شناسهٔ خبر: 75813666 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: طرفداری | لینک خبر

حادثه تروریستی پاریس از زبان مردی که هرگز آن آدم سابق نشد: مردم مرا قهرمان می‌دانند ولی خودم هم قربانی بودم

۱۰ سال پس از حملات وحشیانهٔ عناصر داعش به پاریس، زخم‌های قربانیان هنوز تازه به نظر می‌رسد.

صاحب‌خبر -

طرفداری | ده سال از حملات تروریستی پاریس می‌گذرد، اما زخم‌های روانی سلیم تورابالی هنوز التیام نیافته‌اند. تصاویری که او از آن شب در ورزشگاه استاد دو فرانس در ذهن دارد، همچنان پاک‌ نشدنی‌ به نظر می‌رسد.

به گزارش اسوشیتد پرس، حملات نوامبر ۲۰۱۵ از ورزشگاه ملی فرانسه آغاز شد و سپس سراسر پاریس را در بر گرفت؛ حملاتی که به کشته شدن ۱۳۲ نفر و زخمی شدن بیش از ۴۰۰ نفر انجامید. همان شب، در بیرون از استاد دو فرانس، یک نفر کشته و دست‌کم ۱۴ نفر زخمی شدند، اما اگر هوشیاری تورابالی نبود، شمار قربانیان می‌توانست بسیار بیشتر باشد.

او همان کسی بود که بلال هدفی، یکی از سه بمب‌گذار انتحاری ورزشگاه ملی فرانسه در جریان دیدار دوستانهٔ تیم‌های فرانسه و آلمان را از ورود به داخل ورزشگاه بازداشت.

تورابالی به‌ خاطر عملکردش از سوی فرانسوا اولاند، رئیس‌ جمهور وقت فرانسه، وزارت کشور و همچنین افکار عمومی مورد ستایش قرار گرفت، اما رنج درونی او از آن شب تا امروز ادامه داشته است.

او در گفت‌وگویی با خبرگزاری AP گفت:

مردم مرا بیشتر به چشم قهرمان دیدند تا قربانی، اما آن بخشِ قربانی بودن نیز در درون من وجود دارد.

پنج‌شنبه شب و در چارچوب مسابقات انتخابی جام جهانی ۲۰۲۶ فرانسه به مصاف اوکراین می‌رود؛ جایی که مراسم یادبود این حملات در ورزشگاه پارک دو پرنس برگزار خواهد شد و تورابالی به دعوت فدراسیون فوتبال فرانسه در آن حضور خواهد داشت.
او گفت:

در آنجا خواهم بود، اما با دلی پر از درد. ۱۰ سال گذشته است؛ انگار همین دیروز بود که به ما حمله شد.

متوقف کردن بمب‌گذار

تورابالی آن شب به‌عنوان مأمور امنیتی در ورودی L مستقر بود. هدفی تلاش کرد وارد ورزشگاه شود، اما وقتی تورابالی او را دید که می‌کوشد بدون بلیت و پشت سر یک هوادار از ورودی عبور کند، مانع او شد.

تورابالی به یاد می‌آورد:

جوانی آمد که خودش را به هواداری چسبانده بود و بدون نشان دادن بلیت جلو می‌رفت. به او گفتم «آقا، کجا می‌روید؟ بلیت خودتان را نشان دهید». اما او گوش نمی‌داد و همچنان می‌خواست جلو برود. دستم را جلویش گرفتم و او گفت: «من باید بروم داخل؛ باید بروم داخل». همان‌جا به او مشکوک شدم.

هدفی که ۲۰ سال داشت، چند متر عقب‌تر ایستاد و از دور تورابالی را زیر نظر گرفت.

مستقیماً روبه‌رویم ایستاده بود و مرا تماشا می‌کرد. از طریق بی‌سیم به همکارانم هشدار دادم: «در همهٔ ورودی‌ها مراقب باشید. جوانی سیاه‌پوش با چهره‌ای بچه‌گانه می‌خواهد وارد شود، نگذارید داخل بیاید». حدود ۱۰ دقیقه همان‌طور روبه‌رویم ایستاده بود و مرا نگاه می‌کرد و آنجا بود که ترسیدم. نگران بودم که دور از چشم من، وارد ورزشگاه شود. من به او چشم دوخته بودم و او هم به من؛ ناگهان در بین جمعیت گم شد و رفت. 

هشدار تورابالی مؤثر واقع شد؛ هدفی در سایر ورودی‌ها هم اجازه ورود پیدا نکرد و در نهایت جلیقه انفجاری خود را در بیرون از ورزشگاه منفجر کرد.

سلیم تورابالی سلیم تورابالی، مردی که از بروز یک فاجعهٔ بزرگ‌تر در حملات پاریس جلوگیری کرد

انفجارها

دو انفجار پیاپی در نیمهٔ نخست بازی، حوالی ساعت ۹:۲۰ شب، در نزدیکی ورودی D رخ داد و انفجار سوم نزدیک ساعت ۱۰ شب و در حوالی یک فست‌فودی به وقوع پیوست.

تورابالی هنوز آن لحظه را به یاد دارد.

احساس کردم زمین زیر پایم می‌لرزد. بوی سوختگی در فضا پیچید، بویی متفاوت از دودِ منورهایی که معمولاً می‌بینیم.

او آن شب به یکی از مجروحان نیز کمک کرد.

مرد زخمی را روی زمین خواباندم. در رانش پر از ترکش فلزی بود. دست‌هایم را نگاه کردم، خون‌آلود بودند. دستکش نداشتم و تکه‌هایی از بدن انسان در دستانم بود.

پنهان نگه داشتن حقیقت از تماشاگران

به گفته تورابالی، او و دیگر نیروهای امنیتی دستور داشتند تماشاگران را در جریان حمله قرار ندهند تا از وحشت و ازدحام ۸۰ هزار نفری جلوگیری شود.

هواداران داخل ورزشگاه نباید می‌فهمیدند که استاد دو فرانس هدف حمله قرار گرفته، چون باعث وحشت عظیمی می‌شد. بین دو نیمه، برخی آمدند و پرسیدند «چه اتفاقی افتاد؟ آیا انفجار گاز در رستوران‌های روبه‌روی ورزشگاه بود؟» ما جوابشان را ندادیم تا وحشت ایجاد نشود.

پس از پایان بازی، گویندهٔ ورزشگاه از بلندگو مسیرهای خروج را اعلام کرد و بیشترِ هواداران از طریق قطار به خانه بازگشتند؛ تورابالی نیز در میان آنان بود.

تصاویر کابوس‌وار

پنج روز بعد از حمله، تورابالی به ایستگاه پلیس احضار شد تا در شناسایی هدفی به‌ عنوان یکی از بمب‌گذاران کمک کند؛ بدون آنکه از پیش بداند چه چیزی در انتظارش است.

عکسی نشانم دادند؛ سرش از بدن جدا شده بود. مأمور پلیس جنایی سرش را در دست گرفته بود. همان لحظه او را شناسایی کردم. همان مردی بود که روبه‌رویم ایستاده بود، آن موقع زنده بود و حالا بی‌جان.

چهرهٔ هدفی هنوز از ذهن تورابالی بیرون نمی‌رود:

صحنه‌ای بسیار خشونت‌بار بود؛ سری جدا از بدن، انفجار، بوی سوختگی و دستانم که پر از تکه‌های بدن انسان بود. این تصاویر ده سال است در ذهنم مانده‌اند.

بلال هدفی، تروریست ورزشگاه استاد دو فرانس بلال هدفی، تروریست ورزشگاه استاد دو فرانس

دستمزد تورابالی در آن شب تنها ۴۰ یورو (۴۶ دلار) بود. او می‌گوید:

من از اختلال استرس پس از سانحه رنج می‌برم؛ بسیار شدید و دردناک است.

او می‌گوید آن خاطرات هولناک می‌توانند در هر لحظه بازگردند:

ممکن است در حال گفت‌وگو باشم و ناگهان ذهنم به همان شب بازگردد. این چیزی است که بسیار سخت می‌توان با آن کنار آمد؛ واقعاً آدم را از پا در می‌آورد.

تسکین درد با گفت‌وگو

تورابالی حالا با روانپزشک صحبت می‌کند و می‌گوید بازگو کردن ماجرا برای دیگران کمک‌ کننده است، اما در زمان حملات و ماه‌های بعد هیچ‌گونه حمایت روانی دریافت نکرد.

تروما این‌گونه شکل می‌گیرد. همین که بعد از ۱۰ سال باقی مانده، خودش نشانی از این موضوع است.

او تمام این سال‌ها رنج روانی‌اش را به‌ تنهایی تحمل کرده؛ در حالی که احتمالاً با اقدام خود جان صدها نفر را نجات داده است.

فرانسوا اولاند، رئیس‌جمهور وقت فرانسه، بعدها به روزنامه L’Équipe گفت:

هر بار که به استاد دو فرانس بازمی‌گردم، به یاد می‌آورم اگر حمله در داخل ورزشگاه صورت می‌گرفت یا اگر جمعیت دچار وحشت می‌شد، چه می‌توانست رخ دهد.

همچنین بلیز ماتویدی، هافبک سابق تیم ملی فرانسه، درباره تورابالی گفته است:

او فراتر از یک قهرمان است. اگر تروریست‌ها وارد ورزشگاه می‌شدند، چه اتفاقی می‌افتاد؟ حتی فکر کردن به آن، لرزه به تنم می‌اندازد.

ویدیو؛ عکس العمل پاتریس اورا هنگام شنیدن صدای انفجار در پاریس