به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، «پیمان ابراهیم» نخستینبار در سپتامبر ۲۰۲۰ میان رژیم اسرائیل، امارات متحده عربی و بحرین با میانجیگری دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا امضا شد و در ادامه سودان و مراکش نیز به آن پیوستند. هدف اعلامی این پیمان، عادیسازی روابط دیپلماتیک و اقتصادی میان کشورهای عربی و اسرائیل عنوان شد، اما از منظر بسیاری از ناظران، این توافق بخشی از راهبرد واشنگتن برای بازتعریف نظم امنیتی خاورمیانه به نفع تلآویو و علیه محور مقاومت بود.
جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز، پیمان ابراهیم را خیانت به آرمان فلسطین و ابزاری برای مشروعیتبخشی به اشغالگری اسرائیل دانست. تهران معتقد است عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی نه تنها موجب ثبات در منطقه نخواهد شد، بلکه به افزایش شکاف در جهان اسلام و تضعیف موقعیت کشورهای عربی خواهد انجامید. مقامات ایرانی بارها هشدار دادهاند که این روند، امنیت کشورهای عربی امضاکننده را نیز با خطر روبهرو میکند.
در تازهترین تحولات، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، بامداد جمعه گذشته در شبکه اجتماعی خود نوشت که «قزاقستان، کشوری مسلمان، به توافق ابراهیم پیوسته است» او ابراز امیدواری کرد که کشورهای بیشتری به این مسیر بپیوندند. این خبر در حالی مطرح شد که پایگاه خبری آکسیوس از تداوم ابهام درخصوص موضع عربستان خبر داده و تأکید کرده که بعید است ریاض در شرایط کنونی به این پیمان بپیوندد. در همین حال، ولیعهد سعودی محمد بنسلمان پیش از سفر به واشنگتن اعلام کرده که موضع کشورش درباره عادیسازی روابط با اسرائیل تغییر نکرده و ریاض همچنان بر تشکیل دولت مستقل فلسطینی تأکید دارد.
اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت خارجه در نشست خبری این هفته خود در پاسخ به سوالی در خصوص پیوستن قزاقستان به «پیمان ابراهیم» و سخنان رئیس جمهور آمریکا در این رابطه گفت: در خصوص قزاقستان، بهطور کلی معتقدیم رژیمی که مرتکب نسلکشی ادامهدار در غزه و همچنین اقدامات تجاوزکارانه علیه کشورهای دیگر در منطقه شده، شایسته هیچ گونه شناسایی یا عادیسازی نیست. نگاه عادیسازی نسبت به رژیم صهیونیستی، این رژیم را در تداوم جنایات خود در غزه و منطقه و استمرار قانونشکنی جریتر خواهد کرد. بنابراین، کلیت موضوع از نظر ما امر مردودی است. در عین حال، درباره قزاقستان باید گفت که این کشور بیش از سه دهه دارای روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی بوده است و اعلام اخیر آن بیش از آنکه تغییر واقعی باشد، به نظر میرسد یک نمایش سیاسی برای نشان دادن منزوی نبودن رژیم صهیونیستی باشد. آمریکا نیز تلاش میکند با چنین اقدامات نمایشی، اصل موضوع، یعنی ادامه اشغالگری و نسلکشی در غزه، را به حاشیه ببرد. این امر مسئولیت همه کشورها را سنگینتر میکند تا اجازه ندهند توجهات بینالمللی از اصل موضوع و ریشه بحران در منطقه منحرف شود.
همزمان، منابع خبری گزارش دادهاند که دمشق نیز در حال حاضر قصدی برای پیوستن به این پیمان ندارد. محمد الشرع، رئیس دولت موقت سوریه در سفر به ایالات متحده تصریح کرده که دولت سوریه فعلاً هیچ برنامهای برای گفتوگوی مستقیم با اسرائیل ندارد. در مجموع، تحرکات جدید واشنگتن و شخص ترامپ برای گسترش پیمان ابراهیم، در چارچوب تلاش برای خارجکردن اسرائیل از انزوای سیاسی در جهان عرب ارزیابی میشود.
برای بررسی این موضوع و موضع کشورهای عربی در قبال تداوم روند عادیسازی با رژیم صهیونیستی، با رضا میرابیان، سفیر پیشین ایران در کویت و تحلیلگر مسائل خاورمیانه گفتوگو کردیم.

اعلام پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم که دونالد ترامپ مطرح کرد، بار دیگر بحث پیمان ابراهیم را در رسانهها و تحلیلها داغ کرده است. ایالات متحده روی این مسئله بسیار سرمایهگذاری کرده و اکنون نیز سخت در تلاش است تا پس از تحولات خاورمیانه، رژیم صهیونیستی را از انزوا خارج کند؛ حال پرسش این است که آمریکا تا چه میزان حاضر است برای پیوستن کشورهای منطقه به این پیمان هزینه کرده و آیا فشارهای واشنگتن میتواند بر کشورهای هدف دونالد ترامپ مانند عربستان تاثیرگذار باشد؟
امکانپذیر نیست، چرا که اکنون وضعیت منطقه بهشدت متشنج و در آستانه تحولاتی بزرگ قرار گرفته است. هرچند آتشبس موقت برقرار است، اما بحران لبنان همچنان حلنشده و مواضع کشورهای منطقه نیز بهطور کامل مشخص نیست. از اینرو، پیوستن کشوری مانند قزاقستان به پیمان ابراهیم در واقع نوعی تلاش ناکام برای اعطای مقبولیت و مشروعیت به این پیمان است، در حالی که بسیاری از کشورها آمادگی چنین اقدامی را ندارند؛ حتی آنهایی که همپیمان آمریکا محسوب میشوند، تمایلی به ورود به این روند ندارند.
بهعنوان نمونه، عربستان سعودی بهعنوان بزرگترین کشور عربی و بازیگر اصلی جهان اسلام، هنوز هیچ اقدام جدی در مسیر عادیسازی روابط با اسرائیل انجام نداده و همچنان شرط اصلی خود را بر رسمیت شناختن دولت فلسطین استوار کرده است. در جامعه عربستان نیز، اگر اشتباه نکنم، گرایش به توسعه روابط با آمریکا برای کسب امتیازهای سیاسی و اقتصادی وجود دارد، اما این تمایل به معنای چشمپوشی از آرمان فلسطین نیست. بنابراین، حتی با وجود نزدیکیهای تاکتیکی، عربستان همچنان عادیسازی روابط با اسرائیل را مشروط به تحقق حقوق مشروع ملت فلسطین میداند.
در سفری که احمد الشرع، رئیس حکومت موقت سوریه، به ایالات متحده داشته، تحولات بسیاری مطرح بود و گمانهزنیهایی درباره احتمال عادیسازی روابط سوریه با اسرائیل در همین مدت را تقویت کرد. اما وی در مصاحبهای اعلام کرده که فعلاً برنامهای برای گفتوگوی مستقیم با اسرائیل و پیوستن به پیمان ابراهیم وجود ندارد. با توجه به اینکه سوریه از یکسو گرایشهایی به ایالات متحده پیدا کرده و از سوی دیگر، هر روز هدف تجاوز رژیم صهیونیستی قرار میگیرد، بفرمایید نگاه دمشق در این شرایط چگونه است؟ آیا این اراده حامیان حکومت دمشق یعنی قطر و ترکیه است که موجب شده احمد الشرع به سمت پیوستن به پیمان ابراهیم نرود؟
کشور سوریه بخش قابل توجهی از سرزمین خود را در اشغال اسرائیل دارد و این موضوع برای مردم سوریه مایه خفت، زشتی و تحقیر ملی است. از نگاه آنان، وقتی بخشی از خاک کشورشان در اشغال است، چگونه میتوان از عادیسازی روابط سخن گفت؛ بنابراین، جامعه سوریه اساساً چنین اقدامی را نمیپذیرد. افزون بر این، هرگونه حرکت در جهت عادیسازی میتواند در داخل سوریه بحرانزا باشد. بهویژه در شرایطی که هر از گاهی خبرهایی از تلاش برای ترور احمد الشرع منتشر میشود و عاملان این اقدامات عموماً از گروههای تکفیری و وابسته به جریانهای تندرو هستند که در مناطق اشغالی فعالیت دارند.
از این منظر، سخن گفتن از قرارداد صلح یا روابط عادی در حالی که اسرائیل هنوز از سرزمینهای اشغالی سوریه عقبنشینی نکرده، بیمعناست. سوریها بر این باورند که تنها زمانی میتوان درباره صلح سخن گفت که اسرائیل تعهد دهد از اراضی اشغالی، همچون بلندیهای جولان، خارج شود؛ همانگونه که در روابط خود با مصر پس از عقبنشینی از صحرای سینا عمل کرد. از اینرو، سوریها پذیرای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی نخواهند شد و چنین اقدامی را خلاف منافع ملی و شأن تاریخی خود میدانند.
وضعیت منطقهای به سمتی در حال حرکت است که بسیاری از تحلیلها از تغییر نگاه کشورهای عربی خبر میدهند و بهنظر میرسد حتی برخی کشورهای عربی نیز نسبت به هشدارهایی که ایران همواره درباره بیثباتکنندهبودن رژیم صهیونیستی میداد، هوشیار شدهاند. اکنون وظیفه دستگاه دیپلماسی ما چیست و چگونه میتوانیم با یک سیاستگذاری حسابشده از این شرایط علیه رژیم صهیونیستی استفاده کنیم؟
سیاست ما از مدتها پیش بر این بوده است که روابط با کشورهای همسایه، مسلمان و عرب را تقویت کنیم تا این بهانه را از دست آمریکاییان و اسرائیلیها بگیریم و جمهوری اسلامی در این زمینه موفق عمل کند. در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نیز شاهد بودیم که کشورهای منطقه و کشورهای مسلمان چگونه به صورت متحد از جمهوری اسلامی ایران حمایت کرده و تجاوز نظامی اسرائیل را محکوم کردند. تجربههای تاریخی به کشورهای منطقه نشان داده که ضرورت همگرایی در مقابل عوامل بی ثباتی تا چه میزان از اهمیت بالایی برخوردار است. خوشبختانه روند نزدیکی روابط میان کشورهای همسایه و جوامع عرب و مسلمان آغاز شده و بهنظر میرسد این روند ادامه یابد.