شناسهٔ خبر: 75807264 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

واقعیت دروغین؛ هوش مصنوعی چگونه ابزار جنگ رسانه‌ای شده است؟

در روزهای اخیر، ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که در آن ظاهراً مأموران پلیس اقدام به بازرسی بدنی یک خانم جوان می‌کردند. این ویدئو به سرعت در شبکه‌های معاند و کانال‌های ضدانقلاب بازنشر شد و موجی از احساسات و قضاوت‌های هیجانی را برانگیخت.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری آنا، بابک نمک شناس ، کارشناس حوزه رسانه و عملیات روانی در یادداشتی برای سرویس اجتماعی خبرگزاری آنا نوشت: در روز‌های اخیر، ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که در آن ظاهراً مأموران پلیس اقدام به بازرسی بدنی یک خانم جوان می‌کردند. این ویدئو به سرعت در شبکه‌های معاند و کانال‌های ضدانقلاب بازنشر شد و موجی از احساسات و قضاوت‌های هیجانی را برانگیخت. اما بررسی‌های فنی نشان داد که این ویدئو واقعی نیست و با استفاده از فناوری‌های هوش مصنوعی و ترکیب عمیق (Deepfake) ساخته شده است. این ماجرا تنها یک شایعه نیست، بلکه نمونه‌ای دقیق از عملیات روانی در عصر هوش مصنوعی است.

جنگ رسانه‌ای؛ تسخیر ذهن به‌جای تسخیر خاک

جنگ‌های مدرن با گلوله آغاز نمی‌شوند، بلکه با روایت، تصویر و احساس شروع می‌شوند. دشمنان در میدان رسانه‌ای تلاش می‌کنند ذهن مخاطب را هدف قرار دهند و اعتماد اجتماعی را از درون تخریب کنند.

در پروژه اخیر، رسانه‌های معاند با بهره‌گیری از تصاویر جعلی، اما باورپذیر کوشیدند چهره نیروی انتظامی را مخدوش کنند و حس بی‌اعتمادی نسبت به قانون و نظم را در جامعه گسترش دهند. این روند، یکی از مصادیق آشکار جنگ شناختی است؛ جنگی که هدف نهایی‌اش بی‌ثبات‌سازی روانی و تضعیف انسجام اجتماعی است.

چند تکنیک شناخته‌شده در این نوع عملیات عبارت‌ از واقعیت‌سازی هدفمند: تولید محتوایی که در ظاهر واقعی به نظر می‌رسد، اما با هدف تحریف افکار عمومی ساخته شده است. بمباران اطلاعاتی: بازنشر مداوم یک ویدئو یا تصویر توسط شبکه‌ای از حساب‌های هماهنگ برای القای حس گستردگی و صحت. جا‌به‌جایی چارچوب (Framing): ساخت روایت‌هایی که حتی پس از تکذیب، اثر روانی آنها در ذهن مخاطب باقی بماند. تخریب نهاد‌های اعتمادساز: هدف گرفتن پلیس، رسانه‌های رسمی و سایر نهاد‌های حاکمیتی برای ایجاد شکاف میان مردم و ساختار‌های اعتماد عمومی هستند.

هوش مصنوعی؛ از ابزار توسعه تا سلاح روانی

در گذشته، ساخت ویدئو‌های جعلی نیازمند امکانات پیچیده بود. اما امروز با ظهور ابزارهایی، چون Midjourney، Runway، Sora و Pika هر کاربر می‌تواند تنها با چند دستور ساده تصویری تولید کند که از واقعیت قابل تشخیص نباشد.

فناوری دیپ‌فیک (Deepfake) از طریق شبکه‌های عصبی یادگیرنده، چهره و حرکات افراد را بازسازی می‌کند و می‌تواند صحنه‌ای کاملاً ساختگی را به‌گونه‌ای نمایش دهد که حتی متخصصان نیز در نگاه نخست فریب بخورند.

این تحول تکنولوژیک، اگرچه در حوزه‌هایی، چون آموزش، سرگرمی یا بازاریابی کاربرد دارد، اما در عرصه رسانه به ابزار جدیدی برای جنگ روانی تبدیل شده است. در این جنگ، دیگر «اطلاعات» سلاح‌اند و «احساسات مردم» میدان نبرد.

قدرت احساس در عملیات روانی

در عملیات‌های رسانه‌ای، هدف اصلی برانگیختن احساسات است نه اقناع منطقی. ویدئو‌های ساختگی معمولاً طوری طراحی می‌شوند که خشم، ترحم یا نفرت را در بیننده ایجاد کنند.

در علم ارتباطات به این پدیده اثر نخستین تصویر (Primacy Effect) گفته می‌شود. نخستین برداشت از یک تصویر در ذهن باقی می‌ماند، حتی اگر بعد‌ها خلاف آن ثابت شود.

به همین دلیل، تکذیب دیرهنگام یا تحلیل منطقی، هرچند ضروری است، اما نمی‌تواند به‌تنهایی اثر احساسی اولیه را خنثی کند. تنها راه مقابله مؤثر، افزایش سواد رسانه‌ای و تقویت قدرت تفکر انتقادی در جامعه است.

چگونه ویدئو‌های جعلی مبتنی بر هوش مصنوعی را تشخیص دهیم؟

در مواجهه با محتوای تصویری در فضای مجازی، کاربران می‌توانند با چند نشانه ساده، ساختگی بودن محتوا را تا حد زیادی تشخیص دهند.

۱. حرکات لب و چهره: ناهماهنگی میان لب و صدا یا حرکات غیرطبیعی چشم و چهره می‌تواند نشانه دستکاری دیجیتال باشد.

۲. نور و سایه غیرواقعی: منبع نور و سایه‌ها اغلب با محیط هماهنگ نیستند.

۳. جزئیات عجیب: در تصاویر ساختگی، دست‌ها، انگشت‌ها یا اشیای پس‌زمینه معمولاً با خطا همراه‌اند.

۴. منبع انتشار: بررسی کنید ویدئو از کجا و توسط چه کسی منتشر شده است. منابع نامعتبر معمولاً نخستین منتشرکنندگان محتوای جعلی‌اند.

۵. واکنش احساسی شدید: هر محتوایی که بلافاصله باعث خشم یا شوک شما شود، نیازمند بررسی بیشتر است.

۶. ابزار‌های راستی‌آزمایی: از Google Lens، TinEye یا InVID برای جست‌وجوی منبع اصلی استفاده کنید.

سواد رسانه‌ای، سپر ذهنی جامعه

هوش مصنوعی، به خودی خود تهدید نیست؛ اما در دستان ناآگاه یا مغرض، می‌تواند به سلاحی برای فریب و تحریف تبدیل شود.

در جهانی که واقعیت به‌راحتی بازسازی می‌شود، سواد رسانه‌ای و تفکر انتقادی مهم‌ترین سپر ذهنی جامعه در برابر جنگ شناختی هستند.

پیش از بازنشر هر تصویر یا ویدئو، تنها چند ثانیه مکث کافی است تا بپرسیم:

«منبع این محتوا کجاست؟ چه کسی از انتشارش سود می‌برد؟ آیا منبعی معتبر آن را تأیید کرده است؟

دشمن امروز با گلوله نمی‌جنگد، بلکه با تصویر و احساس می‌جنگد؛ و در این میدان، آگاهی تنها سلاح پیروزی است.

توصیه برای مواجهه هوشمندانه با محتوای مشکوک

۱. مکث کن، بعد قضاوت کن: هر ویدئوی احساسی را بلافاصله باور یا بازنشر نکن.

۲. منبع را بررسی کن: ببین نخستین بار در کدام صفحه یا رسانه منتشر شده است.

۳. از ابزار راستی‌آزمایی استفاده کن: با Google Lens یا InVID صحت عکس و ویدئو را بررسی کن.

۴. به جزئیات دقت کن: چهره، نور، سایه، صدا و حرکات بدن را با دقت ببین.

۵. احساساتت را مدیریت کن: اگر محتوایی قصد تحریک خشم یا ترحم شدید دارد، احتمالاً بخشی از یک عملیات روانی است.

انتهای پیام/