شناسهٔ خبر: 75816156 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

ایرنا سیاست‌های دولت‌های منطقه در قبال تامین امنیت و ایران را بررسی کرد؛

غرب آسیا در مسیر امنیت بلندمدت/ آیا منطقه از سنت خرید امنیت از فرامنطقه عبور کرد؟

تهران- ایرنا- مجموع رویدادهای ماه‌های اخیر از اظهارات تا اقدامات، حکایت از شکل‌گیری دو دیدگاه عمده درباره امنیت منطقه دارد؛ نگاه نخست منطقه را نسخه شفابخش منطقه می‌داند و بر همکاری جمعی و مشارکت همه بازیگران منطقه‌ای تاکید دارد. نگاه دوم امنیت را در ائتلاف با قدرت‌های فرامنطقه‌ای و مهار ایران، تعریف کرده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، برای غرب آسیا و خاورمیانه، هیچ مفهومی به اندازه امنیت و ثبات ارزش بنیادین ندارد و از این روست که در هر نشست و مجمع و گفت‌وگویی این خواست و هدف را به انحای مختلف مورد بررسی و برنامه‌ریزی قرار می‌دهند. در تازه‌ترین این نشست‌ها، غرب آسیا به میزبانی بحرین در نیمه اول آبان ماه، شاهد یکی از مهمترین نشست‌های منطقه‌ای بود؛ نشستی که به سبب طرح دیدگاه‌های متنوع درباره منطقه، تامین ثبات و امنیت در آن و بازیگران نقش‌آفرین در این پروسه می‌تواند در آینده به عنوان یکی از نقاط عطف در پروسه بحث و گفت‌وگو درباره تغییر رویکرد کشورهای منطقه تعریف شود.

غرب آسیا حداقل در چهل سال گذشته درگیر نوعی «خصم خاموش» در روابط کشورهای حاضر در این منطقه بوده است که در نگاهی خوشبینانه با سوتفاهمی شکل‌ گرفت اما تداوم آن ریشه در تمایل قدرت‌های فرامنطقه‌ای داشت. در چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نگاه کشورهای عرب منطقه به ایران، از یک اصل متاثر بود؛ «ایران تهدید امنیت و ثبات منطقه‌ای است». گزاره‌ای که آمریکا و رژیم اسرائیل در تثبیت و تحکیم آن در اذهان حکام عرب منطقه تمام تقلای خود را به کار بستند. این روند اما از مقطعی و بر پایه منطق و استدلالی عقلانی از سوی کشورهای منطقه با تردیدهایی روبرو شد و پس از حمله نظامی رژیم اسرائیل و آمریکا به ایران، نشانه‌ها از کم‌رنگ شدن ذهنیت تهدیدانگاری علیه تهران، حداقل در مقطع کنونی حکایت دارد.

در حال حاضر امیرنشینان خلیج‌فارس بیش از پیش برای پاسخ به این پرسش در تلاش هستند که «تهدید واقعی امنیت در منطقه کیست؟» پاسخ به این پرسش مبنای پیدا و پنهان سخنرانی‌های نشست منامه بود و با ارزیابی مجموع سخنرانی‌های صورت گرفته در آن نشست و عبور از واکنش‌های ابتدایی و اغلب سطحی به سخنرانی‌ها و دیدارها، می‌توان دریافت که در این نشست دو دیدگاه درباره امنیت منطقه و مخاطرات آن مطرح شد که پرداختن به هریک از این دو دیدگاه، فارغ از مدافعان آن می‌تواند در چشم‌انداز تعریف ترتیبات امنیتی در منطقه تاثیرگذار باشد.

غرب آسیا در مسیر امنیت بلندمدت/ آیا منطقه از سنت خرید امنیت از فرامنطقه عبور کرد؟

امنیت و چگونگی تعریف آن برای کشورهای منطقه

به باور و تاکید بسیاری از تحلیلگران منطقه‌ای، مقامات و مسئولان، مفهوم امنیت در جهان دیگر محدود به مفهوم نظامی نیست و متغیرهای به اصلاحی نرمی در ایجاد و تثبیت این مفهوم شکل گرفته‌اند که بیش از گذشته ضرورت بازتعریف نگاه‌ها به این مقوله در غرب آسیا را پررنگ می‌سازد. در جهان امروز اقتصاد و فرهنگ، فناوری و رسانه اگر نگوییم بیشتر از تسلیحات اما کمتر از آن هم اثرگذار نیستند. در قرن ۲۱ بازیگران در غرب آسیا هریک متناسب و مرتبط با تاریخ و فرهنگ، نگاه خود به مفهوم امنیت و نیز اصول سیاست خارجی خود به پدیده امنیت نگریسته و به آن بها داده و برای تامین آن برنامه‌ریزی می‌کنند.

در حال حاضر امیرنشینان خلیج‌فارس بیش از پیش برای پاسخ به این پرسش در تلاش هستند که «تهدید واقعی امنیت در منطقه از کدام سو بیشتر است؟» پاسخ به این پرسش مبنای پیدا و پنهان سخنرانی‌های نشست منامه بود

الف: شماری از دولت‌های منطقه معقدند سازوکار تامین امنیت منطقه‌ای باید مبتنی بر دیپلماسی جمعی بوده و با همراهی و هماهنگی همه کشورهای منطقه صورت گیرد. مبنای چنین دیدگاهی عبور از تهدیدانگاری هریک از کشورهای منطقه و ورود به نگاهی منعطف به همکاری‌ است. در چنین نگاهی، نه ایران و نه هیچ یک از کشورهای غرب آسیا، تهدید برای این منطقه محسوب نمی‌شود بلکه باید و می‌تواند به عنوان ابزاری در مسیر ثبات تعریف شوند. پرچم‌دار این رویکرد در نشست منامه «بدر البوسعیدی» وزیر امور خارجه عمان بود که تصریح کرد: «تقویت سازوکاری جامع‌ برای گفت‌وگو و تلاش‌های امنیتی شورای همکاری خلیج فارس، بی‌تردید واقعیتی را منعکس خواهد کرد که ایران، عراق و یمن هم سهم مشروع و واقعی در امنیت خلیج فارس دارند، چنین رویکردی ما را در موقعیت بسیار بهتری قرار خواهد داد تا به چالش‌های دیگر منطقه، از جمله امنیت دریایی، قاچاق مواد مخدر و انسان، و تغییرات اقلیمی بپردازیم، واقعاً چگونه می‌توانیم امنیت منطقه‌ای داشته باشیم، وقتی بازیگران اصلی از گفت‌وگو کنار گذاشته شوند؟ گفت‌وگوی فراگیر، احترام متقابل و پیوندهای اقتصادی عمیق‌تری را ترویج می‌دهد و انگیزه‌هایی برای خویشتنداری ایجاد می‌کند ـ چیزی که سیاست مهار و رویکردهای مبتنی بر رقابت صفر نمی‌توانند به‌دست آورند».

ب: دیدگاه دیگر اما معتقد است تامین امنیت منطقه‌ای جز با ائتلاف‌ها و پیمان‌ها با قدرت‌های فرامنطقه‌ای امکان‌پذیر نیست و این میان «آنچه این ثبات منطقه را تهدید می‌کند ایران است». دیدگاهی که سال‌هاست دلارهای نفتی اعراب را به بهانه تهدید ایران راهی کارخانه‌های اسلحه‌سازی آمریکا کرده و راه را بر هرگونه همکاری در منطقه بسته است. چنین رویکردی گرچه تا همین چند سال گذشته نگاه حاکم بر عمده حکمرانان عرب در منطقه بود و در این نشست هم از سوی نماینده آمریکا بسیار مورد تاکید قرار گرفت اما مجموع دیدگاه‌های مطرح شده در نشست منامه نشان می‌دهد که این رویکرد جز از سوی برخی مقامات اسبق عربی و نمایندگان آیپک، لابی صهیونیستی خریدار دیگری ندارد.

طرفداران رویکرد نخست که عمان، قطر و ایران در آن دسته‌بندی می‌شوند، امنیت پایدار منطقه‌ای را محصول و مرهون مشارکت همه بازیگران و برخاسته از درون منطقه می‌دانند. نگاهی که عربستان سعودی هم از سال ۲۰۲۳ و با عادی‌سازی روابط خود با تهران نشان داد که درحال تغییر مسیر به سمت آن است. شیوه‌ای که ریاض و تهران در سال‌های اخیر اتخاذ کردند به الگویی برای دیگر کشورهای منطقه هم تبدیل شد. تاکید بر کاهش وابستگی و حضور کشورهای فرامنطقه‌ای به ویژه حضور نظامی آن‌ها کانون اصلی این طرح است که با توجه به نگاه نه چندان مثبت مردم منطقه به این قدرت‌ها به نوعی مشروعیت مردمی را هم با خود به همراه دارد. ایده‌هایی چون «مجمع گفت‌وگوی منطقه‌ای»، «طرح مناره» و همکاری در شورای همکاری خلیج‌فارس در راستای همین نگاه از سوی ایران و برخی کشورهای منطقه ارائه شد.

غرب آسیا در مسیر امنیت بلندمدت/ آیا منطقه از سنت خرید امنیت از فرامنطقه عبور کرد؟

این ایده‌ها گرچه تا پیش از حمله نظامی رژیم اسرائیل به ایران، پیشنهاداتی گفتمانی جذابی بودند اما پس از این حمله و به ویژه پس از حمله اسرائیل به قطر، به عنوان یکی از مهمترین دستورکارهای کشورهای منطقه قرار گرفته است و حتی گروهی که پیش از این چتر امنیتی آمریکا را به عنوان سپری غیرقابل نفوذ می‌دانستند پس از بمباران دوحه در این دیدگاه تجدیدنظر جدی صورت دادند. با این همه اما برای رسیدن به سازوکاری در میدان عمل، راه طولانی در پیش است.

ترکیب سازنده امنیت در منطقه می‌تواند مجموعه‌ای از دیپلماسی، تسلیحات و اقتصاد تعریف شود و این ترکیب به منظور تبدیل شده به مدل همکاری نیازمند گفت‌وگوهایی بیشتر و البته به دور از لابی‌های غربی و صهیونیستی است.

ب: دیدگاه دوم اما مبتنی بر متوازن‌سازی قدرت در منطقه از سوی کشورهای فرامنطقه‌ای و با این ادعا است که ایران و آنچه گروه‌های تحت حمایت تهران می‌خواند باید از سوی کشورهای غربی مهار شوند تا امنیت تامین شود. اقدامی که به بهای زیرسوال رفتن استقلال کشورهای منطقه و تداوم و توسعه رقابت‌های تسلیحانی خواهد بود. از سوی دیگر اعتماد بیش‌از اندازه به تامین امنیت از سوی کشورهای فرامنطقه‌ای موجب خواهد شد تا با کوچکترین تغییری در روابط دو یا چندجانبه، امنیت منطقه هم متاثر و متلاطم شود.

منطقه و آنچه بدان نیاز دارد

هریک از دو نگاه اشاره شده در بالا عواقب و نتایجی را در منطقه به همراه خواهد داشت و هر اندازه کشورهای منطقه بتوانند از رویکرد اتکا به قدرت‌های فرامنطقه‌ای به سمت رویکرد همکاری جمعی حرکت کنند، شرایط برای برقراری امنیتی پایدار هموارتر خواهد شد. با این پایداری، غرب آسیا هم می‌تواند مانند شرق آن و یا حتی اروپا به گونه‌ای تازه و البته کم‌تر تجربه شده در تامین امنیت نگاه بلندمدت داشته باشد و آن را از مسیر اقتصاد و منافع اقتصادی جمعی پیگیری کند. موضوعی که امارات متحده عربی و قطر در سال‌های اخیر به آن توجه ویژه داشته و ایران هم با توجه به مجموع ویژگی‌های جغرافیایی و سیاسی خود می‌تواند نقشی تعیین کننده در ایجاد و تثبیت امنیت حاصل از پیوندهای اقتصادی کشورهای منطقه ایفا کند.

ترکیب سازنده امنیت در منطقه می‌تواند در مجموعه‌ای از دیپلماسی، تسلیحات و اقتصاد تعریف شود و این ترکیب به منظور تبدیل شدن به مدل همکاری، نیازمند گفت‌وگوهایی بیشتر و البته به دور از لابی‌های غربی و صهیونیستی است. مجمعی که بتواند هم کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و هم عراق و یمن و ایران را شامل شده و حتی مسیر ورود دیگر همسایگان را هم گشوده نگه دارد.

چشم‌انداز پیش روی چنین ترکیبی در کوتاه مدت می‌تواند همان الگوی تنش‌زدایی میان ایران و عربستان را به صورت دو جانبه یا کلان با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس تکرار کند. حضور قدرتمند و با ثبات عراق در کنار پایان نگاه تهدید محور به یمن هم می‌تواند در میان مدت، چشم‌انداز رسیدن به چارچوب همکاری را گسترده‌تر و در دسترس‌تر قرار دهد. طراحی این چارچوب اما در بلندمدت نیازمند عبور از نگاه نجات‌بخش به غرب، تشخیص رژیم اسرائیل به عنوان تهدید اصلی و در نهایت تعریف منافع بلندمدت و مشترک اقتصادی در منطقه است.

تامین و تضمین ثبات در منطقه در توان هیچ‌یک از کشورهای منطقه به تنهایی نیست اما مجموع سرزمین‌های غرب آسیا، نخستین و تنها مسیر این تامین و تضمین آن هستند و به نظر می‌رسد اشارات رفته در نشست منامه هم فارغ از انگیزه‌های برگزارکنندگان و شماری از مهمانان، می‌تواند مقدمه‌ای برای حرکت در این مسیر در منطقه باشد.