شناسهٔ خبر: 75819412 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: حوزه | لینک خبر

بهلول و درسی که از مادرش آموخت

حوزه/ اصرار مادر بهلول بر نماز اول وقت، با ترس کودکانه‌ی او همراه بود. اما نتیجه‌اش آرامش، کرامت و همراهی الهی در دل بیابان شد.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری حوزه، در لحظه‌هایی که دنیا بی‌تفاوت عبور می‌کند، بعضی‌ها برای نماز توقف می‌کنند. و همین توقف، آغاز راهی می‌شود که به احترام و رحمت ختم می‌گردد

مرحوم حجت الاسلام و المسلمین بهلول گنابادی(ره) بیان می کردند:

در دوران کودکی، روزی به همراه مادرم به گناباد می‌رفتیم.

درشکه‌ای آمد و ما را سوار کرد.

در بین راه، وقت نماز فرا رسید. مادرم به درشکه چی گفت: آقا ! وقت نماز است، کنار بزن ما نماز بخوانیم، ولی او توجهی نکرد و به مادرم گفت: توی این بیابان چه وقت نماز است؟! ولی مادرم خیلی اصرار کرد، تا اینکه سرانجام به جایی رسیدیم که آب داشت، مادرم گفت: نگه‌دار وگرنه پیاده می‌شوم. درشکه‌چی نگه داشت و ما پیاده شدیم و او رفت.

مادرم نمازش را خواند و من خیلی می‌ترسیدم و گریه می‌کردم و مادرم مرا آرامش می‌داد.

در این هنگام درشکه‌ای آمد که معلوم شد مال فرماندار است. من و مادرم را سوار کرد و چون با مادرم نامحرم بود، فرماندار جلو رفت و کنار درشکه‌چی نشست و ما را با احترام و عزت خاص به شهر رساند! بله چون مادرم به نماز احترام گذاشت خدا هم به ما احترام گذاشت.

منبع: کتاب اعجوبه عصر، بهلول قرن چهاردهم