شناسهٔ خبر: 75750614 - سرویس اقتصادی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

در گفت‌وگو با آنا مطرح شد

تحول دیجیتال در مدیریت شهری؛ هوش اقتصادی موتور محرک اقتصاد فرهنگ

دبیرکل انجمن علمی اقتصاد شهری ایران، اظهار کرد: مدیریت شهری در عصر جدید نیازمند گذار از برنامه‌های پراکنده به استراتژی‌های هوشمند است. از این رو پیوند میان هوش اقتصادی مبتنی بر داده‌های رفتاری شهروندان و اصول تفکر ناب برای حذف اتلاف منابع، می‌تواند سهم اقتصاد فرهنگ در تولید ناخالص شهری را تا چند برابر افزایش داده و شهرهای ایران را در شاخص‌های رقابت‌پذیری ارتقا دهد.

صاحب‌خبر -

سید محسن طباطبایی مزدآبادی، در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری آنا، اظهار کرد: شهر‌های امروز، دیگر تنها مجموعه‌ای از خیابان‌ها و ساختمان‌ها نیستند؛ بلکه بستر‌هایی زنده و پویا برای تعامل، خلاقیت و رشد فرهنگی و اقتصادی‌اند. در چنین شرایطی، برنامه‌های فرهنگی می‌توانند موتور محرک توسعه اقتصادی شهری باشند، به‌شرط آنکه از سطح شعار و اجرا‌های پراکنده فراتر رفته و به‌صورت هوشمند، هدفمند و کارا طراحی شوند. در این مسیر، هوش اقتصادی و تفکر ناب دو ابزار کلیدی برای پیوند میان فرهنگ و اقتصاد شهری به شمار می‌آیند.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، ادامه داد: هوش اقتصادی در حوزه مدیریت شهری، به معنای جمع‌آوری و تحلیل داده‌های رفتاری، اجتماعی و اقتصادی شهروندان است تا مدیران بتوانند تصمیماتی مبتنی بر واقعیت بگیرند، نه بر حدس و تجربه شخصی. هنگامی که این داده‌ها با اصول تفکر ناب ترکیب شوند، شهر‌ها قادر خواهند بود منابع فرهنگی خود را به شکلی بهینه تخصیص دهند، فعالیت‌های کم‌بازده را حذف کنند و بر پروژه‌هایی تمرکز کنند که بیشترین ارزش اجتماعی و اقتصادی را تولید می‌کنند.

دبیرکل انجمن علمی اقتصاد شهری ایران، با اشاره به اینکه در کشور‌های توسعه‌یافته مانند ژاپن و سوئد، مراکز فرهنگی شهری با بهره‌گیری از سیستم‌های هوش اقتصادی، علایق و الگو‌های رفتاری شهروندان را تحلیل می‌کنند تا برنامه‌های فرهنگی دقیقاً بر اساس نیاز واقعی جامعه طراحی شوند، گفت: در نتیجه، نرخ مشارکت فرهنگی افزایش می‌یابد و بازده اقتصادی بخش فرهنگی به‌طور محسوسی رشد می‌کند. در کشور‌های اسلامی همچون امارات و مالزی نیز، داده‌های فرهنگی مبنای طراحی جشنواره‌ها، نمایشگاه‌ها و برنامه‌های هنری شده‌اند و همین امر سبب رشد چشمگیر گردشگری شهری و اشتغال فرهنگی شده است.

وی گفت: در ایران، اگرچه برنامه‌های فرهنگی در شهر‌ها تنوع بالایی دارند، اما بسیاری از آنها از نظر اقتصادی و اجتماعی بازده کافی ندارند. بخش قابل توجهی از منابع صرف طرح‌هایی می‌شود که یا مخاطب واقعی ندارند یا تأثیر اقتصادی‌شان در سطح شهر احساس نمی‌شود. رویکرد تفکر ناب در اینجا معنای دقیق‌تری می‌یابد: حذف فعالیت‌های فرهنگی که ارزش واقعی ایجاد نمی‌کنند و تمرکز بر طرح‌هایی که از دل داده‌ها و نیاز جامعه استخراج شده‌اند. به‌عنوان نمونه، تحلیل داده‌های هوش اقتصادی می‌تواند نشان دهد کدام مناطق شهر ظرفیت بالاتری برای رویداد‌های فرهنگی سودآور دارند، یا کدام نوع برنامه‌ها بیشترین بازگشت سرمایه اجتماعی و اقتصادی را فراهم می‌کنند.

شاخص‌های اقتصاد خلاق و بهره‌وری شهری

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، گفت: برای تحقق چنین تحولی، لازم است سیاست‌های فرهنگی و شهری در سطح کلان بازنگری شوند. قوانین و برنامه‌های ملی باید زمینه‌ی اشتراک داده‌های فرهنگی و اقتصادی میان نهاد‌های شهری، شهرداری‌ها و بخش خصوصی را فراهم آورند. در بسیاری از کشورها، از جمله کانادا و کره جنوبی، این هم‌افزایی نهادی باعث شده بهره‌وری فعالیت‌های فرهنگی تا ۵۰ درصد افزایش یابد و سهم اقتصاد فرهنگ در تولید ناخالص شهری رشد چشمگیری داشته باشد. در ایران نیز با اصلاح نظام داده‌محور فرهنگی، می‌توان انتظار داشت که جایگاه شهر‌های بزرگ در شاخص‌های «اقتصاد خلاق» و «بهره‌وری شهری» به میزان قابل‌توجهی ارتقا یابد.

به گفته طباطبایی مزدآبادی؛ نتایج چنین رویکردی نه فقط در آمار، بلکه در رفتار جامعه نیز آشکار خواهد شد. وقتی برنامه‌های فرهنگی با نیاز واقعی مردم منطبق باشند، مشارکت شهروندان افزایش می‌یابد، حس تعلق اجتماعی تقویت می‌شود و شهر به محیطی زنده و بانشاط بدل می‌گردد. از سوی دیگر، این مشارکت فعال، زمینه‌ساز شکل‌گیری صنایع فرهنگی نوپا، کارآفرینی شهری و گردشگری فرهنگی می‌شود — عواملی که به‌طور مستقیم در رشد اقتصادی شهر نقش دارند.

وی گفت: در سطح سازمانی نیز، هوش اقتصادی با تفکر ناب موجب تحول در شیوه مدیریت فرهنگی می‌شود. مدیران فرهنگی می‌آموزند که تصمیم‌گیری بر پایه داده، بهترین راه برای کاهش هزینه‌ها و افزایش اثرگذاری است. پروژه‌ها با نگاه چرخه‌ای ارزیابی می‌شوند؛ هر طرحی که بازده ندارد، حذف یا اصلاح می‌گردد، و هر طرح موفق، الگویی برای تکرار و توسعه می‌شود. این رویکرد، شهرداری‌ها و نهاد‌های فرهنگی را از ساختار‌های سنگین و سنتی به نهاد‌هایی چابک، یادگیرنده و آینده‌نگر تبدیل می‌کند.

تفکر ناب در سیاست‌گذاری فرهنگی

دبیرکل انجمن علمی اقتصاد شهری ایران، تاکید کرد:از منظر اقتصادی، اجرای این رویکرد می‌تواند سهم فعالیت‌های فرهنگی در رشد اقتصادی شهر‌ها را به شکل جهشی افزایش دهد. به‌طور میانگین، کشور‌هایی که از داده و تفکر ناب در سیاست‌گذاری فرهنگی بهره برده‌اند، شاهد رشد ۲ تا ۳ برابری در درآمد‌های گردشگری شهری و صنایع خلاق بوده‌اند. در شهر‌های ایران نیز، چنین تحولی می‌تواند موجب ارتقای جایگاه فرهنگی شهر‌ها در شاخص‌های جهانی رقابت‌پذیری اقتصادی شود.

طباطبایی تاکید کرد: مهم‌تر از همه، این تغییر موجب امیدآفرینی در میان مردم و فعالان فرهنگی خواهد شد. وقتی شهروندان احساس کنند که صدای آنان در طراحی برنامه‌های فرهنگی شنیده می‌شود و داده‌ها برای بهبود واقعی زندگی‌شان به کار می‌رود، اعتماد اجتماعی افزایش می‌یابد و مشارکت داوطلبانه در فعالیت‌های شهری گسترش پیدا می‌کند. امیدی که از شفافیت، اثرگذاری و عدالت در تخصیص منابع فرهنگی زاده می‌شود، خود به عامل پایداری اقتصادی تبدیل خواهد شد.

دبیرکل انجمن علمی اقتصاد شهری ایران با اشاره به اینکه در نهایت، پیوند میان هوش اقتصادی و تفکر ناب در مدیریت فرهنگی شهری، الگویی نو برای توسعه پایدار اقتصادی شهر‌ها ارائه می‌دهد، گفت: شهری که تصمیمات فرهنگی آن بر پایه داده و منطق ناب اتخاذ می‌شود، شهری است که فرهنگ را نه هزینه، بلکه سرمایه‌ای پویا برای رشد می‌بیند. چنین شهری، فرهنگ را به اقتصاد پیوند می‌دهد و از دانایی جمعی برای ساختن آینده‌ای انسانی‌تر، پویا‌تر و امیدوارتر بهره می‌گیرد آینده‌ای که در آن، هر رویداد فرهنگی، نه فقط نماد هنر، بلکه نشانه‌ای از عقلانیت اقتصادی و بلوغ مدیریتی است.

انتهای پیام/