شناسهٔ خبر: 75877008 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جماران | لینک خبر

در گفت‌وگو با جماران؛

حسینی، تحلیلگر مسائل بین‌الملل: قطع ارتباط با غرب باعث شده در مقابل چین و روسیه خلع سلاح شویم/ به خاطر تبدیل شدن سیاست خارجی به ابزار رقابت‌های داخلی، روسیه در مقابل ایران احساس مصونیت می کند

یک تحلیلگر مسائل بین‌الملل گفت: ما با قطع ارتباط با غرب خود را در مقابل چین و روسیه خلع سلاح کرده‌ایم و از سوی دیگر از ظرفیت‌های بالقوه و شناسایی مواردی که باعث می‌شود در همین شرایط هم روابط بهتری داشت، کوتاهی می‌کنیم.

صاحب‌خبر -

پایگاه خبری جماران: روابط ایران و روسیه همواره یکی از پیچیده‌ترین و در عین حال استراتژیک‌ترین موضوعات در سیاست خارجی ایران بوده است. این روابط که از یک سو با خاطرات تلخ تاریخی گره خورده و از سوی دیگر با منافع مشترک منطقه‌ای و جهانی پیوند دارد، همواره محل بحث و تحلیل‌های گوناگون بوده است. برای بررسی دقیق‌تر ابعاد این همکاری، به گفت‌وگو با سیدعلی حسینی، از تحلیلگران روابط بین‌الملل نشسته‌ایم.

 

جناب آقای حسینی!  در ابتدای بحث میخواهم بپرسم که شما غالبا به‌ عنوان یکی از طرفداران جدی همکاری با روسیه شناخته می‌شوید. آیا این برداشت دقیق است؟

خیر، این برداشت دقیق نیست. من طرفدار همکاری متوازن با همه کشورهای جهان، به‌ویژه همسایگان، بر اساس منافع ملی هستم. اما درباره روسیه، دو نکته اهمیت این کشور را مضاعف می‌کند؛ اول اینکه روسیه همسایه شمالی ماست و قرن‌ها تاریخ پرفرازونشیب مشترک داشته‌ایم و دوم اینکه نباید اجازه دهیم این روابط پرتنش تاریخی، مانع یک نگاه تازه و مبتنی بر واقع‌گرایی امروز شود. درست است که روسیه تزاری بخش‌هایی از خاک ما را جدا کرد، اما ما امروز با فدراسیون روسیه‌ روبه‌رو هستیم که در بسیاری از مسائل کلان منطقه‌ای و جهانی با ما اشتراک منافع دارد، نه با روسیه‌‌ تزاری یا اتحاد جماهیر شوروی.

 

این نگاه شما به «عبور از گذشته»، به‌ویژه با توجه به حافظه تاریخی ایرانیان در مورد جدایی بخش‌هایی از خاک کشور، ممکن است  چالش‌برانگیز باشد. آیا شما معتقد به فراموشی کامل این گذشته تاریخی هستید؟

فراموشی هرگز، اما عبور از آن ضروری است. تاریخ باید چراغ راه آینده باشد، نه زنجیر پای آن. همان‌طور که ما پس از ۸ سال جنگ ویرانگر با عراق، توانستیم روابط گسترده‌ای در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی و حتی گردشگری با این کشور برقرار کنیم، با روسیه نیز می‌توان چنین رویکردی داشت. اگر دشمنی تاریخی به یک فرصت استراتژیک تبدیل نشود، همواره به‌ عنوان یک مانع در مسیر توسعه عمل کرده و مورد بهره‌برداری دیگر کشورها قرار خواهد گرفت.

 

با وجود این استدلال، بی‌اعتمادی به روسیه در افکار عمومی ایران ریشه‌دار به نظر می‌رسد. شما ریشه این بی‌اعتمادی را در چه می‌بینید و چرا با وجود اشتراک منافع، این دیدگاه همچنان پابرجاست؟

بله، این بی‌اعتمادی وجود دارد و بخشی از آن به عملکرد رسانه‌ها بازمی‌گردد. متأسفانه ما با یک دوقطبی رسانه‌ای مواجهیم؛ رسانه ملی اغلب تنها جنبه‌های مثبت و رسمی روابط را به تصویر می‌کشد و از طرف دیگر، رسانه‌های منتقد نیز صرفاً بر خاطرات تلخ تاریخی و جنبه‌های منفی تکیه می‌کنند. نتیجه این رویکرد، ایجاد یک فضای دوقطبی و احساسی است. ما باید به یک درک واقع‌بینانه برسیم. روابط خارجی عرصه تأمین منافع ملی است، نه حوزه دوستی و دشمنی عاطفی. باید به دقت تحلیل کنیم که منافع ما در چه نقاطی با روسیه هم‌راستا می‌شود و در کجا مسیرمان جداست.

 

فراتر از حوزه‌های سیاسی و امنیتی، شما بر کدام زمینه‌ها برای تعمیق روابط تأکید دارید تا این همکاری از سطح دولتی فراتر رفته و به سطح ملت‌ها نیز برسد؟

به باور من، کلید اصلی در گسترش روابط مردمی و فرهنگی نهفته است. اگر مردم دو کشور شناخت دقیقی از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های یکدیگر پیدا کنند، زمینه برای همکاری‌های پایدار اقتصادی و تکنولوژیک نیز فراهم می‌شود. حوزه‌هایی مانند آموزش عالی، گردشگری و تبادل فناوری از مهم‌ترین بسترها هستند. ما می‌توانیم از ظرفیت عظیم جامعه مسلمانان روسیه برای ایجاد پیوندهای فرهنگی عمیق بهره ببریم. در مقابل، روس‌ها علاقه قابل توجهی به فرهنگ غنی ایرانی و جاذبه‌های گردشگری، به‌ خصوص در جنوب ایران دارند، اما ما در تبدیل این علاقه به یک مقصد واقعی گردشگری کوتاهی کرده‌ایم.

 

یکی از مصادیق عینی این همکاری، پروژه کریدور شمال–جنوب است. لطفاً توضیح دهید اهمیت استراتژیک این کریدور برای منافع ملی ایران چیست و چرا روسیه حاضر به سرمایه‌گذاری کلان در آن شده است؟

این کریدور، تکمیل‌کننده مسیر ترانزیتی شمال به جنوب است و ایران را به شاهراه اصلی تجارت از خلیج فارس تا روسیه و شمال اروپا تبدیل می‌کند. ما برای تحقق این هدف، خط راه‌آهن را از بنادر جنوبی تا رشت کشیده‌ایم و تنها قطعه‌ای حدوداً ۱۲۶ کیلومتری تا آستارا باقی مانده است. روسیه به دلیل منافع مستقیم اقتصادی و ژئوپلیتیکی خود، حاضر شده بیش از یک میلیارد یورو برای تکمیل این مسیر سرمایه‌گذاری کند. این یک نمونه برجسته از همکاری برد-برد است که نباید قربانی نگاه‌های سیاسی کوتاه‌مدت و اختلافات داخلی شود.

 

در اینجا یک نقد جدی مطرح می‌شود. منتقدان معتقدند که در این رابطه، کفه ترازو به نفع مسکو سنگینی می‌کند و ایران بیشتر در زمین روسیه بازی می‌کند تا در راستای منافع خود. پاسخ شما به این دیدگاه چیست؟

در روابط بین‌الملل، هر کشوری به دنبال حداکثرسازی منافع خود است. حتی آمریکا و اروپا که روابط «راهبردی» دارند، در موارد متعدد بر سر منافعشان با یکدیگر اختلاف پیدا می‌کنند. مهم این است که ما منافع ملی خودمان را به درستی تعریف، شناسایی و بر اساس آن عمل کنیم، نه بر مبنای شعار یا احساسات. منتقدین باید دلایل خود را به صورت شفاف و مستدل بیان کنند. بله، طبیعی است که هر کشوری تلاش می‌کند بهره بیشتری از روابط ببرد و این وظیفه دستگاه دیپلماسی و حاکمیت ماست که از منافع ملی کشورمان حفاظت کنند.

 

به حوزه حساس فناوری و صنایع دفاعی بپردازیم. نقش روسیه در توسعه توانمندی‌های دفاعی ایران، به‌ویژه در حوزه موشکی، چقدر بوده است؟

بخشی از دانش اولیه موشکی ما در سال‌های گذشته، چه به صورت رسمی و چه غیررسمی، از روسیه منتقل شد.  البته امروز ما در این صنعت به خودکفایی رسیده‌ایم، اما نباید فراموش کنیم که در ابتدای مسیر از تجربه فنی روس‌ها بهره بردیم. روسیه همچنان در حوزه‌های پیشرفته دفاعی، فضایی و انرژی هسته‌ای دارای ظرفیت‌های بالایی است که می‌توان از آن‌ها استفاده کرد؛ البته به شرطی که قراردادها دقیق، شفاف و پرداخت‌ها به‌موقع انجام شود.

 

اما در حوزه فناوری هسته‌ای، تجربه نیروگاه بوشهر با تأخیرهای طولانی‌مدت همراه بود. منتقدان این تأخیر را به عملکرد روس‌ها نسبت می‌دهند. ارزیابی شما از دلایل این کندی چیست؟

واقعیت این است که بخشی از تأخیرها مستقیماً به خود ما برمی‌گردد. این پروژه ابتدا قرار بود توسط شرکت‌های آلمانی ساخته شود، اما پس از انقلاب متوقف شد. زمانی که روس‌ها وارد پروژه شدند، ناچار بودند طراحی را از مدل آلمانی به مدل روسی تغییر دهند که این خود بسیار زمان‌بر بود. علاوه بر این، پرداخت‌های مالی ما به طرف روسی نیز معمولاً با تأخیرهای طولانی انجام می‌شد. نباید فراموش کرد که بخشی از فناوری‌های مورد نیاز در اوکراین قرار داشت و پس از فروپاشی شوروی، دسترسی روسیه به آن قطعات و تکنولوژی‌ها آسان نبود. مجموع این عوامل باعث طولانی شدن پروژه شد.

 

در ادامه بحث دفاعی، شاهد بودیم که برخی تجهیزات نظامی روسی، مانند سامانه اس-۳۰۰، در درگیری‌های اخیر منطقه و جهان، آسیب‌پذیری‌هایی از خود نشان دادند. آیا این موضوع نگرانی‌هایی در مورد اتکا به فناوری نظامی روسیه ایجاد نمی‌کند؟

تکنولوژی نظامی ماهیتی پویا دارد و دائماً در حال تغییر است. سامانه‌های اس-۳۰۰ در زمان خود از بهترین پدافندهای هوایی جهان بودند، اما با ظهور و پیشرفت ابزارهای نوین مانند پهپادها، آسیب‌پذیری‌های جدیدی برای آن‌ها تعریف شد. این یک چالش جهانی است و فقط به تجهیزات روسی محدود نمی‌شود. خود روسیه نیز در جنگ اوکراین با همین مشکل مواجه شد. نکته کلیدی این است که هیچ سلاحی کارایی ابدی ندارد و سیستم‌های دفاعی باید به طور مستمر به‌روزرسانی شوند.

 

یکی از پربحث‌ترین موضوعات اخیر، سرنوشت قرارداد جنگنده‌های سوخو-۳۵ بود. با وجود اعلام‌های اولیه، چرا این جنگنده‌ها به ایران تحویل داده نشدند؟

برخلاف شایعاتی که مطرح می‌شود، قرارداد خرید این جنگنده‌ها امضا شده بود. اما با تغییر وزیر دفاع در آن مقطع و بروز تأخیر در پرداخت‌های مالی از سوی ایران، فرآیند ساخت هواپیماها آغاز نشد. تصور عمومی این است که روسیه جنگنده‌های آماده تحویل دارد و فقط منتظر پول است، در حالی که این‌طور نیست. هر جنگنده باید طبق سفارش مشتری ساخته شود و وقتی پرداختی صورت نگیرد، خط تولید نیز فعال نمی‌شود. البته بخش‌های دیگری از قراردادهای نظامی مانند تحویل هواپیماهای آموزشی یاک-۱۲۸ انجام شده و خلبانان ما نیز آموزش‌های لازم را دیده‌اند.

 

در این مسیر، چه بازیگران داخلی و خارجی را مخالف اصلی تعمیق روابط ایران و روسیه می‌دانید و انگیزه‌های آن‌ها چیست؟

در سطح بین‌المللی، اسرائیل، آمریکا و برخی کشورهای عربی منطقه از روابط نزدیک تهران و مسکو خشنود نیستند. اسرائیل و آمریکا به طور مشخص تلاش می‌کنند تا مانع از شکل‌گیری یک اتحاد عمیق میان دو کشور شوند. در داخل ایران نیز به نظر من «جهل و نادانی»  دشمن شماره یک این روابط است. علاوه بر این، افراد و جریان‌های مزدوری نیز وجود دارند که تحت هدایت همان کشورهای متخاصم، به تبلیغات منفی و تخریب این روابط دامن می‌زنند.

 

در سال‌های گذشته، برخی مقامات ایران پیش از رسیدن روابط تهران و مسکو به سطح روابط استراتژیک، از «روابط راهبردی با روسیه» سخن گفته‌اند، در حالی که مقامات روسیه صریحاً چنین سطحی از روابط را تأیید نمی‌کردند. آیا این رویکرد اشتباه دیپلماتیک از سوی ایران بوده است؟ همچنین آیا می‌توان ادعا کرد روسیه در موضوعات مختلف از‌ جمله سوریه و فروش نفت، عملاً پشت ایران را خالی کرده است؟

به نظر می‌رسد بخشی از این وضعیت ناشی از کم‌تجربگی و بی‌دقتی دیپلماتیک برخی مسئولان ایرانی بوده است. پیش از آنکه روابط ایران و روسیه رسماً به سطح راهبردی برسد، برخی چهره‌ها در سطح عالی، ازجمله رئیس‌جمهور وقت، از روابط استراتژیک با روسیه سخن می‌گفتند؛ در حالی که مقامات روس و به طور مشخص اعضای دوما، به‌صراحت اعلام می‌کردند روابط دو کشور هنوز در چنین سطحی ندارد.

با این حال، نمی‌توان این مسأله را به حساب «اشتباه روسیه» گذاشت، زیرا هر کشور پیش از هر چیز منافع خود را دنبال می‌کند، حتی اگر با طرف مقابل روابط راهبردی داشته باشد. نمونه آن روابط آمریکا و اروپا است که با وجود عمق و گستردگی، در مقاطع مختلف از جمله بحران اوکراین، بر اساس منافع ملی آمریکا دستخوش تغییر شده است.

در موضوع فروش نفت نیز پس از جنگ اوکراین و اعمال تحریم‌ها، روسیه ناچار بود در راستای منافع خود اقدام کند. ضعف اصلی، در دستگاه دیپلماسی ایران بود که نتوانست زودتر تهدیدات را شناسایی کرده و سازوکار همکاری مشخصی با روسیه در حوزه انرژی ایجاد کند.

درباره ادعای «پشت کردن روسیه به ایران در سوریه» نیز باید گفت، همکاری ایران و روسیه صرفاً در موضوع مبارزه با داعش و گروه‌های ضدنظام سوریه تعریف شده بود. هیچ توافقی وجود نداشت که روسیه در مسائل مرتبط با اسرائیل از ایران حمایت کند. روسیه بنا به روابط بسیار عمیق با اسرائیل از جمله حضور گسترده روس‌زبان‌ها در این رژیم، طبعاً حاضر نبود منافع خود را در این حوزه به خطر بیندازد. بنابراین، مسأله بیشتر ناشی از انتظارات غیرواقع‌بینانه ایران بوده است.

 

به نظر می‌رسد در ایران نوعی احتیاط بیش از اندازه در نقد روسیه وجود دارد؛ به‌گونه‌ای که مسئولان فعلی و سابق از بیان کوچک‌ترین انتقادی پرهیز می‌کنند. آیا این رفتار به روسیه این پیام را نمی‌دهد که همیشه محق است و نیازی به پاسخگویی ندارد؟

مشکل اصلی از داخل آغاز می‌شود. یک ضرب المثل ایرانی می‌گوید: «حرمت امامزاده با متولی آن است» وقتی سیاست خارجی به ابزار رقابت‌های داخلی تبدیل شده است، طبیعی است طرف مقابل نیز از این وضعیت برداشت‌های منفعت‌گرایانه خود را داشته باشد. بخشی از نیروهای سیاسی برای کنار زدن رقیب داخلی از هر موضوعی در روابط خارجی استفاده می‌کنند. همین اختلافات داخلی زمینه‌ای فراهم کرده تا روسیه تصور کند در موقعیت برتری قرار دارد و هیچ نقدی را نمی‌پذیرد و در مقابل انتقادات، دست به اعتراض می‌زند. این فضای داخلی باعث شده هرگونه انتقاد از روسیه با واکنش تند برخی جریان‌های داخلی مواجه شود و در نتیجه، مسکو احساس نوعی مصونیت و حقانیت دائمی کند.

 

برخی رفتارهای روسیه در یک دهه اخیر از جمله عدم حضور در عکس یادگاری برجام تا پیش‌قدم شدن در افشای کمک‌های نظامی ایران به روسیه در جنگ اوکراین، این تصور را ایجاد کرده که مسکو تمایلی به عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا ندارد. آیا این ارزیابی صحیح است؟

به‌طور کلی، ارزیابی درستی است. روس‌ها هیچ‌گاه علاقه‌مند نبوده‌اند ایران با غرب روابط عادی برقرار کند، زیرا نزدیک شدن تهران به غرب قدرت چانه‌زنی ایران را در برابر روسیه افزایش می‌دهد. حتی می‌توان گفت روسیه از درگیری‌های محدود ایران و آمریکا نیز ناراضی نیست و این وضعیت در برخی موارد برای مسکو منفعت محسوب می‌شود. با این حال، روسیه خواهان سقوط حکومت ایران هم نیست. این کشور در یک محاصره استراتژیک قرار دارد و موقعیت ژئوپولیتیک ایران برای مسکو مانند سگک کمربند امنیتی است. بنابراین، سیاست مطلوب روسیه چیزی میان این دو حالت است: نه جنگ فراگیر ایران با غرب و نه عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا. این شرایط می‌توانست یک فرصت مهم برای ایران باشد، اما به دلیل ضعف در دیپلماسی، چنین فرصتی به‌طور کامل مورد استفاده قرار نگرفته است.

 

با توجه به حمایت روسیه از موضع امارات در موضوع جزایر سه‌گانه، آیا می‌توان آن را نوعی خیانت به ایران دانست؟

طبیعی است در این موضوع، رفتار روسیه قابل دفاع نیست. با این حال، باید اشاره کرد که ماه‌ها پیش از این اتفاق هشدار داده شده بود و اگر دستگاه سیاست خارجی ایران فعال‌تر عمل می‌کرد، امکان جلوگیری از آن وجود داشت. عدم رایزنی، نبود هشدارهای لازم به طرف روس و بی‌توجهی به نشانه‌های سیاسی باعث شد غافلگیری به‌ وجود آید و به نظر می‌رسد این اقدام روس‌ها در پی عدم شناسایی اشغال جزیره کریمه توسط ایران بود.

در پایان متذکر می شوم، ما با قطع ارتباط با غرب، خود را در مقابل چین و روسیه خلع سلاح کرده‌ایم و از سوی دیگر از ظرفیت‌های بالقوه و شناسایی مواردی که باعث می‌شود  در همین شرایط هم روابط بهتری داشت، کوتاهی می‌کنیم. به عنوان مثال، ویتنام در بهترین مکان مسکو زمینی رایگان از شهرداری گرفته و ساختمانی ۹ طبقه و شیک درست کرده و چهار طبقه هتل و پنج طبقه دفاتر کار برای شرکت‌ها و تجار ویتنامی ایجاد کرده است. اما ایران در این زمینه‌ها چه انجام داده است؟ هند در سفارت خود در مسکو، ۲۰ دیپلمات دارد، اما در انجمن دوستی روسیه و هند ۲۰۰ کارمند فعالانه مشغول رایزنی هستند. کره جنوبی در سفارت ۱۱ دیپلمات دارد، اما در انجمن دوستی ده‌ها کارمند فعال هستند. اما ایران همه فعالیت‌هایش را در یک سفارتخانه و شخص سفیر خلاصه کرده است، چرا که اکثر دیپلمات‌های ما زبان روسی نمی‌دانند.

اخبار مرتبط

انتهای پیام