صاحبخبر - تحول ساختار اجتماعی ایران در چارچوب نظام بینالملل، نمونهای بارز از دگرگونیهای نهادی در جوامع در حال گذار محسوب میشود. این تحول، که از الگوی سلسلهمراتب عمودی به سمت شبکههای افقی در حرکت است، نهتنها ساختار داخلی، بلکه موقعیت ایران در عرصه جهانی را نیز دگرگون ساخته است.
از منظر نظری، میتوان این گذار را با تلفیق چارچوبهای «ساختیابی» آنتونی گیدنز و «جامعه شبکهای» مانوئل کاستلز تحلیل کرد. بر این اساس، تغییرات در سطح «عاملیت» و «ساختار» بهصورتی همزمان و متقابل روی میدهد.
شواهد عینی حاکی از آن است که صورتبندی جدیدی از روابط بین سه نوع سرمایه (فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی) در حال شکلگیری است.
در این میان، «تحصیلات عالی» به عنوان متغیری مستقل، نقشی محوری در این دگرگونی ساختاری ایفا میکند. توسعه کمی و کیفی آموزش عالی، به ظهور یک سرمایه فکری مستقل و شکلگیری «میدانهای» جدید اجتماعی انجامیده است.
این پدیده از دیدگاه روابط بینالملل، همگرایی بیشتر ساختاری ایران با نظام جهانی را تسهیل کرده است.
نهادهای مدنی نیز به عنوان بازیگران نوظهور، کارکردی واسطهای میان دولت و ملت بر عهده گرفتهاند. این تحول نهادی، هم در سطح داخلی به تعادل قوا کمک کرده و هم در عرصه بینالمللی، ظرفیتهای تازهای برای تعامل فراهم آورده است.
تغییرات گفتمانی نیز از دیگر وجوه این گذار تاریخی است.
گذار از گفتمان سنتی به گفتمان مدرن شهروندی، نهتنها در سطح داخلی، بلکه در تعامل با گفتمانهای جهانی نیز تأثیرگذار بوده و گفتوگوی بینالمللی را تسهیل نموده است.
این تحول را میتوان در سه سطح زیر مشاهده کرد:
در بعد شناختی: گذار از «پذیرش» به «نقد»
در بعد ساختاری: تحول از «هرم» به «شبکه»
در بعد هنجاری: دگرگونی از «تبعیت» به «مشارکت»
از منظر نظام بینالملل، این تحولات داخلی تأثیری مستقیم بر جایگاه منطقهای و جهانی ایران خواهد داشت.
شکلگیری یک «جامعه شبکهای»، هم پیوند بیشتر با نظام جهانی را تقویت کرده و هم سرمایه اجتماعی لازم برای نقشآفرینی بینالمللی را فراهم میآورد.
چشمانداز پیشرو حاکی از آن است که ساختار شبکهای بهتدریج در پهنه اجتماعی ایران تثبیت خواهد شد. تداوم این روند، هم در سطح داخلی زمینهساز توسعه پایدار میشود و هم در عرصه بینالمللی، موقعیت ایران را در منظومه جهانی ارتقا خواهد داد.∎