در ابتدای دهه هفتاد، زمانی که سینمای ایران به بازیگران جوان، مستعد و با استعداد نیاز داشت، یک چهره خوشرخ و با مهارت بازیگری ظاهر شد که در فیلم «دل و دشنه» جلب توجه کرد. این فرد، شهرام زرگر بود که گرچه مسیرش را از بازیگری جدا کرد و به دنیای ترجمه و نویسندگی کشید، اما در مدت کوتاه فعالیتش با کارگردانهای بزرگی چون مهدی فخیمزاده ، بهروز افخمی و مسعود جعفریجوانی همکاری کرد. اکنون و به مناسبت روز ملی سینما، مروری بر زندگی و تجربیات چهار دهه اخیر زرگر داشتهایم.
شروع مسیر از دانشگاه تا بازیگری
شهرام زرگر که لیسانس بازیگری و فوق لیسانس ادبیات نمایشی دارد، فعالیتش را با تمرکز بر نمایشنامهنویسی آغاز کرد. او درحالیکه فردی کمرو بود، سعی کرد دو سال شغل ویزیتوری را انجام دهد تا بر این ویژگی خود غلبه کند. او تعریف کرد که در سال اول ورودش به دانشگاه، به طور تصادفی با دستیار مسعود جعفریجوزانی روبرو شد که توسط او برای بازی در فیلم «دل و دشنه» انتخاب شد.
حضور در فیلمهای دیگر
قبل از اکران «دل و دشنه»، بازی او باعث شد فریدون شهبازیان که آهنگساز فیلم بود، او را برای پروژه دیگری معرفی کند. این امر به بازی او در دو فیلم در یک سال منجر شد. در فیلمهایی چون «شیر سنگی» و «جاده سرد»، زرگر تجربه همکاری با کارگردانهای بزرگ را کسب کرد.
چالشهای بازیگری در یک فیلم وسترن
فیلم «دل و دشنه» که به سبک وسترن ایرانی ساخته شده بود، برای شهرام زرگر چالشهایی داشت. این فیلم مملو از صحنههای پرتحرک و سوارکاری بود که زرگر باید این مهارتها را برای اولینبار تجربه میکرد. او با یادآوری آن زمان میگوید که هر شب بعد از فیلمبرداری، متن فیلمنامه همان روز را پاره میکرد، زیرا عشقی به بازیگری نداشت.
قطع ارتباط با بازیگری
زرگر به صراحت گفت که در سال 1380 آگاهانه تصمیم به کنارهگیری از بازیگری گرفت. او ارتباطش را با افراد کمی در این حرفه حفظ کرده و میگوید تمرکز اقتصادی در سینما اغلب بر جنبههای خلاقانه غلبه دارد.
حضور در سریال «تنهاترین سردار»
زرگر نقشی خشن و جسور در سریال مذهبی «تنهاترین سردار» ایفا کرد. او به صورت کاملاً تصادفی برای این نقش توسط تیم انتخاب بازیگران دعوت شد. نقش او یکی از سرداران مخالف با صلح امام حسن (ع) بود.
از اکشن به سینمای خلاقانه
زرگر در فیلمهایی مثل «ارابه مرگ» و «عقرب» تجربه تازهای کسب کرد که یکی از آنها به دلیل مسائل پشتصحنه و اختلافات حین تولید جالب توجه است. او در «عقرب» شاهد تلاش بهروز افخمی برای ایجاد نوع متفاوتی از روایت بود.
فاصلهگذاری از بازیگری و تمرکز بر ترجمه
زرگر پس از بازی در چندین اثر موفق، تصمیم گرفت به دنیای نمایشنامهنویسی و ترجمه روی آورد. همکاری با حمید امجد در نشر نیلا و ترجمه آثاری از نویسندگانی چون نیل سایمون و آیرا لوین از جمله فعالیتهای او بود. او میگوید بیش از هر چیزی از ترجمه لذت میبرد و این راه را مسئولانه ادامه داده است.
انتخابهای موفق در ترجمه
زرگر در انتخاب آثار برای ترجمه به سراغ متونی میرود که همخوانی خوبی با ذائقه ایرانیان دارند. او موفق به انتشار آثار زیادی شده، اگرچه با مشکلاتی نظیر ممیزی و تیراژ پایین روبروست.
حضور در تئاتر بر اساس ترجمهها
چند اثر از زرگر مانند «چند چرکنویس چروکیده» به نمایشنامه تبدیل و اجرا شدهاند. او اشاره کرد که این اثر حاصل یک ضرورت بود و گرچه تأثیرگذاریاش کمتر از انتظار او بود، اما به هر حال یکی از کارهای مهمش محسوب میشود.
دانشگاه و دوران همکلاسی با اصغر فرهادی
زرگر اشاره داشت که در دانشگاه با افرادی مانند اصغر فرهادی هم دانشگاهی بوده است. او فرهادی را فردی بسیار خلاق و محجوب میداند و معتقد است که استعداد او از ابتدا به وضوح قابل مشاهده بود.