شناسهٔ خبر: 75819447 - سرویس اقتصادی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

منطق مدیریت بحران‌؛ خاموشی برق برای مهار آب

«برق کسانی که مصرف آب بالایی دارند، قطع می‌شود»؛ این اظهار وزیر نیرو درباره‌ قطع برق برای تنبیه کسانی که آب بیشتری مصرف می‌کنند، نمونه‌ای از منطق وارونه در مدیریت بحران کشور است

صاحب‌خبر -

در حالی‌که کمبود منابع آب نیازمند برنامه‌ریزی علمی و هماهنگی میان دستگاه‌هاست، وزارت نیرو با اظهارات اخیر خود راه‌حل را در قطع برق مشترکان پرمصرف دیده است؛ تصمیمی که به جای مهار بحران، نشانه‌ی ضعف منطق مدیریتی و تداوم چرخه‌ی تصمیم‌های ناهماهنگ در دولت محسوب می‌شود. تصمیمی که به‌جای مهندسی سیاست مصرف از تنبیه عمومی استفاده می‌کند، در حالی‌که حتی کارآمدی موقتی یک ابزار نیز جایگزین ضعف منطق مدیریتی نمی‌شود.

وقتی بحران آب با تهدید خاموشی برق درمان می‌شود، دیگر مسأله، کمبود منابع نیست بلکه کمبود منطق اجرایی است. این تصمیم مانند بسیاری از سیاست‌های اخیر، واکنشی اداری است نه مدیریتی. وزارتخانه‌ای که باید برای کاهش مصرف آب، ابزارهای تربیتی و فناورانه ایجاد کند، خود مردم را تهدید به آغاز بحران تازه‌ای در برق می‌کند؛ بحرانی که هم رفاه عمومی را کاهش می‌دهد و هم شبکه‌های زیرساختی را درگیر می‌سازد. سیاست‌های تنبیهی شاید در ظاهر ابزار کنترل باشند، اما در فقدان سازوکار تشویقی و اصلاحی، بحران را فقط از بخشی به بخش دیگر جابه‌جا می‌کنند.

ریشه‌ این رفتار در همان الگوی جزیره‌ای تصمیم‌سازی در دولت است؛ جایی که هر وزارتخانه تنها درد خود را می‌بیند. وزارت نیرو به دنبال کاهش مصرف آب است، وزارت کشاورزی نگران زمین‌های خشک، وزارت نفت دغدغه‌ حفظ سوخت را دارد و هیچ حلقه‌ای این بحران‌ها را در زنجیره‌ واحد منابع ملی پیوند نمی‌دهد. نتیجه، تصمیم‌هایی است که هرکدام برای کنترل بخشی از معضل، بخش دیگری را مختل می‌سازند. برای صرفه‌جویی در آب، برق را قطع می‌کنند؛ برای حفظ برق، سوخت بیشتری مصرف می‌شود و در نهایت، مدیریت به جای هماهنگی، انضباط خود را از دست می‌دهد و بحران‌ها در چرخه‌ بی‌نظمی دائمی بازتولید می‌شوند.

مدیریت بحران در ایران سال‌هاست در مقام واکنش باقی مانده نه پیش‌بینی. بحران را تنها زمانی می‌بینیم که رخ داده است؛ بعد با صدور بخشنامه، دستور، تهدید یا جریمه، دنبال رفع فوری آن می‌رویم. چنین رویکردی، روح سیستم مدیریتی کشور را از مسئولیت به واکنش تبدیل کرده است؛ مدیریتی که به‌جای مهار بحران، از دل بحران‌های قدیمی بحران‌های تازه می‌سازد.

وقتی ساختار مصرف آب و برق در ایران بر پایه‌ عدم تفکیک مشترکان صنعتی، خانگی و کشاورزی بنا شده، استفاده از تهدید عمومی نه اصلاح الگوی مصرف ایجاد می‌کند نه هماهنگی میان بخش‌ها. در این میان، مسأله‌ واقعی کمبود منابع نیست، بلکه فقدان هماهنگی در سیاست‌گذاری است. اگر شبکه‌ مسائل آب، برق، سوخت و زمین در یک سازوکار واحد دیده شوند، تضادهای فرساینده و تصمیم‌های متناقض جای خود را به هماهنگی می‌دهند.

جمله‌ وزیر نیرو تصویری واقعی از چرخه‌ معیوب تصمیم‌سازی است. چرخه‌ای که تا نگاه جزیره‌ای و واکنشی در مدیریت بحران ادامه دارد، بحران در ایران نه پایان می‌یابد و نه فروکش می‌کند بلکه هر روز دوباره ساخته می‌شود.