گروه اندیشه: لیلا عباسی در گروه اندیشه روزنامه ایران گزارشی از سخنرانی آیت الله سید مصطفی محقق داماد استاد فلسفه و حقوق اسلامی دانشگاه شهید بهشتی را منتشر کرده است. او در مقدمه گزارش خود آورده است. « در روزگاری که گفتوگو میان فرهنگها و تمدنها به ضرورتی بنیادین در عرصه اندیشه بدل شده است، آیتالله سید مصطفی محققداماد، استاد فلسفه و حقوق اسلامی دانشگاه شهید بهشتی، در مراسم رونمایی از کتاب «فلسفه تطبیقی» اثر پل ماسون-اورسل، درباره نجات تفکر معاصر از انزوا از طریق فلسفه تطبیقی سخنرانی کرد. او در سخنان خود تأکید کرد که فلسفه تنها در صورتی زنده و کارآمد میماند که در بستر گفتوگو و تطبیق میان فرهنگها و سنتهای فکری به حرکت درآید؛ در غیر این صورت، به جای «مدرسه فکر» به «موزه اندیشه» تبدیل خواهد شد.
به باور محققداماد، فلسفه تطبیقی راهی برای احیای پویایی تفکر در جهان امروز است؛ چرا که این شاخه از فلسفه، اندیشه را از حصار جغرافیا و سنت بیرون میکشد و در معرض گفتوگوی جهانی قرار میدهد. او گفت:«ما باید سهم خود را در گفتوگوی جهانی فلسفه ادا کنیم. اگر شرق تنها شنونده باشد و نگوید، نه تطبیقی در کار خواهد بود، نه فلسفهای. فلسفه برای ماندن باید سخن بگوید.»
فهم دیگری در افق عقل
محققداماد در ادامه با اشاره به ضرورت شناخت مکاتب فکری غربی در کنار اندیشههای ایرانی تأکید کرد که بیتوجهی به جهان فکری غرب، موجب پژمردگی و ایستایی اندیشه شرقی میشود. به گفته او، فلسفه از همان آغاز، رسالتی جهانی داشته است. در قرن ششم پیش از میلاد، فیلسوفان یونان اولین پرسشهای هستیشناختی را مطرح کردند و از همان نقطه، روح اندیشه بشری با میل به «فهم دیگری» گره خورد.
به تعبیر او، فلسفه تطبیقی امروز ادامه همان مسیر تاریخی است؛ تلاشی برای فهم دیگری در افق عقل. او یادآور شد:«فاصله میان فرهنگها نه در زبان، بلکه در سوءفهم نسبت به انسان است. غرب و شرق هر دو اشتباه میکنند اگر گمان کنند ساختار روحی و جسمی انسانها از هم جداست. هر دو از یک گوهرند و اگر این اصل نادیده گرفته شود، گفتوگو ناممکن خواهد شد.»
از هرودوت تا فلسفه جهانی
محققداماد برای روشن شدن این معنا به تاریخ اندیشه اشاره کرد. او گفت هرودوت، در اولین روایتهای خود از ایرانیان، آنان را قومی توصیف کرد که در شعر و هنر نفس میکشند؛ نگاهی که سرآغاز فهم زیباییشناسانه شرق در جهان غرب بود. اما به تدریج این نگاه جای خود را به پیشداوریهای فرهنگی داد و واژه «بربر» به غیریونانیان اطلاق شد. در چنین بستری، فلسفه تطبیقی نقشی اساسی یافت:زدودن سوءتفاهمها از ساحت اندیشه و بازگرداندن احترام متقابل به ساحت تفکر.
او افزود:«قرآن، بشر را به وحدت تکوینی دعوت میکند و فلسفه تطبیقی در سطح عقلانی، در پی اثبات همین معناست.» به باور او، امروز برتری یونانی از میان رفته و فلسفه، چهرهای جهانی یافته است؛ فلسفهای که شرق و غرب هر دو در مسیر درک متقابل در آن گام میزنند.
فیلسوفان ایرانی و تداوم گفتوگو
آیتالله محققداماد سپس به جایگاه متفکران ایرانی در شکلگیری گفتوگوی فلسفی پرداخت و یادآور شد که فیلسوفانی چون فارابی و ابنسینا از اولین اندیشمندانی بودند که گفتوگو را در ذات فلسفه گنجاندند. آنان فلسفه را تجربه مشترک عقل انسانی میدانستند و از خلال همین نگاه، سنتی را پایهگذاری کردند که همزمان به عقل و شهود میدان میداد.
مواجهه علمی، شرط زایش اندیشه
محققداماد در بخش پایانی سخنان خود با نگاهی به تاریخ فقه و الهیات اسلامی، به نقش رویارویی علمی در شکوفایی معرفت اشاره کرد و گفت:«بزرگانی چون شیخ طوسی، علامه حلّی، آیتالله بروجردی و آیتالله مرتضی مطهری از جمله اندیشمندانی بودند که با مکاتب دیگر وارد مراوده علمی شدند و از این رهگذر، علم را شکوفا کردند.» به باور او، همین مواجهههای فکری و تعامل با سنتهای مختلف بود که به پویایی علم و فلسفه در ایران انجامید. اگر این سنت تعامل از میان برود، فلسفه از زایش بازمیماند. او تأکید کرد:«شیخ طوسی و علامه حلّی در فقه با سنتهای گوناگون روبهرو شدند و همین مواجهه، فقه را زنده کرد.»
۲۱۶۲۱۶