هنوز چند روزی از انتشار یادداشت «مشق نوشتن از نگاه یک علاقهمند به نوشتن» نگذشته بود که خبر برگزاری دورهی صد ساعتهی آموزش نویسندگی، توجه ام را جلب کرد. دورهای که نام استادان و مدرسان آن، بهخودیِ خود، نشان از اعتباری کمنظیر و فرصتی مغتنم برای علاقمندان به دنیای اندیشه و خیال داشت.
دیدن تنها نام یکی از این استادان برای تصمیم به ثبتنام کافی بود؛ چه رسد به اینکه مجموعهای چنین فرهیخته، باتجربه و صاحبنظر در کنار هم گرد آمده باشند تا از جهان پیچیده و پرشکوه ادبیات سخن بگویند.
آنچه این دوره را متمایز میکند، نهفقط دانش نظری مدرسان در زمینهی نویسندگی و شناخت ساختار رمان و داستان کوتاه، بلکه تسلطی است که از دل سالها تجربه، نوشتن، خواندن و زیستن در دنیای ادبیات حاصل شده است.
ایشان تنها آموزگار قواعد خشک روایت و شخصیتپردازی نیستند، بلکه منشاء تابش نوری هستند که مسیر مبهم و تاریکِ چگونه نوشتن را برای علاقمندان به این هنر روشن میکنند.
هر جلسهی دو ساعته از این دوره، بسان سفری کوتاه اما پربار در قلمرو داستان نویسی است. مدرسان با تمام توان و شور درونی، در همین زمان محدود، هنرجویان را به دنیای نویسندگان بزرگ میبرند.
هر مثال، هر تحلیل و هر اشارهای، پنجرهای تازه به سوی فهمی عمیقتر از نوشتن میگشاید.
مدرسانی مخلص که با مهارتی کمنظیر، مفاهیم پیچیدهی روایت را با مثالهایی ملموس از آثار برجستهی دنیا پیوند میزنند تا هنرجو به غایت و درستی درک کند، نویسندگی نه فقط فن، بلکه نوعی زیستن آگاهانه در جهان کلمات است.
قدردانی از چنین تلاش خالصانهای کمترین وظیفهی هر هنرجویی است که تجربهی حضور در این کلاسها را دارد. استادان در این دو ساعت کوتاه، چنان با جان و دل تدریس میکنند که مخاطب نه احساس خستگی، بلکه شور و شوقی مضاعف برای آموختن در خود مییابد. پس از پایان هر جلسه، دفترچه یادداشت هنرجو پر میشود از ارجاعات ارزشمند، نام کتابها و نویسندگانی که باید خوانده شوند و نکاتی که تا مدتها ذهن را به تأمل وادار میکند.
بیتردید، چنین دورهای تنها یک کلاس آموزشی نیست؛ فرصتی است برای درک واقعی تکنیکهای نوشتن از زاویهای تازه و تجربهی زیسته در کنار لمس صداقت و عشق استادانی که تمام داشتههای خود را بیدریغ در اختیار شاگردان قرار میدهند.
تا این مرحله از دوره با؛
حسین سناپور از لب بر تیغ تا ویران میآیی به دو قدم آنور خط احمد پوری رفته در سپیدهدمی ایرانی با امیرحسن چهلتن به تماشای تالار آیینه نشسته و رضا جولایی را از سوءقصد به ذات همایونی به خندهی خورشید دعوت کرده و بعد تر با محمدحسن شهسواری حرکت در مه را در برلینیهای کاوه فولادینسب به قدر مقدورات زمانه به نظاره نشسته ایم تا دختری با چتر قرمز از نگاه طنزآمیز جواد مجابی یاد کند.
چنین دورهای فرصتی است برای سفر در دل ادبیات معاصر ایران، از لب بر تیغ تا دختری با چتر قرمز، از حرکت در مه تا خندهی خورشید ، سفری که در هر آنِ آن میتوان شیوهای تازه از نگاه، نوشتن و اندیشیدن را تجربه کرد و با خالق برلینیها عشقورزی به میهن و دغدغهمندی برای مردم را مشق کرد.
آغازی چنین شورانگیز بیشک با حضور بزرگانی چون محمود دولت آبادی، مصطفی مستور، هوشنگ مرادی کرمانی،شمس لنگرودی،گلی امامی،سارا سالار،عالیه عطایی،علی خدایی و استیوتولتز پایانی درخشان خواهد داشت.
وکیل دادگستری - شیراز