شناسهٔ خبر: 75730911 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

‏‏خط بطلان امیرالمؤمنین(ع) بر تئوری «ژن خوب»

همه ما در گنجه خاطراتمان، آلبوم عکسی قدیمی یا شجره‌نامه‌ای غبارگرفته داریم که به ما یادآوری می‌کند از کجا آمده‌ایم و به چه کسانی تعلق داریم. این پیوند خونی و این ریشه‌های مشترک، نخستین تعریف ما از «خودی» بودن است.

صاحب‌خبر -

همه ما در گنجه خاطراتمان، آلبوم عکسی قدیمی یا شجره‌نامه‌ای غبارگرفته داریم که به ما یادآوری می‌کند از کجا آمده‌ایم و به چه کسانی تعلق داریم. این پیوند خونی و این ریشه‌های مشترک، نخستین تعریف ما از «خودی» بودن است. اما آیا تا به حال حس کرده‌اید پیوندی عمیق‌تر از رگ و ریشه هم وجود دارد؟ پیوندی که سبب می‌شود با یک هم‌فکر غریبه، احساس نزدیکی بیشتری کنید تا یک خویشاوند ناهمراه.
کلام امیرالمؤمنین علی(ع) در حکمت ۹۶ نهج‌البلاغه دقیقاً پرده از همین حقیقت بزرگ برمی‌دارد؛ حقیقتی که می‌گوید ملاک ورود به خاندان معنوی پیامبران؛ رنگ پوست، نام خانوادگی یا شناسنامه نیست، بلکه رد پای ما در مسیر اطاعت از خداست. در این منطق، یک عموی پیامبر(ص) می‌تواند بیگانه باشد و یک غریبه پارسی، از اهل‌بیت(ع). برای گشودن راز این معیار تکان‌دهنده، به گفت‌وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین جواد محدثی، پژوهشگر برجسته دین پرداخته‌ایم.

‏حکمت ۹۶ نهج‌البلاغه یکی از کلمات کلیدی در تعریف روابط انسانی در اسلام است. برای شروع، اصل این حکمت و پیام بنیادین آن را برای خوانندگان ما تبیین بفرمایید.

امیرالمؤمنین(ع) در این حکمت می‌فرمایند: «إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِالْأَنْبِیَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ». یعنی سزاوارترین و نزدیک‌ترین اشخاص به پیامبران، کسانی هستند که به آنچه پیامبران الهی آورده‌اند، داناتر باشند. توجه کنید که این «علم» صرفاً دانش ذهنی نیست، بلکه معرفتی است که به باور و عمل منجر می‌شود. این جمله به تنهایی یک انقلاب فکری در برابر فرهنگ جاهلی است که تمام افتخار را در نسب و قبیله می‌دید. امام(ع) برای آنکه نشان دهند این یک نظر شخصی نیست، بلکه ریشه در وحی دارد، بلافاصله به کلام خدا استناد کرده و این آیه شریفه را تلاوت می‌فرمایند: «إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِیُّ وَالَّذِینَ آمَنُوا» (آل‌عمران، ۶۸). یعنی نزدیک‌ترین مردم به حضرت ابراهیم(ع) کسانی هستند که از او، از این پیامبر یعنی حضرت محمد(ص) و از اهل ایمان، تبعیت کردند. خداوند با این آیه، به ادعای یهود و نصارا که هرکدام ابراهیم(ع) را از خود می‌دانستند، پاسخ می‌دهد و می‌گوید میراث‌دار ابراهیم(ع)، پیرو مکتب توحیدی او است، نه وارث خونی او.

به مفهوم «نزدیکی» اشاره کردید. به نظر می‌رسد در اینجا با تعاریف متفاوتی از نزدیکی روبه‌رو هستیم. ممکن است این ابعاد را بیشتر توضیح دهید؟

بله، نزدیکی به یک شخص یا یک چیز، ابعاد مختلفی دارد. گاهی این نزدیکی؛ فیزیکی، مکانی و جغرافیایی است که به آن قرب مکانی می‌گوییم؛ این یک قرابت ظاهری و اعتباری است. گاهی از نظر نسب، خویشاوندی و دودمان است که قرابت فامیلی نام دارد؛ این هم یک امر طبیعی اما نه لزوماً ارزشی است. اما مهم‌ترین، اصیل‌ترین و حقیقی‌ترین نوع قرابت، نزدیکی از نظر هم‌فکری، هم‌کیشی، تبعیت و همراهی عملی است. این قرب معنوی است که پایدار و ارزش‌آفرین است. کلام امام علی(ع) دقیقاً بر همین نوع سوم از نزدیکی تأکید دارد و دو نوع اول را در برابر آن بی‌اعتبار می‌داند.

آیا می‌توانید یک مصداق تاریخی برای این ادعای قرابت ظاهری ذکر کنید؟

بهترین مثال، همان مشرکان مکه هستند. آن‌ها به لحاظ اینکه پرده‌دار کعبه بودند، به حجاج آب و غذا می‌دادند و خود را متولی خانه خدا می‌دانستند، خودشان را وارثان ابراهیم(ع) و نزدیک‌ترین افراد به او می‌پنداشتند. اما قرآن این تفکر را به‌شدت رد می‌کند و می‌فرماید: «أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ»(توبه، ۱۹) آیا آب دادن به حاجیان و آباد کردن مسجدالحرام را با ایمان به خدا و جهاد در راه او برابر می‌دانید؟ این دو نزد خدا یکسان نیستند. سؤال اینجاست آیا آن‌ها که کعبه را پر از بت کرده بودند به ابراهیم(ع) نزدیک‌تر بودند، یا کسانی که آیین حنیف و خداپرستی او را احیا کردند؟ ابراهیم خلیل(ع) موحد و بت‌شکن بود. پس شایسته‌ترین فرد به او کسی است که راه توحید و بت‌شکنی او را ادامه دهد.

در کلام امام(ع) به واژه «لُحمَتُه» اشاره شده است. این واژه چه بار معنایی خاصی را حمل می‌کند؟

این یک انتخاب واژه بسیار دقیق و هنرمندانه است. واژه «لُحمَه» از ریشه «لحم» به معنای گوشت است و به معنای «التصاق» یعنی چسبندگی و پیوند عمیق به کار می‌رود. مثل چسبیدن گوشت به استخوان که یک پیوند طبیعی و جدانشدنی به نظر می‌رسد. امام(ع) با به کار بردن این کلمه می‌خواهند بگویند حتی اگر این پیوند گوشتی و خونی نسبی که عمیق‌ترین پیوند مادی است هم وجود نداشته باشد، آنچه اهمیت دارد پیوند روحی و عملیِ اطاعت از خداست. این انتخاب کلمه، عمق ساختارشکنی امام(ع) از پیوندهای صرفاً مادی را نشان می‌دهد و به ما می‌گوید در منطق الهی، پیوند عقیده از پیوند خون، قوی‌تر است.

آیا این اصل بنیادین که اطاعت بر نسب ارجحیت دارد، در سایر آموزه‌های دینی ما هم مورد تأکید قرار گرفته است؟

بله، این یک اصل فراگیر و از محکمات معارف اسلامی است. قرآن کریم داستان فرزند حضرت نوح(ع) را مثال می‌زند. وقتی نوح(ع) برای فرزندش دلسوزی می‌کند، خداوند می‌فرماید: «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ»(هود، ۴۶) او از اهل تو نیست، چرا که عمل او ناصالح بود. ببینید، خداوند با صراحت پیوند نسبی را به خاطر عمل ناشایست، قطع‌شده اعلام می‌کند. همچنین در مجامع روایی ما حدیث قدسی معروفی نقل شده است: «من آتش را برای کسانی آفریدم که مرا عصیان کنند، هرچند سید قریشی باشند و بهشت را برای کسی آفریدم که مرا اطاعت کند، هرچند یک غلام سیاه‌پوست حبشی باشد». (جامع‌الاخبار، ص۱۸۳) یا چرا سلمان فارسی که نه عرب بود و نه از قریش، به مقام «مِنّا أهلَ البَیت» (بحارالانوار، ج۲۲، ص۳۴۸) می‌رسد؟ چون ملاک، همان تبعیت و تقواست. در حدیث دیگری از امام صادق(ع) داریم: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَلْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ» (بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰) هرکس می‌خواهد از یاران قائم(عج) باشد، باید منتظر باشد و با ورع و تقوا عمل کند. همه این‌ها نشان می‌دهد دوستی و دشمنی، دوری و نزدیکی، یک ملاک حقیقی می‌خواهد و برترین ملاک، همان ملاک فکری، عملی و رفتاری است.

‏به عنوان جمع‌بندی، پیام نهایی این حکمت برای انسان امروز چیست؟

پیام نهایی این است که دین‌داری یک حقیقت است، نه یک شناسنامه. یک تعهد عملی است، نه یک میراث خانوادگی. این حکمت، ما را به یک بازنگری عمیق در هویت خود دعوت می‌کند. از ما می‌پرسد آیا محبت ما به پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) صرفاً یک ادعای احساسی و موروثی است یا در سطر سطر زندگی روزمره ما، در انتخاب‌ها و رفتارهایمان، ترجمه می‌شود؟ دوست واقعی پیامبر(ص) کسی است که مطیع خدا باشد و دشمن او کسی که نافرمان خداست، فارغ از هرگونه ادعا یا نسبت خانوادگی. امیدواریم خداوند به همه ما توفیق دهد از مرحله محبت اسمی به شیعه عملی ارتقا پیدا کنیم و از فرزندان معنوی راستین پیامبر(ص) باشیم تا به آن حضرت نزدیکی حقیقی پیدا کنیم.