سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرضیه نگهبان مروی: سعید نفیسی در ۱۸ خرداد ۱۲۷۴ در کرمان چشم به جهان گشود. او فرزند میرزا علیاکبر ناظمالاطبا و از نوادگان حکیم نفیس بن عوض کرمانی، طبیب برجسته سده نهم هجری، بود و در خانوادهای ریشهدار در دانش و فرهنگ پرورش یافت. این پیشینه خانوادگی، زمینهساز علاقه او به علوم و ادبیات شد و از نوجوانی قدم در عرصه قلم گذاشت. برادرانش، علیاصغر نفیسی (مودبالدوله) و حبیب نفیسی، نیز در حوزههای فرهنگی و علمی نامآور بودند و به شکل مستقیم در شکلگیری شخصیت فکری او تأثیر داشتند.
نفیسی طی بیش از شش دهه فعالیت مستمر، به یکی از پرکارترین نویسندگان و پژوهشگران ایران بدل شد. سبک نوشتاری او تلفیقی از دقت تاریخی، سادگی و روانی نثر و نگاه صمیمی به چهرههای فرهنگی و سیاسی بود، که آثارش را نه تنها برای پژوهشگران بلکه برای عامه خوانندگان نیز جذاب میساخت. او در آثار خود، با بهرهگیری از مشاهدات شخصی و تجربههای عینی، به تحلیل شخصیتهای شاخص ایرانی در عرصه ادب، سیاست و فرهنگ پرداخته و تصویری چندبعدی از زندگی و زمانه آنان ارائه کرده است.
آثار نفیسی گسترهای وسیع دارند و شامل تاریخ، ادبیات، زندگینامه و نقد اجتماعی و فرهنگیاند. از مهمترین آثار او میتوان به «تاریخ اجتماعی ایران»، «تاریخ نظم و نثر در ایران»، «زندگی مولانا جلالالدین محمد بلخی»، «حکایتهای ایرانی»، «تاریخ ادبیات ایران»، «احوال و اشعار رودکی»، «فرهنگ لغات و تعبیرات دیوان ناصر خسرو»، «سرگذشت ادبیات معاصر ایران»، «تاریخ خاندانهای بزرگ ایرانی» و «خاطرات سیاسی و ادبی» اشاره کرد. این مجموعه، نه تنها پژوهشی مستند از تاریخ و ادب ایران ارائه میدهد، بلکه تصویری روشن از ذهن و زمانه او و جایگاه نفیسی بهعنوان شاهدی معتبر و ادیبی مؤثر بر تحولات صد سال اخیر ایران فراهم میآورد.
نفیسی در مقالات و خاطرات خود با دقت روانشناسانه و جامعهشناسانه به کالبدشکافی شخصیتها پرداخته و ضمن تحلیل روحیات و افکار آنان، لحظات حساس سیاسی و فرهنگی را به شیوهای جذاب و ملموس روایت کرده است. او خود در توضیح انگیزه نگارش خاطرات گفته است که این آثار به درخواست دوستان و برای ثبت تجربههای شخصی با شخصیتهای برجسته ایرانی نوشته شده است. این نگاه واقعبینانه و مستند، آثار او را به منبعی بیهمتا در شناخت تاریخ، ادب و فرهنگ ایران بدل کرده است.

امروز سالگرد درگذشت سعید نفیسی است و به همین مناسبت با علیرضا اعتصام، که کتاب «به روایت سعید نفیسی» شامل خاطرات ادبی، سیاسی و جوانی نفیسی به کوشش او گردآوری و منتشر شده، گفتوگو کردهایم. اعتصام درباره چرایی نگارش این کتاب اظهار داشت: «این کار در ابتدا بنا بر پیشنهاد یکی از دوستان مطبوعاتی آغاز شد، اما کمکم تبدیل به ضرورتی پژوهشی شد؛ ضرورتی برای آنکه پژوهشگران تاریخ معاصر بتوانند فضای اواخر قاجار و اوایل پهلوی را از خلال خاطرات یکی از مهمترین شاهدان آن دوران، یعنی سعید نفیسی، بهتر بشناسند.»
وی درباره شخصیت نفیسی افزود: «او چهرهای اجتماعی، فعال و پیگیر بود. حضور مداوم در محافل علمی، ادبی، فرهنگی و سیاسی داشت و در بسیاری از این عرصهها نقش مؤثر ایفا میکرد.» اعتصام تأکید کرد که نمیتوان نفیسی را صرفاً در قالب یک عنوان محدود کرد: «او هم نویسنده بود، هم پژوهشگر و هم منتقد، و در هر سه حوزه حضوری جدی و پیوسته داشت. همین گستردگی دامنه فعالیتها سبب شده که آثار و نقش او در قیاس با بسیاری از همعصرانش برجستهتر باشد.»
وی درباره ویژگی نثر نفیسی گفت: «نثر او ساده، بیتکلف، صریح و دور از پیچیدگی است و خواننده را بیدرنگ با روایت همراه میکند.» اعتصام در ادامه درباره نقش نفیسی در تثبیت مطالعات ادبی مدرن در ایران توضیح داد: «هرچند نفیسی یکی از چهرههای مؤثر این جریان بوده، اما این روند حاصل تلاش جمعی بزرگان آن دوره است.»
در خصوص نسبت سنتگرایی و تجدد در آثار نفیسی، اعتصام بیان کرد: «هیچ تضادی میان این دو در کار او دیده نمیشود؛ نفیسی هر دو را خوب میشناخت و با آنها زندگی میکرد. هرچند ریشههای فکری و ادبیاش در سنت بود، اما به تجدد گرایش بیشتری داشت.» او همچنین روابط گسترده نفیسی با دیگر چهرههای ادبی زمانهاش را یادآور شد: «نمونه همکاری او با ملکالشعرا بهار، فروزانفر، قریب و یاسمی در "دستور زبان فارسی پنج استاد" شاهدی روشن بر این ارتباط است.»
اعتصام جایگاه نفیسی را در تاریخنگاری ادبی ایران «انکارناپذیر» دانست و افزود: «او از پرکارترین نویسندگان دهههای ۲۰، ۳۰ و ۴۰ بهشمار میرود.» درباره اینکه آیا میتوان اثری را نماینده کامل سبک و اندیشه نفیسی دانست، گفت: «نمیتوان تنها یک اثر را نماینده کامل سبک و اندیشه نفیسی دانست، چراکه او در هر حوزه با زبانی متناسب با همان موضوع مینوشت و سبک واحدی را بر همه نوشتهها تحمیل نمیکرد.»
اعتصام در پایان با لحنی اندوهگین اشاره کرد که «اگر سعید نفیسی امروز در میان ما بود، از وضعیت ادبیات معاصر ایران اندوهگین میشد و شاید میگریست». این سخنان نشاندهنده دغدغه او نسبت به آینده ادبیات و پژوهش اصیل در روزگار کنونی است.

∎