شناسهٔ خبر: 75727678 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

جامعه بی‌حسگر؛ چگونه مسئولیت اجتماعی در جامعه فعال می‌شود؟

تا همین چند سال پیش باور داشتیم فرهنگ ایرانی قدرت تنظیم درونی دارد؛ جامعه‌ای زنده که بی‌نیاز از اجبار بیرونی، میان نیروهای مختلف تعادل می‌ساخت. اما امروز نشانه‌ها می‌گویند این سیستم طبیعی حساسیت خود را از دست داده است. عرفی که زمانی بیدار و مراقب بود، حالا در برابر موج فردگرایی و تبلیغات رسانه‌ای، دچار نوعی خواب فرهنگی شده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار آنا، مدت‌هاست از جامعه‌ای سخن می‌گوییم که خود را تنظیم می‌کند؛ موجودی زنده که قادر است میان نیروهای مختلف تعادل بسازد. تا چند سال پیش همین باور مبنای تصمیم‌های فرهنگی بود؛ اینکه اگر قانون کمتر دخالت کند، فرهنگ خودش راه درست را پیدا می‌کند.

اما پرسش امروز این است که آیا جامعه ایرانی هنوز چنین قابلیت تنظیم درونی را دارد؟ آیا عرف همان قدرت قدیم را حفظ کرده است؟

نشانه‌های فراوانی از فرسودگی عرف و بی‌رمقی وجدان جمعی دیده می‌شود، جامعه‌ای که زمانی هوشیار و ناظر بود، اکنون مقابل تغییرات فرهنگی خلع سلاح شده است. از یک سو جریان پرقدرت فردگرایی و از سوی دیگر هجوم الگوهای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی، فضای فرهنگی را از حالت تعادل خارج کرده‌اند.

عرف ایرانی ابزارهای قدیمی خود را از دست داده است

خیرخواهی نام دخالت گرفته، غیرت به تحجر تعبیر می‌شود، احترام به بزرگ‌تر نشانه عقب‌ماندگی دانسته می‌شود و مسئولیت اجتماعی جای خود را به بی‌تفاوتی داده است. نتیجه آنکه جامعه دیگر نمی‌تواند خودش را اصلاح کند، چون حس اصلاح درونی خود را از دست داده است.

در ظاهر شاید تنها نوع پوشش تغییر کرده باشد، اما پشت این پدیده سبک زندگی مهاجمی جریان دارد؛ سبکی که نه بومی است، نه متناسب با ذائقه فرهنگی ایرانی، بلکه از بیرون و از مسیر رسانه‌ها و پلتفرم‌های تصویری به ذهن و رفتار جمعی تزریق شده است.

کسانی که روزی در هر جمعی حضور می‌یافتند، امروز احساس غربت می‌کنند؛ زیرا فضاهای عمومی، از کافه تا پارک، با حیا و شرم درونی آنان هماهنگ نیست. شرم که زمانی نشانه بلوغ اخلاقی بود، اکنون عامل انزوا شده است.

سکوت فعالان فرهنگی نیز نشانه همین بی‌حسی است؛ همان‌هایی که باور داشتند «جامعه خودش را اصلاح می‌کند» حالا دیگر حرفی ندارند. روزانه ده‌ها ویدیو از شوهای خیابانی و مهمانی‌های بی‌پروایانه منتشر می‌شود و هیچ صدایی از جریان‌های اصلاح‌گر فرهنگی شنیده نمی‌شود. عرف ایرانی حسگرهای اخلاقی خود را از دست داده است.

وقتی این حس‌ها خاموش شوند، قانون به تنهایی قادر به سامان‌دهی نیست. جامعه فقط زمانی خودش را تنظیم می‌کند که وجدان جمعی، غیرت، مسئولیت‌پذیری و خیرخواهی زنده باشند. برای بازسازی عرف باید دوباره همین حس‌ها را احیا کرد؛ نه با بخشنامه یا اجبار، بلکه از مسیر آموزش، گفت‌وگو و آگاهی جمعی. جامعه سالم باید حریم خود را بشناسد و از آن محافظت کند.

مسئولیت اجتماعی در هیچ کشوری ثابت نیست 

الهام ستاری؛ عضو اسبق شورای علمی_فرهنگی بانوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در همين زمينه به خبرنگار آنا گفت: مسئولیت اجتماعی در هیچ جامعه‌ای ثابت نیست؛ بلکه متأثر از شرایط و زمانه است.

وی گفت: در زمان وقوع بلایای طبیعی یا جنگ، حس مسئولیت‌پذیری مردم افزایش می‌یابد، اما در شرایط تورم، گرانی و بی‌توجهی مسئولان، این حس تضعیف می‌شود و رفتار مردم رنگی از لج‌بازی به خود می‌گیرد. نمونه آن در مصرف بی‌رویه آب، برق و گاز و بی‌نظمی ترافیکی دیده می‌شود.

ستاری افزود: امید رئیس‌جمهور برای گذر از بحران انرژی بر پایه همین حس مسئولیت اجتماعی مردم است، اما خود ایشان نیز می‌داند در سایه تورم و کم‌کاری مدیران، این امید چندان نتیجه نخواهد داد.

این عضو اسبق شورای علمی_فرهنگی بانوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: در خیابان‌های تهران فاصله طبقاتی به چشم می‌آید؛ پتکی که زنجیر مسئولیت اجتماعی را پاره می‌کند. جوانی که امیدی به آینده ندارد، به شعارهای مسئولیت‌پذیری بی‌اعتنا خواهد بود.

کاهش اعتماد عمومی میان مردم و نهادها نیز از بزرگ‌ترین عوامل تخریب حس جمعی است. وقتی اعتماد از میان برود، افراد حاضر نیستند برای منافع عمومی هزینه کنند. به‌علاوه، محدودیت فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد و سمن‌ها مجرای بروز عمل جمعی را می‌بندد.

ستاری گفت: در این فضا، دوقطبی‌سازی در شبکه‌های اجتماعی هم ضربه دیگری بر پیکر مسئولیت اجتماعی وارد می‌کند.

وی راه اصلاح را در الگوسازی می‌داند: باید هم در خانواده و هم مدرسه دست به تربیت الگویی زد. متأسفانه سلبریتی‌ها خلاف این مسیر حرکت می‌کنند؛ ثروت و تجمل را ارزش و احترام اجتماعی معرفی می‌کنند و شکاف طبقاتی را عمیق‌تر.

ستاری افزود: کتاب‌های درسی به‌جای آموزش نرم، از حفظیات پر شده‌اند. باید آموزش و پرورش از تغییر محتوا نترسد و آن را با سبک زندگی مسئولیت‌پذیر هماهنگ کند.

وی تأکید کرد: رسانه‌ها باید مسئولیت اجتماعی را ارزش برتر معرفی کنند. فضای کلان جامعه باید به سمتی برود که مردم حس کارآمدی مشارکت را تجربه کنند؛ بدون این حس، هیچ آموزشی مؤثر نخواهد بود. به گفته ستاری، ما اکنون نوعی “گریز از مسئولیت اجتماعی” را شاهدیم، هرچند در دوران جنگ ۱۲روزه نمونه‌های درخشان همبستگی را دیده‌ایم.

نقش تلویزیون در بازسازی حس مسئولیت اجتماعی
 
این عضو اسبق شورای علمی_فرهنگی بانوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نقش رسانه، به‌ویژه تلویزیون، را محوری و دوگانه توصیف کرد؛ ابزاری که هم می‌تواند عامل تقویت مسئولیت اجتماعی باشد و هم مانع آن. ستاری گفت: وقتی برنامه‌ها تبلیغ فردگرایی و ثروت را محور قرار می‌دهند یا سریال‌ها تنها زندگی مرفهان شمال شهر را بازنمایی می‌کنند، عملاً بنیان مسئولیت‌پذیری مردم تخریب می‌شود.
 
وی افزود: برخی سریال‌ها موفقیت را معادل مهاجرت، تجمل و رسیدن به قدرت به هر قیمت نشان می‌دهند. از سوی دیگر ما از اسطوره‌سازی غافل مانده‌ایم؛ در حالی که اسطوره‌ها نقش مهمی در تعریف مسئولیت اجتماعی دارند و ایران سرشار از این میراث است.
 
ستاری تصریح کرد: نقش‌های تکراریِ منفی، زندان و طلاق شده سناریوی اغلب آثار ما. کمدی‌ها زیرپا گذاشتن قانون را زرنگی نشان می‌دهند و این رفتار در ناخودآگاه مخاطب عادی‌سازی می‌شود. اگر برنامه‌ها به تحقیر گروه‌های فکری و اجتماعی بپردازند، مفهوم “ایران” جمعی متلاشی می‌شود و حس مسئولیت محدود به حلقه‌های خودی خواهد بود.
 
این عضو اسبق شورای علمی_فرهنگی بانوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یادآور شد: رهبر انقلاب پس از جنگ اخیر بارها هشدار دادند درباره حفظ اتحاد و همدلی، اما گوش شنوایی نبوده است.
 
وی تأکید کرد: برای تبدیل هر شهروند به موتور تقویت مسئولیت‌پذیری، رسانه باید استراتژی تولید خود را تغییر دهد؛ از انتخاب مجریان تا شیوه خبررسانی و سریال‌سازی.
 
ستاری پیشنهاد کرد: شخصیت‌های اصلی آثار تلویزیونی از میان معلمان دلسوز، محیط‌بانان فداکار، پزشکان مناطق محروم، بسیجیان بی‌ادعا یا شهروندان فعال انتخاب شوند؛ قهرمانانی مسئولیت‌پذیر نه ثروتمند و منزوی.
 
وی گفت: تلویزیون باید پرداختن به مشکلات واقعی مردم را محور قرار دهد، نه تیترهای تفرقه‌افکن. تبلیغات نباید فقط در خدمت فروش کالا باشد، چون در این مسیر، ارزش‌ها هم فروخته می‌شوند. امام خمینی(ره) فرموده‌اند تلویزیون باید دانشگاه باشد؛ آیا امروز چنین کارکردی دارد؟
 
بازگشت حسگرهای اخلاقی در این تحلیل
 
جامعه ایرانی در وضعیتی قرار گرفته که عرف و وجدان جمعی‌اش از کار افتاده است. بازسازی این حسگرها نیازمند اصلاح ساختارهای فرهنگی، بازنگری در سیاست‌های رسانه‌ای، نوسازی نظام آموزشی و برقراری ارتباط دوباره میان اعتماد و مشارکت اجتماعی است.
 
جامعه زمانی می‌تواند دوباره خود را تنظیم کند که «احساس مسئولیت، تعلق و خیرخواهی» احیا شوند. به تعبیر الهام ستاری تا وقتی مردم ندانند مشارکتشان دیده می‌شود و مؤثر است، هیچ قانون یا شعار اخلاقی قادر به بازگرداندن عرف ایرانی نخواهد بود.

انتهای پیام/