در وبگردیهای روزانه در پیام رسان "ایتا"، نوشتاری دغدغهمندانه و البته دردمندانه از حجت الاسلام والمسلمین عبدالله جلالی، نگاهم را به خود جلب کرد که در آن در باب نقد وضعیت کنونی محصولات شبکه نمایش خانگی بر این نکته تأکید شده بود:"این روزها، شبکه نمایش خانگی بهجای آنکه تکیهگاه فرهنگ باشند، به صحنه مسابقه برای جذب مخاطب به هر قیمت تبدیل شده است. " و در ادامه متن به صراحت بیان شده بود که:" تصویر زنان، شوخی، ثروت و تجمل، به کالایی برای جلب نگاه مخاطب بدل شده و آنچه در این میان گم شده، وجدان فرهنگی جامعه است".
هدف تنها سرگرمی مخاطب نباشد
نقد یادشده به درستی البته ناظر به این مسأله است که هدف از ایجاد شبکه نمایش خانگی و تولید و عرضه محصولاتی در فرم و قالبِ سریال، تاکشو، رئالیتیشو و ... صرفاً سرگرم ساختن مخاطب نبوده بلکه ارایه پیام و محتوای مناسب با فرهنگ ایرانی و اسلامی- البته به شکل غیرمستقیم و توأم با چاشنی خلاقیت هنرمندانه- نیز علی القاعده مدنظر بوده اما در عمل آنچه باقی میماند تأثیرات نامطلوب فرهنگی و اخلاقی بسیاری از این محصولات به خصوص با چاشنی طنز و کمدی است که در ماههای اخیر به وفور شاهد ارایه آنها در بستر شبکههای اجتماعی و سکوهای فضای مجازی بوده و هستیم.
از سوی دیگر به تعبیر حجت الاسلام جلالی، قرار بر این بود که شبکه نمایش خانگی، مکمّل رسانه ملی باشد، اما به تدریج خود به نسخه ایرانی پلتفرم های لذت محور غربی بدل شد؛ جایی که اخلاق، تنها در حد یک دیالوگ تزئینی باقی میماند و حیا و ارزش، در قابِ طنز و تحقیر مصرف میشود.
ابتذال در تولید محتوا و ضربه به فرهنگ عمومی
نرجس شکرزاده، پژوهشگر حوزه علمیه خواهران در همین زمینه ضمن انتقاد از تولید آثاری از قبیل برنامه"شفرونی" در بستر شبکه نمایش خانگی ابراز داشت: حقیقتاً وقتی نوع و جنس شوخیها، حرکات بدن، رقص و حتی نوع بیان و رفتار مجری و مهمانها در این قبیل برنامهها از چارچوبهای معمول خارج شده و از سوی دیگر در بستر فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به شیوه های مختلف به این قبیل تولیدات ضریب رسانهای داده شود، مشخص است که باید آثار نامطلوبش را به تدریج در فرهنگ عمومی جامعه نظارهگر باشیم و این که برخی مدعی می شوند این قبیل آثار برای خنداندن و سرگرم شدن مردم ساخته شده اند، حرف درستی نیست چرا که سرگرمی به هر قیمت و به هر بهانه ای، شایستهی جامعه اسلامی نمیباشد.
وی همچنین خاطرنشان کرد: از سوی دیگر لازم است که در برنامههای موسوم به "رئالیتیشو"مرز میان طنز و ابتذال مشخص گردد، چرا که در غیر این صورت، خطر ابتذال به مراتب به آثاری که رویکرد طنز و کمدی دارند، بسیار نزدیکتر از دیگر آثار و تولیدات است.
گلایه از مسئولان و متولیان امر
وی تصریح کرد: طنازی سخیف و مبتذل همراه با لودگی و همراه با رقص و خواندن آهنگهای شاد قدیمی یا اجرای موسیقی خوانندگان لسآنجلس نشین، این روزها به ابزاری تکراری با هدف صید مخاطب به هر قیمتی تبدیل شده و اینجاست که باید از مسئولان فرهنگی و نظارتی مطالبه کرد که به راستی چرا به وظیفه خود به درستی عمل نکردهاند که محصول و ثمرهاش ولنگاری در تولید و پخش چنین آثاری شده است!؟
شکرزاده همچنین در ادامه به نکته مهمی اشاره کرد و گفت: در بحث تولید و انتشار محتوای فرهنگی و رسانهای، آنچه بیش از همه حائز اهمیت است، نحوه و چگونگی ورود محتوا به فضای عمومی است به خصوص با عنایت به این حقیقت مسلم که جامعهای که برای هویت جمعی، آرامش روانی و سلامت فرهنگی خویش ارزش قائل باشد، به هیچ وجه اجازه نمیدهد تولیدات رسانهای بدون ضابطه، بدون مسئولیت و صرفاً برپایه منطق رقابت تجاری تولید و عرضه شوند.
تغییر در سبک زندگی افراد جامعه
وی اضافه کرد: از سوی دیگر نباید از یاد ببریم که رسانه صرفاً سرگرمی و روایت نیست بلکه میدان مهم شکلگیری احساسات، رویکردهای اخلاقی، ترجیحات رفتاری و حتی تصور افراد از واقعیت اجتماعی است، به همین خاطر بنده معتقدم هرگونه کاستی در تنظیم مسیر ورود محتوا به فضای عمومی، در بلندمدت نه تنها ذائقه و سلیقه فرهنگی را دگرگون میکند، بلکه سبک زندگی را نیز تحت تأثیر خویش قرار میدهد.
واقعیت آن است که در سالهای گذشته، شبکه نمایش خانگی با تکیه بر توسعهی پلتفرمهای آنلاین و دسترسی آسان مخاطبان، به یکی از مهمترین عرصههای اثرگذاری فرهنگی تبدیل شده، با این حال پرسش اصلی اینجاست که چرا از این ظرفیت در راستای تبیین هنرمندانهی شاخصههای مهم فرهنگ ایرانی و اسلامی و گسترش آن به نحو شایستهای استفاده نشده و برعکس بعضاً از همین ظرفیت و توانمندی در مسیر خلاف آرمانهای فرهنگی ملت ما بهرهبرداری صورت گرفته است؟
مهمترین آسیب کدام است!؟
با توجه به توضیحات گفته شده، باید به واپسین نکته در این گزارش تحلیلی توجه کرد و آن هم این که به اذعان بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران دغدغه مند، جدیترین مسأله در بین آسیبهای پرشمار این قبیل تولیدات فرهنگی، ترویج نوع خاصی از سبک زندگی است که با فرهنگ ایرانی همخوانی ندارد و این که پیامد این وضعیت آن هم در سایه ضعف نظارتها تشدید ابتذال در محتوا و با بهرهگیری از فرم های به ظاهر جذاب شده است.
گزارش از: سیدمحمدمهدی موسوی
در وبگردیهای روزانه در پیام رسان "ایتا"، نوشتاری دغدغهمندانه و البته دردمندانه از حجت الاسلام والمسلمین عبدالله جلالی، نگاهم را به خود جلب کرد که در آن در باب نقد وضعیت کنونی محصولات شبکه نمایش خانگی بر این نکته تأکید شده بود:"این روزها، شبکه نمایش خانگی بهجای آنکه تکیهگاه فرهنگ باشند، به صحنه مسابقه برای جذب مخاطب به هر قیمت تبدیل شده است. " و در ادامه متن به صراحت بیان شده بود که:" تصویر زنان، شوخی، ثروت و تجمل، به کالایی برای جلب نگاه مخاطب بدل شده و آنچه در این میان گم شده، وجدان فرهنگی جامعه است".
هدف تنها سرگرمی مخاطب نباشد
نقد یادشده به درستی البته ناظر به این مسأله است که هدف از ایجاد شبکه نمایش خانگی و تولید و عرضه محصولاتی در فرم و قالبِ سریال، تاکشو، رئالیتیشو و ... صرفاً سرگرم ساختن مخاطب نبوده بلکه ارایه پیام و محتوای مناسب با فرهنگ ایرانی و اسلامی- البته به شکل غیرمستقیم و توأم با چاشنی خلاقیت هنرمندانه- نیز علی القاعده مدنظر بوده اما در عمل آنچه باقی میماند تأثیرات نامطلوب فرهنگی و اخلاقی بسیاری از این محصولات به خصوص با چاشنی طنز و کمدی است که در ماههای اخیر به وفور شاهد ارایه آنها در بستر شبکههای اجتماعی و سکوهای فضای مجازی بوده و هستیم.
از سوی دیگر به تعبیر حجت الاسلام جلالی، قرار بر این بود که شبکه نمایش خانگی، مکمّل رسانه ملی باشد، اما به تدریج خود به نسخه ایرانی پلتفرم های لذت محور غربی بدل شد؛ جایی که اخلاق، تنها در حد یک دیالوگ تزئینی باقی میماند و حیا و ارزش، در قابِ طنز و تحقیر مصرف میشود.
ابتذال در تولید محتوا و ضربه به فرهنگ عمومی
نرجس شکرزاده، پژوهشگر حوزه علمیه خواهران در همین زمینه ضمن انتقاد از تولید آثاری از قبیل برنامه"شفرونی" در بستر شبکه نمایش خانگی ابراز داشت: حقیقتاً وقتی نوع و جنس شوخیها، حرکات بدن، رقص و حتی نوع بیان و رفتار مجری و مهمانها در این قبیل برنامهها از چارچوبهای معمول خارج شده و از سوی دیگر در بستر فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به شیوه های مختلف به این قبیل تولیدات ضریب رسانهای داده شود، مشخص است که باید آثار نامطلوبش را به تدریج در فرهنگ عمومی جامعه نظارهگر باشیم و این که برخی مدعی می شوند این قبیل آثار برای خنداندن و سرگرم شدن مردم ساخته شده اند، حرف درستی نیست چرا که سرگرمی به هر قیمت و به هر بهانه ای، شایستهی جامعه اسلامی نمیباشد.
وی همچنین خاطرنشان کرد: از سوی دیگر لازم است که در برنامههای موسوم به "رئالیتیشو"مرز میان طنز و ابتذال مشخص گردد، چرا که در غیر این صورت، خطر ابتذال به مراتب به آثاری که رویکرد طنز و کمدی دارند، بسیار نزدیکتر از دیگر آثار و تولیدات است.
گلایه از مسئولان و متولیان امر
وی تصریح کرد: طنازی سخیف و مبتذل همراه با لودگی و همراه با رقص و خواندن آهنگهای شاد قدیمی یا اجرای موسیقی خوانندگان لسآنجلس نشین، این روزها به ابزاری تکراری با هدف صید مخاطب به هر قیمتی تبدیل شده و اینجاست که باید از مسئولان فرهنگی و نظارتی مطالبه کرد که به راستی چرا به وظیفه خود به درستی عمل نکردهاند که محصول و ثمرهاش ولنگاری در تولید و پخش چنین آثاری شده است!؟
شکرزاده همچنین در ادامه به نکته مهمی اشاره کرد و گفت: در بحث تولید و انتشار محتوای فرهنگی و رسانهای، آنچه بیش از همه حائز اهمیت است، نحوه و چگونگی ورود محتوا به فضای عمومی است به خصوص با عنایت به این حقیقت مسلم که جامعهای که برای هویت جمعی، آرامش روانی و سلامت فرهنگی خویش ارزش قائل باشد، به هیچ وجه اجازه نمیدهد تولیدات رسانهای بدون ضابطه، بدون مسئولیت و صرفاً برپایه منطق رقابت تجاری تولید و عرضه شوند.
تغییر در سبک زندگی افراد جامعه
وی اضافه کرد: از سوی دیگر نباید از یاد ببریم که رسانه صرفاً سرگرمی و روایت نیست بلکه میدان مهم شکلگیری احساسات، رویکردهای اخلاقی، ترجیحات رفتاری و حتی تصور افراد از واقعیت اجتماعی است، به همین خاطر بنده معتقدم هرگونه کاستی در تنظیم مسیر ورود محتوا به فضای عمومی، در بلندمدت نه تنها ذائقه و سلیقه فرهنگی را دگرگون میکند، بلکه سبک زندگی را نیز تحت تأثیر خویش قرار میدهد.
واقعیت آن است که در سالهای گذشته، شبکه نمایش خانگی با تکیه بر توسعهی پلتفرمهای آنلاین و دسترسی آسان مخاطبان، به یکی از مهمترین عرصههای اثرگذاری فرهنگی تبدیل شده، با این حال پرسش اصلی اینجاست که چرا از این ظرفیت در راستای تبیین هنرمندانهی شاخصههای مهم فرهنگ ایرانی و اسلامی و گسترش آن به نحو شایستهای استفاده نشده و برعکس بعضاً از همین ظرفیت و توانمندی در مسیر خلاف آرمانهای فرهنگی ملت ما بهرهبرداری صورت گرفته است؟
مهمترین آسیب کدام است!؟
با توجه به توضیحات گفته شده، باید به واپسین نکته در این گزارش تحلیلی توجه کرد و آن هم این که به اذعان بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران دغدغه مند، جدیترین مسأله در بین آسیبهای پرشمار این قبیل تولیدات فرهنگی، ترویج نوع خاصی از سبک زندگی است که با فرهنگ ایرانی همخوانی ندارد و این که پیامد این وضعیت آن هم در سایه ضعف نظارتها تشدید ابتذال در محتوا و با بهرهگیری از فرم های به ظاهر جذاب شده است.
گزارش از: سیدمحمدمهدی موسوی