شناسهٔ خبر: 75726655 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

روزنوشت ۱۷ آبان ۱۲۴۹

خاطرات ناصرالدین‌شاه: خواستیم امروز با تلگراف با طهران حرف بزنیم، حرف نزد/ ملک‌نیازخان آتش‌بازی بی‌مزه می‌کرد

خانه‌ها بر روی هم، کوه و سنگ‌ها بر روی خانه‌ها، بسیار جای مهیبی بود. جمعیت زیاد از اهل اردو و کرندی و غیره روی بام‌ها بودند و در کوچه. هر قدر بالاتر می‌رفتیم، دره تنگ‌تر می‌شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ناصرالدین‌شاه قاجار در خاطرات روز سه‌شنبه ۱۴ شعبان ۱۲۸۷ (۱۷ آبان ۱۲۴۹) نوشت: در کِرند [از توابع کرمانشاه] اطراق [اتراق] شد. خواستیم امروز با تلگراف با طهران حرف بزنیم، حرف نزد – حتی دستگاه تلگراف را از کِرند به سراپرده آوردند – بعد که حرف نزد، اسب آوردند سوار شده رفتیم به تماشای ده کِرند. تیمورمیرزا، عباس‌میرزا، یحیی‌خان، علی‌رضاخان، سیاچی، آقاعلی، محمدعلی‌خان، میرزامحمدخان و غیره؛ طولوزون بودند.

خلاصه راندیم. هوا ابر بود اما نبارید. از اردو به ده کِرند چندان راهی نبود، اول بناهای شیخ‌علی‌خانی است، کاروانسرای بزرگی است، اما قدری تعمیر لازم دارد؛ اطرافش بسیار کثیف بود. مردم اردو و کِِرندی و زوار و غیره و غیره و غیره، سیورسات‌چی و غیره زیاد بودند، گروه مختلف بود.

از آن‌جا گذشته اول کوچه و خانه‌ها است. کوچه‌های کثیف تنگ، خانه‌ها روی هم ساخته شده. آبی که از توی ده می‌آید لجن و کثیف و بدبو، بسیار عفن بود. زن‌های خوشگل می‌گفتند کِرند دارد، الحق راست است؛ بسیار خوشگل هستند اما زیاد نزدیک و بام‌ها نیامده بودند. سگ زیادی داشت، عوعو می‌کردند. خانه‌ها بر روی هم، کوه و سنگ‌ها بر روی خانه‌ها، بسیار جای مهیبی بود. جمعیت زیاد از اهل اردو و کرندی و غیره روی بام‌ها بودند و در کوچه. هر قدر بالاتر می‌رفتیم، دره تنگ‌تر می‌شد. خانه ملک‌نیازخان بسیار خانه خوبی بود، گچ‌بری و آغشکه [پنجره بزرگ] دارد، خیلی خوب بود. خانه تلگرافچی کرند که خویشِ ملک‌نیازخان است – این تلگرافچی زبان انگلیسی را بسیار خوب حرف زده و می‌نویسد– با خانه یاور میرزامحمدخان خوب بودند. خانه‌های خوب داشت. قریب هفتصد هشتصد خانوار می‌شوند. بعضی جاهایش شبیه به دربند و پس‌قلعه، اوین و درکه، سولقان شمران است.

خلاصه از آبادی رفتیم بالاتر، آبادی تمام شد، باغستان بود باغ زیاد. سرآب چشمه در همین بالاها است. توی باغات که آبش به ده می‌رود و این آب تا پایین ده که می‌رود، بالمره [تماما] خراب و ضایع و بدبو و کثیف می‌شود؛ به طوری که مثل آب جهنم. باغات بالا هم زود تمام شد.

جای چشمه و تخت چادری بود، چشمه خشکیده بود. تیمورمیرزا گفت اول دولت ما که اذن داده بودیم شاهزاده‌ها از بغداد به ییلاق بیایند، تیمور و رضاقلی‌میرزا – برادرش – آمده دو ماه این‌جا چادر زده مانده بودند.

رفتیم قدری بالاتر بالای تپه، بغله کوهی نشسته چای و انار خوردیم. سار زیادی بود، سیاچی شش سار روی هوا زد. کوه‌های این‌جا پرعلف و پربوته و پرسنگ است و مرتفع. می‌گفتند ارقالی هم پیدا می‌شود، کبک هم دارد. ملک‌نیازخان هم بود. کوه‌ها و وضع این دره بالای کرند شبیه به تنگه باغ کموش جاجرود و بالای عمارت قدیم جاجرود و غیره شبیه بود. از این‌جا راهی است به گهوار و قلعه‌زنجیر کوران می‌رود.

خلاصه عصری مراجعت بود. دَهباشی، یحیی‌خان و غیره را پیش فرستاده قرق کرده بودند. بسیار بسیار از کثافت و تعفن آب و ده به مرارت گذشته، به منزل رفتیم. شب را بعد از شام قرق شد، پیشخدمت‌ها و غیره بودند. در بالای کوه کِرند، ملک‌نیازخان آتش‌بازی بی‌مزه می‌کرد. هوا ابر است، تا خدا چه خواهد، ان‌شاءالله ببارد – نبارید.

بعد خوابیدیم. عروس...

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه قاجار از ربیع‌الاول ۱۲۸۷ تا شوال ۱۲۸۸ ق به انضمام سفرنامه کربلا و نجف، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ اول، زمستان ۱۳۹۸، صص ۱۳۵-۱۳۴

۲۵۹