در چنین فضایی، آژانس بین‌المللی انرژی گزارش اصلی خود را با عنوان «چشم‌انداز انرژی جهان» منتشر کرد؛ گزارشی که به دلیل گنجاندن سناریویی مبنی بر ادامه رشد تقاضای نفت تا سال ۲۰۵۰ در تیتر خبرها قرار گرفت.

این گزارش شامل سناریوهای مختلف و بعضاً متضاد است و ابهاماتی درباره پیش‌فرض‌های هرکدام وجود دارد. همین موضوع باعث شده گروه‌های مختلف آن را یا سندی واقع‌گرایانه در برابر خوش‌بینی افراطی درباره گذار انرژی بدانند، یا بالعکس، آن را تأییدی بر اجتناب‌ناپذیر بودن گذار به انرژی پاک قلمداد کنند. واقعیت طبق معمول در میانه قرار دارد. نه افزایش دائمی تقاضای نفت و گاز را باید وضعیت عادی پنداشت، نه گذار سریع‌تر را امری اجتناب‌ناپذیر دانست. بخش مهمی از مسیر آینده به این بستگی دارد که کشورها پیامدهای امنیت ملی گذار انرژی را چگونه می‌بینند.

بازتاب رسانه‌ای این سند جدید به‌طور قابل‌درکی پراکنده بود، زیرا تحلیل پیش‌فرض‌های دو سناریوی اصلی آژانس—یکی مبتنی بر سیاست‌های فعلی کشورها و دیگری مبتنی بر سیاست‌های اعلام‌شده—کار ساده‌ای نیست. در نتیجه، تیترها بیشتر به گزاره‌ای کلی تکیه کردند: «تقاضای نفت ممکن است تا ۲۰۵۰ افزایش یابد»؛ جمله‌ای که برای تحلیل احتمالات چندان کاربردی نیست.

بر اساس سیاست‌های کنونی، تقاضای نفت از ۱۰۰ میلیون بشکه در روز به ۱۱۳ میلیون بشکه تا ۲۰۵۰ افزایش خواهد یافت. اما در سناریوی سیاست‌های اعلام‌شده، این تقاضا حوالی ۲۰۳۰ به حدود ۱۰۲ میلیون بشکه می‌رسد و سپس کاهش می‌یابد. سناریوی دیگری نیز نیازهای لازم برای رسیدن به آلایندگی خالص صفر تا ۲۰۵۰ را ترسیم می‌کند؛ هدفی که جهان فاصله زیادی با آن دارد.

اما جهان بیشتر به کدام سمت حرکت می‌کند؟ سناریوی سیاست‌های کنونی رویکردی ایستا دارد و فرض می‌کند قوانین تغییری نمی‌کنند و پذیرش فناوری‌های جدید کندتر از تجربه سال‌های اخیر خواهد بود. در مقابل، سناریوی سیاست‌های اعلام‌شده پویا‌تر است و فرض می‌کند دولت‌ها بخش عمده برنامه‌های اعلام‌شده‌شان را—اگرچه نه به‌طور کامل—اجرا خواهند کرد.

تفاوت‌ها گاهی ظریف‌اند. مثلاً در سناریوی سیاست کنونی، ژاپن پس از تحقق هدف بهبود بازده سوخت در سال ۲۰۳۰، پیشرفت را متوقف می‌کند؛ اما در سناریوی سیاست‌های اعلام‌شده، ژاپن پس از آن نیز به تدریج این سیاست‌ها را تقویت می‌کند.

قضاوت‌های کارشناسی اجتناب‌ناپذیر است. مثلاً آژانس فرض می‌کند اتحادیه اروپا برنامه ۱۰۰ میلیون یورویی کربن‌زدایی صنعتی را اجرا می‌کند، اما به هدف تولید ۱۰ میلیون تن هیدروژن سبز تا ۲۰۳۰ نخواهد رسید. در عوض، اعتماد بیشتری به توانایی چین در اجرای برنامه ملی انرژی‌اش دارد؛ اعتمادی که سابقه اخیر چین آن را تقویت می‌کند.

آژانس هشدار می‌دهد که «نامیدن سیاست کنونی به‌عنوان روال عادی» گمراه‌کننده است؛ زیرا نسخه‌های پیشین این سناریو بارها پویایی سیاست و فناوری را دست‌کم گرفته‌اند. برای نمونه، سناریوی ۲۰۱۹ به‌شدت سرعت رشد انرژی تجدیدپذیر—و نیز رشد مصرف زغال‌سنگ—را دست‌کم برآورد کرده بود.

باورپذیر بودن هر سناریو بستگی به این دارد که چه پیش‌فرض‌هایی معتبر دانسته شوند. باور به افزایش تقاضای نفت تا ۲۰۵۰ مستلزم آن است که فرض کنیم گسترش خودروهای برقی جز در چین و اتحادیه اروپا بسیار کند خواهد بود، فناوری‌های جایگزین با وجود کاهش هزینه‌ها و افزایش سرمایه‌گذاری همچنان راکد می‌مانند، یا جهان در برابر اثرات ویرانگر تغییرات اقلیمی همچنان بی‌تفاوت خواهد ماند.

در این زمینه، جمله معروف اقتصاددان آمریکایی هرب اشتاین یادآور مهمی است: «اگر چیزی نتواند برای همیشه ادامه یابد، قطعاً متوقف خواهد شد.» همچنین قابل‌توجه است که آژانس دریافته هزینه انرژی خانوارها و قیمت نفت در سناریوی سیاست‌های اعلام‌شده کمتر از سناریوی سیاست کنونی است؛ زیرا مصرف سوخت فسیلی کاهش می‌یابد و سیستم به سمت مصرف برقِ کارآمدتر حرکت می‌کند.

هم‌زمان، آژانس یادآوری می‌کند که نزدیک به ۲ میلیارد نفر در جهان به اجاق پاک دسترسی ندارند و ۷۳۰ میلیون نفر همچنان بدون برق هستند. میلیاردها نفر دیگر فقط کسری از انرژی‌ای مصرف می‌کنند که در اقتصادهای پیشرفته بدیهی تلقی می‌شود. تحقق اهداف توسعه—از برق‌رسانی گرفته تا صنعتی‌سازی و رفاه—به انرژی بسیار بیشتری نسبت به برآوردهای کنونی نیاز دارد.

سناریوی جدید سیاست‌های کنونی با ادعای فزاینده‌ای همسو است: آنچه رخ می‌دهد «گذار انرژی» نیست، بلکه «افزودن انرژی» است. تا امروز این گزاره درست بوده است: سیستم انرژی جهانی آن‌قدر بزرگ است که رشد انرژی پاک عمدتاً پاسخ‌گوی تقاضای جدید بوده و هنوز جایگزین سوخت‌های فسیلی نشده است.

اما طبق گزارش چشم‌انداز انرژی ۲۰۲۵ بی‌پی، تمایز واقعی میان «افزودن» و «جایگزینی» است—دو مرحله از یک گذار. اکنون حدود ۴۰ درصد تقاضای جهانی انرژی از مناطقی تأمین می‌شود که وارد مرحله جایگزینی شده‌اند—نسبتی که تا ۲۰۵۰ به ۶۰ درصد افزایش می‌یابد.

تقاضای انرژی همچنان رشد خواهد کرد، اما این به معنای رشد نامحدود همه انواع انرژی نیست. سرعت گذار از «افزودن» به «جایگزینی» به این بستگی دارد که انرژی پاک با چه سرعتی ارزان‌تر می‌شود—عاملی که نه تنها از سیاست بلکه از فناوری‌های نو (از جمله پیشرفت‌های ناشی از رونق هوش مصنوعی) تأثیر می‌پذیرد.

بزرگ‌ترین موتور کاهش هزینه انرژی پاک، چین بوده است. گسترش عظیم ظرفیت صنعتی چین در حوزه انرژی تجدیدپذیر، باتری و خودروهای برقی بازار جهانی را دگرگون کرده است. چین اکنون ظرفیت تولید بیش از دو برابر نیاز نصب سالانه پنل خورشیدی جهان را دارد؛ موضوعی که قیمت پنل‌ها را از ۸۰ سنت در سال ۲۰۱۴ به کمتر از ۱۰ سنت رسانده است.

تأثیر کاهش هزینه انرژی پاک در پاکستان به‌خوبی دیده می‌شود؛ جایی که پنل‌های خورشیدی ارزان چینی باعث نصب گسترده سیستم‌های خورشیدی خانگی و تجاری شده و تقاضا برای برق زغال‌سنگی برنامه‌ریزی‌شده توسط دولت را کاهش داده است.

اینکه آیا سایر کشورها راه پاکستان را دنبال می‌کنند و انرژی پاک ارزان چینی را می‌پذیرند، بستگی به این دارد که پیام اصلی گزارش «چشم‌انداز انرژی جهان» را چگونه می‌فهمند: تنش‌های ژئوپلیتیک، ریسک‌های امنیت ملی و نگرانی‌های اقتصادی بار دیگر بر اولویت‌های انرژی سایه انداخته‌اند.

همان‌طور که مگان اوسالیوان و نویسنده گزارش اشاره کرده‌اند، نگرانی درباره امنیت انرژی انگیزه کشورها برای کاهش واردات و تنوع‌بخشی به منابع را افزایش می‌دهد—از طریق برقی‌سازی، توسعه انرژی داخلی نظیر خورشید، باد، هسته‌ای و زمین‌گرمایی—و حتی برای برخی کشورها زغال‌سنگ.

بنابراین، اضطرار امنیت انرژی می‌تواند به کاهش سریع‌تر مصرف نفت و گاز منجر شود؛ نمونه آن اقدام اتیوپی برای جایگزینی واردات گران سوخت با برق تولیدی از سد جدید، همراه با ممنوعیت واردات خودروهای بنزینی و دیزلی.

اما اینکه آیا ملاحظات امنیت ملی گذار انرژی پاک را تسریع می‌کند یا کند، به این بستگی دارد که کشورها «وابستگی به زنجیره تأمین چینی» را به همان اندازه «وابستگی به نفت و گاز وارداتی» مخاطره‌آمیز بدانند یا خیر. اگر چنین فکری غالب شود و کشورها بر تولید همه ملزومات در داخل پافشاری کنند، هزینه‌ها افزایش یافته و گذار کند می‌شود.

تفاوت دو سناریوی اصلی آژانس کمتر از آن چیزی است که تیترها نشان می‌دهند. هر دو سناریو رشد مصرف انرژی، شتاب‌گیری برقی‌سازی، گسترش سریع انرژی‌های تجدیدپذیر و سرمایه‌گذاری سالانه بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار در نفت و گاز را پیش‌بینی می‌کنند—حتی در حالی که جهان از اهداف اقلیمی عقب می‌ماند.

هیچ یک از این مسیرها دقیقاً مطابق پیش‌بینی طی نخواهد شد. اما با توجه به سرعت نوآوری، امکان شکل‌گیری نقطه‌های عطف اجتماعی و سیاسی، و ژئوپلیتیک متغیر انرژی، اشتباه بزرگ‌تر این است که فرض کنیم آینده بسیار شبیه امروز خواهد بود.

 

اخبار مرتبط

انتهای پیام